آلبرت بغزیان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران میگوید: باید با یک سیاست صحیح ابتدا درآمدهای نفتی را به سمت توسعه مولد سوق دهیم و از منافع حاصل از آن به سمت توسعه غیرنفتی حرکت کنیم.
نفت یکی از داراییهای مهم ایران به شمار میرود که به واسطه ارزهای حاصل از صادرات آن، اقتصاد کشور در برخی از دورهها رشد اقتصادی مثبت، رونق و توسعه را تجربه کرده است. به عبارتی، ارتباط درآمدهای نفتی و توسعه از نوع مستقیم است و چنین نیست که در دورههای تحریمهای نفتی و کاهش درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت، قطار توسعه کشور سرعت بگیرد.
در نگاهی علمیتر؛ توسعه یک گام بعد از رشد اقتصادی و دارای دو بعد کمی و کیفی است؛ برای مثال کشورهایی مانند عربستان و امارات متحده عربی ممکن است در رشد اقتصادی و سطح تولید ناخالص داخلی حرفی برای گفتن داشته باشند؛ اما از نظر توسعهیافتگی شاخصهای کیفی توسعه یعنی به مواردی نظیر بهداشت، آموزش، رفاه نیز توجه میشود لذا شاید توان رقابت با کشورهای توسعه یافته جهان را نداشته باشند.
با این حال از آنجایی که گام اول توسعه همان تأمین منابع مالی، سرمایهگذاری و رشد اقتصادی است؛ جوانب کیفی آن نیز زمانی ممکن خواهد شد که از نظر کمی شرایط مطلوبی در رشد اقتصادی کشور و شاخص تولید ناخالص داخلی رقم بخورد. از این رو رسیدن به توسعه مستلزم سرمایهگذاری است و منابع مالی این سرمایهگذاری باید از بخش داخلی و خارجی تأمین شود. بخش داخلی همان سرمایهگذاران کشورند و بخش خارجی نیز درآمدهای ارزی را شامل میشود که برای ایران در صدر آنها نفت قرار میگیرد. لذا زمانی که درآمدهای نفتی ایران کاهش مییابد؛ چرخهای توسعه از کار میافتد. معمولاً تأثیر نفت بر توسعه را بهخاطر همین بعد کیفی نمیتوان در قالب اعداد برآورد کرد اما رابطه نفت و توسعه برای کشوری مانند ایران یک رابطه تنگاتنگ و مستقیم است. به این ترتیب که کاهش منابع ارزی بر سرمایهگذاریها تأثیر میگذارد و از این مسیر توسعه را متوقف و حتی معکوس میکند.
برخی معتقدند که باید در چاههای نفت را بست تا تأثیر نفت بر اقتصاد از بین برود. اما این یک تفکر غلط است و نکته اینجاست که باید از این دارایی به بهترین نحو در مسیر توسعهیافتگی بهره برد. این دارایی خدادادی برای هر کشور ممکن است متفاوت باشد، برای مثال در برزیل کاکائو و در کوبا شکر باشد؛ اما برنده کشوری است که بتواند از داراییهای طبیعی خود در مسیر تأمین منابع برای سرمایهگذاری و توسعه بهره ببرد. البته به سبب تزلزل در قیمت نفت، بهتر است که سیاستگذاران اقتصاد کشور سرمایهگذاریهای مهم و کلیدی را بهطور مستقیم وابسته به نفت نکنند. تجربه موفق کشور نروژ که با پول نفت سرمایهگذاریهای مولد انجام میدهد و از محل درآمدهای حاصل از سرمایهگذاریهای ثانویه منابع مورد نیاز توسعه را تأمین میکند، یک تجربه موفق و قابل اجراست. بویژه آنکه در مرحلهگذار انرژی قرار داریم و شاید درآینده نفت به اندازه امروز توان حمایت از اقتصاد و توسعه کشور را نداشته باشد.
آنچه مسلم است، این است که در حال حاضر کاهش درآمدهای نفتی اقتصاد ما را متحول و فارغ از وابستگی به نفت نمیکند و تنها یک شعار است. ما درآمد ارزی جایگزینی در شرایط کنونی نداریم که بدون ایجاد تورم و نقدینگی سرگردان بتواند منابع مالی مورد نیاز توسعه را فراهم کند. به همین خاطر است که باید با یک سیاست صحیح ابتدا درآمدهای نفتی را به سمت توسعه مولد سوق دهیم و از منافع حاصل از آن به سمت توسعه غیرنفتی حرکت کنیم. بهنظر میرسد که اکنون با زمزمههای احیای برجام، نظام برنامهریزی کشور باید دست به کار شود و بنای این توسعهیافتگی و مدیریت بهینه درآمدهای ارزی حاصل از نفت را بازتعریف کند تا بیشترین بهره را از درآمدهای نفتی در نبود تحریمها ببریم و بنیان اقتصاد را قوی و تحریمناپذیر کنیم
ایران