استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی با تبیین لزوم شفاف سازی درگاههای اطلاعات اقتصادی گفت: هیچ سیاستی در اقتصاد موفق نخواهد شد، الا اینکه شرایط برای سیاستگذار شفاف و روشن باشد. وی بزرگترین مانع سیاستگذاری درست اقتصادی دولتها را عدم آگاهی از شرایط دانست.
موضوع شفافیت داده ها و اطلاعات اقتصادی از مهمترین و زیربنایی ترین موضوعات در اداره اقتصاد به شمار می رود که در بند 19 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی هم بر آن تصریح شد، مع الاسف با کمال تعجب مغفول مانده است.عدم توجه به داده ها و آمارهای جامع اقتصادی سبب می شود که سیاستگذاران و ناظرین، ابزارهای کافی برای کنترل سکان اقتصاد در اختیار نداشته باشند. بخش عمده ای از اختلال نظام بانکداری، اخلال در نظام مالیاتی، اشکالات مبنایی در سیاستگذاری کلان، بروز فساد و رانت سیستمی و از این قبیل، از عدم شفافیت اطلاعات اقتصادی نشأت می گیرد.
خبرگزاری تسنیم نظر به اهمیت موضوع، پرونده ویژه با نام "تاریکخانه" برای بررسی ابعاد مساله شفافیت در اقتصاد گشوده است که در قالب گفتگوهای تفصیلی، گزارش، یادداشت و تحلیل و قالب های دیگری رسانه ای منتشر می شود و شماره نخست آن به شرح زیر است:
حسین صمصامی، اقتصاددان و سرپرست اسبق وزارت اقتصاد و دارایی است، یک ماه پیش از این وی در جمع خبرنگاران و صاحبنظران رسانه های مختلف در سالن همایشهای روزنامه کیهان، موضوع بسیار مهمی را بررسی کرد، و به مصادیق قابل توجهی از دلایل مشکلات اقتصادی اشاره نمود؛ او یکی از اصلیترین علتهای شکست سیاستهای اقتصادی دولتها را ناآگاهی و فقر اطلاعاتی - حتی در مورد کلیات مؤلفه ها و نهادها، و بازیگران اقتصادی - می داند. به دلیل اهمیت قابل توجه موضوع، این جلسه، که بصورت پرسش و پاسخ نیز برگزار شد، با دقت مورد پیاده سازی و تنقیه قرار گرفت، و جهت اطمینان از دقت مطلب به رؤیت ایشان نیز رسید. به دلیل طولانی بودن، این گفتگو در چند نوبت تقدیم میگردد.
با سلام و تشکر از اینکه این گفتگو را پذیرفتید؛ بحثی که امروز می خواهیم خدمت حضرتعالی داشته باشیم بحث شفاف سازی اقتصادی است؛ این روزها درباره این موضوع بحثهای زیادی در محافل مطرح می شود. در کلان موضوع می دانیم که می شود با رصد دقیق موضوعات، به ارزیابی درستی دست پیدا کرد؛ و حتی اگر مقتدر وارد شویم، می توان تغییر هم ایجاد کرد؛ به شرط اینکه اشراف داشته باشیم؛ و درست ارزیابی کنیم؛ که خدمت بزرگی می تواند باشد. مدخل ورود به بحث را بفرمایید.
بنده هم خدمت شما سلام عرض می کنم؛ و متقابلاً عرض تشکر دارم بابت فرصت این مصاحبه. مدخل این بحث به نظرم باید توجه و تمرکز روی اقتصاد مقاومتی باشد؛ اگر قرار است که وارد بحث اقتصاد مقاومتی بشویم یک رویکردی لازم است؛ به این ترتیب که حداقل امهات بندهای این سند (اقتصاد مقاومتی) احصا شود؛ و سپس در مورد تک تک بندها با توجه به شرایط موجود یک آسیب شناسی دقیق و بعد راهکار اجرایی ارائه شود. این مجموعه ان شاء الله اگر تدوین شود آن وقت می توان گفت که یک مجموعه جهت اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی تدوین شده است. طرح مطالعات ما اینگونه تدوین شده که ما گفتیم که وضع موجود را داریم؛ قطعاً آنچه در مورد آینده مد نظر ماست این است که اول این وضعیت موجود را خوب بشناسیم؛ و بعد برسیم به یک وضعیت مطلوب. وضعیت مطلوب چیست؟ همانی است که ذیل اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی تدوین شده است؛ و تازه این آغاز حرکت ماست؛ اما اگر بخواهیم به سمت حرکت مطلوب حرکت کنیم لازمه اش این است که این کار را انجام بدهیم. هرچقدر هم ما روی این مقوله زمان بگذاریم و تلاش کنیم، باز هم از زمان عقبیم. باید خیلی از کارها تا بحال انجام می شده که متأسفانه نشده است. بنابراین به عنوان سند بالا دستی بحث شفافیت، روی بحث اقتصاد مقاومتی باید زمان گذاشته شود. بحثها، تحلیلها و مقالات باید در این مسیر هدایت شود که ما به یک نتیجه مشخص برسیم؛ و از این پراکنده کاریها دست برداریم. بند نوزدهم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی می گوید: "قوای نظام ملزم به شفافسازی اقتصاد و سالمسازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیتها و زمینههای فسادزا در حوزههای پولی، تجاری، ارزی و ..."
ببخشید آقای دکتر! شما در حال بررسی و تدوین بند به بند سند اقتصاد مقاومتی، جهت رسیدن به نقشه راه اقتصاد مقاومتی هستید؟
بله؛ این بحث بصورت مبسوط در قالب مقالاتی تحت عنوان الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی تدوین شده و روی سایت مرکز تحقیقات اقتصاد اسلامی دانشگاه شهید بهشتی قرار گرفته است؛ چند مورد را که کار شده آنجا می توانید ببینید.
دقیقاً روی چه موضوعاتی از این سند کار شده؟
شفاف سازی؛ اصلاح نظام بانکی؛ فرهنگ جهادی؛ تقویت پول ملی و حذف دلار در نظام معاملاتی کشور؛ البته هر چهار مقاله یک رویکرد مشترک دارد؛ که ابتدا وضع موجود را آسیب شناسی می کرده؛ و بعد یک طرح اجرایی پیشنهاد کرده است.
تعریف شفاف سازی
خوب؛ ممکن است تعریفی از شفاف سازی اقتصادی ارائه کنید؟
تعاریف و بحثهای مختلفی در مورد شفاف سازی مطرح شده؛ اما تعریف ما از درگاه سیاستگذاری و اشراف بر اقتصاد است؛ و ناظر به نحوه عملکرد عوامل اقتصادی و همچنین مؤلفه های اشراف سیاستگذار به این عوامل اقتصادی است.
تعریف ما از شفافیت این است «روشن شدن نقش و عملکرد نهادها، و بازیگران در فعالیتهای اقتصادی بخصوص در استفاده از منابع و امکانات اقتصاد برای سیاستگذاران اقتصادی.» منظور از نهادها یعنی بانکها، دولت، مردم، بنگاههای اقتصادی خصوصی و دولتی و سایر بازیگران.
مهمترین ابزار دولت جهت شفاف سازی
دولت باید از کجا شروع کند؟ در واقع مهمترین ابزار دولت برای شفاف سازی را چه می دانید؟
مهمترین ابزار جهت شفافسازی اقتصادی، ایجاد بانک جامع اطلاعات اقتصادی پیوسته، و به روز میباشد؛ تا ضمن ایجاد شرایط لازم برای برنامهریزیهای مناسب اقتصادی، با فراهم آوردن اطلاعات دقیق از نحوه عملکرد حوزههای مختلف اقتصادی، امکان نظارت مؤثر بر عملکرد این بخشها را فراهم آورد.
آیا تحقیقات شما به تدوین این اسناد در دانشکده محدود می شود؟ یعنی باید به دانش شما به عنوان مقالات آکادمیک نگاه کنیم یا مدلهای اجرایی نیز داشته اید؟
نه خیر؛ در زمان تصدی مسئولیت در وزارت اقتصاد، ما 15 گروه اطلاعاتی را شناسایی کردیم؛ از قبیل بانکها؛ بیمه ها؛ پیمانکاران؛ اطلاعات املاک؛ سهام؛ و انواع و اقسام این مراکز اطلاعات که ما شناسایی کرده بودیم. در آن زمان در وزارت اقتصاد، بعد از گردآوری این داده ها، اطلاعات خیلی جالبی از رفتار اقتصادی بخشهای مختلف در آمد؛ این اطلاعات باید همیشه در وزارت اقتصاد بصورت متمرکز وجود داشته باشد؛ چون سکاندار اقتصاد، وزارت اقتصاد است.
در واقع این اطلاعات بعد از گردآوری داده ها، شاخص سازی و تحلیل میشود؛ آن وقت کسی که می خواهد سکان اقتصاد را بدست بگیرد، بعد از تحلیل متوجه میشود که چه باید کرد؛ البته می گویند الآن هم اطلاعات در وزارت اقتصاد وجود دارد؛ اما اگر اطلاعاتی وجود داشته باشد نتیجه اش قاعدتاً این شرایط نیست.
آقای دکتر! گفته میشود که جمع آوری آمار از چنین مراکزی به نوعی غیرممکن است؛ و آمار نمی دهند.
نمی توانند که آمار ندهند؛ وزیر اقتصاد به لحاظ قانونی اینقدر جایگاهش محکم هست که بخواهد این آمار را بگیرد؛ در واقع اگر بخواهد، می تواند. ما قبل از اینکه به سیستم دست بزنیم، باید مسأله شفافیت حل بشود؛ سکانداران اقتصادی ما باید حقیقتاً سکاندار بشوند؛ به این معنا که سکان اقتصاد را در اختیارشان بگیرند تا بتوانند این کشتی را هدایت کنند؛ وگرنه اگر با همین شرایط پیش برود این کشتی در برابر این امواج غرق خواهد شد. برای مثال یکی از جاهایی که باید اصلاح شود، و پیش زمینه اصلاح در کل اقتصاد است، سیستم بانکی است. اما لازمه این اصلاح، شفاف سازی است. بدون شفاف سازی شما مسأله و ابعاد و زوایای آن را نمی شناسید؛ که بخواهید حلش کنید.
بانک جامع اطلاعات اقتصادی به سرعت قابل دستیابی است ولی برخی لابی می کنند
پس یعنی معتقدید که وزرای اقتصاد دولتها اهمال می کنند؟
بله؛ البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که اجرای این موضوع بسیار دشوار است؛ از این جهت که منافع افراد به شدت در خطر قرار می گیرد؛ و آنها هم لابی می کنند و جلوی کار را می گیرند؛ یک عده ای که مالیات نمی دهند، از ابزارهای مختلف استفاده می کنند؛ نفوذ می کنند؛ و همه چیز را خراب می کنند؛ این موضوع مختص الآن هم نیست؛ این بلا در زمان سرپرستی وزارتخانه سر من هم آمده و در این زمینه تجربه دارم. اما بعد از این هماهنگ سازی اطلاعاتی و آماری، یک همت جهادی هم می خواهد؛ وگرنه اتفاق نخواهد افتاد.
برآورد شما از مدت زمان تشکیل پایگاه جامع اطلاعاتی چند سال است؟
اصلاً اینطور نیست که شکل گرفتن این پایگاه اطلاعاتی به دو سال و سه سال و پنج سال زمان نیاز داشته باشد؛ پیش بینی من این است که با توجه به امکاناتی که امروزه در اقتصاد ما در حوزه داده های آماری وجود دارد، اگر همت جهادی بگذاریم این پایگاه می تواند در عرض چهار تا پنج ماه تشکیل شود؛ حتی اگر یک مقدار فشار بگذارید کمتر از چهار ماه! آقایان باید متوجه باشند و هزینه فایده کنند که با این تلاش مختصر، اگر این پایگاه داده ایجاد شود چه برکاتی برای اقتصاد خواهد داشت.
پایگاه اطلاعاتی حتماً باید «جامع» باشد
فرمودید که تشکیل پایگاه های جامع اطلاعات اقتصادی اصلیترین ابزارشفاف سازی اقتصادی، به شمار می رود؛ اگر ممکن است این موضوع را کمی بشکافید.
عرض شد مقدمه این شفاف سازی اقتصادی، و لازمه اش این است که ما پایگاه جامع اطلاعات اقتصادی داشته باشیم. خوب؛ من این را باز خواهم کرد که وقتی لفظ «پایگاه جامع» را بکار می بریم به چه معناست. ببینید؛ الآن هم ما کم و بیش اطلاعات اقتصادی تولید می کنیم. مثل چه اطلاعاتی؟ مرکز آمار، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و حتی سایر سازمانهای دولتی و خصوصی بسته به کار و مأموریتشان تولید اطلاعات می کنند؛ اما نکته مهم اینجاست که این اطلاعات بصورت جزایر پراکنده است؛ و پیوسته و برخط هم نیست؛ پس یعنی برای شناسایی یک پلن کلی قابل استفاده نیست.
یعنی می فرمایید از همین اطلاعات فعلی هیچ استفاده ای نمی شود کرد؟
در پلن کلی اقتصاد نمی شود؛ مثلاً همین الآن سمتهای وزیر اقتصاد را ببینید؛ وزیر اقتصاد رئیس مجمع بانکهای دولتی و رئیس شورای بورس است؛ یک معاونش رئیس کل گمرک است؛ یک معاون دیگرش رئیس سازمان مالیاتی است؛ بیمه ها زیر نظر وزیر اقتصاد است؛ یعنی اگر دقت کنید بخش اعظم سازمانها و نهادهای اصلی اقتصادی زیر نظر وزیر اقتصاد است.
خوب؛ ولی با این حال حتی در این زیرمجموعه های خود وزارت اقتصاد هم وقتی که سازمان مالیاتی می خواهد مالیات بگیرد، اطلاعات درست و دقیقی از درآمد افراد و سازمانهای تحت نظر وزارت اقتصاد ندارد! در حالی که مثلاً خودش رئیس مجمع بانکهاست؛ یعنی می تواند مکلف کند که اطلاعات بدهند؛ یا بیمه ها همینطور؛ یا بورس؛ چرا مکلف نمی کند؟ این محل سؤال است.
تبعات عدم شفافیت برای اقتصاد
خوب؛ این عدم اشراف اطلاعاتی برای وزیر اقتصاد، یا برای دولت، چه تبعات و پیامدهایی دارد؟
برای اینکه این موضوع روشن بشود، چند مثال برای شما بزنم. فرض کنید شما راننده یک ماشین هستید؛ زمانی که می خواهید رانندگی کنید طبیعتاً شرط اول این است که بتوانید پیش رویتان را ببینید؛ و دوم اینکه ابزارهای کنترلی این خودرو - یعنی فرمان، ترمز، گاز، دنده و امثالهم - باید در کنترل شما باشد؛ که شما بتوانید با استفاده از این ابزار ماشین را کنترل کنید؛ مثلاً جایی که لازم است گاز بدهید؛ جایی لازم است ترمز کنید؛ اگر لازم باشد سرعت را کمتر کنید؛ و غیره. این دو مورد الزام اولیه برای رانندگی است. خوب؛ این تعریف شفاف سازی است؛ یعنی شیشه خودروی شما تمیز باشد؛ فرمان و کنترلش در اختیار شما باشد.
یک مثال دیگر بزنم؛ فرض کنید شما یک تیرانداز هستید؛ یک تیرانداز برای اینکه بتواند تیراندازی کند به چه چیزی نیاز دارد؟ ابزارهایش چیست؟ تفنگ؛ مهمات؛ و دوم اینکه باید سیبل را ببیند؛ نشانه گیری کند؛ بعد اول یک تیر رها می کند و قلق دستش می آید؛ و دومی یا سومی را بالاخره به هدف می زند؛ ضرورت این دو عامل روشن است. هرکدام از این دو مهیا نباشد، موفقیت حاصل نمی شود؛ اگر سیبل را نبینی، تیر را رها می کنی اما به جایی هم نمی خورد.
حالا عرض می کنم که در مقوله های اقتصادی کجا و کی ما تیرهایی رها کرده ایم که به هدف هم نخورده است؛ هزینه های این تصمیمات ما هم بر جامعه بار شده؛ به این دلیل که قلق تفنگ را نمی دانستیم؛ و سیبل برایمان شفاف و روشن نبوده است.
شفاف سازی را در اقتصاد، تا چه اندازه ضروری و مهم می دانید؟
شفاف سازی خیلی مهم است؛ شاید مهمتر از هر موضوع دیگری؛ هیچ سیاستی در اقتصاد موفق نخواهد شد، الا اینکه برای سیاستگذار یک شرایط شفاف مهیا باشد؛ یعنی ببیند چه می کند؛ سیاستگذار حکم همان راننده یا تیرانداز را دارد؛ در نظارت و کنترل بر بخشها و مؤلفه های اقتصادی؛ مثل تورم؛ نقدینگی؛ بیکاری؛ نظارت بر نهادها و از این قبیل. باید شرایط شفاف باشد؛ و ابزار کافی داشته باشد که بتواند رصد و تصمیم گیری کند.
وزیر اقتصاد، و متولیان دیگر اقتصاد، در بخشهای مختلف و سطوح متفاوتی سیاستگذاری می کنند؛ یکی از این موارد سیاستگذاری کلان است؛ خوب؛ در کلان اقتصاد، شفافیت است که وضع موجود را به دولت نشان می دهد. مثلاً می گوییم الآن رکود است؛ اما چرا رکود است؟ منشا آن چیست؟ ابزارهای سیاستگذاری مناسب کدامند؟ در اقتصاد چگونه بفهمیم وقتی یک سیاست اتخاذ می کنیم، آیا مناسب است یا خیر؟ آیا اثربخش است یا نه؟ لازمه دانستن این موضوعات در اقتصاد شفاف سازی است؛ لازمه اش تشکیل پایگاه داده است.
اگر شفاف نباشد اینطور میشود که ما یک سیاستی را اجرا می کنیم؛ و بعد این سیاست در یک مقطع کوتاهی یک گوشه ای را درست می کند؛ بعد جای دیگری را بدتر می زند خراب می کند؛ یعنی سیاستهای ما نه تنها بهبود دهنده نیست؛ بلکه آثار منفی جانبی هم به جا می گذارد. چرا؟ چون لازمه اینکه بدانیم این بیماری چیست شفافیت و اطلاع از مؤلفه های اقتصاد است. مثل پزشکی که چشم و دهان بیمار را معاینه می کند؛ آزمایشات متعدد و ام آر آی و اسکن و همه اینها هم برای این است که تشخیص بدهد؛ حتی اگر لازم باشد جایی از بدن را باز می کند و تکه برداری می کند که شناسایی کند شرایط بیمار چطوری است.
در بخش بعدی این گفتگو، مثالهای جالب توجه و خاصی از عدم کارایی اقتصادی – در اثر عدم شفافیت – و راهکار غلبه بر این مشکلات توسط حسین صمصامی تبیین شده است.
منبع: تسنیم – تنظیم از رضا احسانی