واگذاری واحدهای قیرسازی پالایشگاهها و سپس احداث مجدد واحد قیرسازی در همان پالایشگاه، از طنزهای تلخ این روزهای اقتصاد ایران و تمسخر آشکار و علنی سیاست خصوصیسازی است. این اقدام شبیه این است که دولت به نام خصوصیسازی مثلا شرکت «ایران خودرو» را واگذار کند و بعد از چند سال در همان محل و محوطه ایرانخودرو نسبت به تاسیس یک شرکت جدید خودروساز دولتی، اقدام کند.
در سال 1382 شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران در راستای خصوصیسازی شرکتهای دولتی و سیاستهای کلان دولت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر کاهش حجم تصدیگری دولتی در حوزه غیرانحصاری و واگذاری امور به بخش خصوصی، کارخانههای قیرسازی متعلق به شرکتهای پالایشی واقع در پالایشگاههای تهران، شازند اراک، آبادان، تبریز، شیراز و بندرعباس را به سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری واگذار کرد.
از سوی دیگر، دولت وقت با این واگذاری، بخشی از بدهی خود به سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کرد.
اما گویا عدهای در دولت، قصد دل کندن از تصدیگری دولتی را ندارند و وقتی از درب خارج شدند از پنجره به داخل میآیند. در حوزه قیرسازی شاهد هستیم که از سال 1391 به بعد به تدریج در پالایشگاههای شیراز و تبریز در کنار تاسیسات و واحدهای قیرسازی واگذار شده، اقدام به احداث واحدهای قیرسازی جدید کردند.
این اقدام پالایشگاههای شیراز و تبریز دو نتیجه منفی به همراه دارد. از یک سو نقض و نابودی مفهوم خصوصیسازی است که نتیجهای جز به نابودی کشاندن واحدهای قیرسازی واگذار شده ندارد. آیا این که دولت یکبار در یک پالایشگاه، بخش قیرسازی را واگذار کند و سپس با گذشت چند سال مجددا در همان پالایشگاه نسبت به تاسیس واحد قیرسازی اقدام کند، معنایی جز به تمسخر گرفتن مفهوم خصوصیسازی دارد؟ آیا با این وضعیت، بخش خصوصی و واحدهای واگذار شده امکان رقابت با واحدهای قیرسازی دولتی را دارند؟ همگان از انحصارات دولتی و حمایتهای گوناگون از واحدهای دولتی آگاه هستند.
واگذاری واحدهای قیرسازی پالایشگاهها و سپس احداث مجدد واحد قیرسازی در همان پالایشگاه، از طنزهای تلخ این روزهای اقتصاد ایران و تمسخر آشکار و علنی سیاست خصوصیسازی است. این اقدام شبیه این است که دولت به نام خصوصیسازی مثلا شرکت «ایران خودرو» را واگذار کند و بعد از چند سال در همان محل و محوطه ایرانخودرو نسبت به تاسیس یک شرکت جدید خودروساز دولتی، اقدام کند. متاسفانه این طنز تلخ در دولتی در حال وقوع است که بیشترین ادعا را در کاهش تصدی گری دولتی داشته است.
از سوی دیگر، این اتفاق، احجاف و ستمی بزرگ در حق کارگران و بازنشستگان کشور است. در کنار کاهش تصدیگری دولتی، یکی از دلایل واگذاری واحدهای قیرسازی پالایشگاههای تهران، شازند اراک، آبادان، تبریز، شیراز و بندرعباس به سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری، پرداخت بخشی از بدهیهای انباشته دولت به سازمان تامین اجتماعی بود. در واقع دولت بخشی از بدهی خود به میلیونها کارگر، مستمریبگیر و بازنشسته ایرانی را در قالب واگذاری واحدهای قیرسازی پالایشگاهها انجام داد. تاسیس مجدد واحدهای قیرسازی در این پالایشگاهها به معنی تعدی آشکار به حقوق نزدیک به پنجاه میلیون کارگر و مستمری بگیر و بازنشسته ایرانی است. تاسیس واحدهای قیرسازی جدید در کنار واحدهای قیرسازی ِ واگذار شده، یادآور ضربالمثل هم از توبره خوردن و هم از آخور خوردن است. دولت یکبار بابت بدهی خود به بازنشستگان و کارگران، واحدهای قیرسازی پالایشگاهها را واگذار میکند و از سوی دیگر با تاسیس مجدد واحد قیرسازی، عملا واحدهای واگذار شده را به محاق میبرد و به تصدیگری دولتی ادامه میدهد.
از مسئولان دولتی به خصوص شخص وزیر نفت انتظار میرود به سرعت به اصلاح این رویه و روند نادرست اقدام کنند در غیر این خصوص قطعا این اجحاف اعتراض کارگران، مستمری بگیران و بازنشستگان ایرانی را به دنبال دارد.
لازم است دولت از تمسخر مفهوم خصوصیسازی دست بردارد و از آن مهمتر این که به تعدی به حقوق کارگران و بازنشستگان خاتمه دهد.
ایلنا