از حمله روسیه به اوکراین پنج ماه می‌‌گذرد و هیچ پایان روشنی در چشم‌‌انداز نیست. ازآنجاکه این حمله به یک جنگ بلندمدت تبدیل شده، زمان آن فرا رسیده است که به‌طور استراتژیک درباره آنچه می‌‌توان اکنون برای مدیریت و مهار تهدید در آینده انجام داد، فکر کنیم. آناستازیا فدیک استادیار دانشکده هاس و دیوید مک آدامز استاد دانشکده کسب‌وکار در دوک در روزنامه لس‌‌آنجلس‌تایمز نوشتند: ما به‌عنوان اقتصاددانان متخصص در اقتصاد رفتاری و نظریه بازی، مفاهیم استراتژیک را از نظریه بازی به دانشجویان بازرگانی خود آموزش می‌دهیم. همین ایده‌ها می‌‌تواند به ما در درک حرکت‌‌های فعلی روسیه، پیش‌‌بینی رفتار آینده آن و استخراج بهترین استراتژی‌‌ها برای دستیابی به اهداف بلندمدت کمک کند. یک مفهوم کلیدی در تئوری بازی‌ها «استقرا به عقب» است - نگاه کردن به نتایج بالقوه‌‌ای که ممکن است در آینده ایجاد شود (به اصطلاح درخت بازی) و سپس به عقب بازگردید تا مشخص کنید که اقدامات بهینه امروز برای هر یک از طرفین چیست.

درخت بازی در مرحله بعدی جنگ روسیه در اوکراین چگونه است؟ روسیه تهاجم خود را در بدترین زمان ممکن از نقطه نظر لجستیک نظامی، در طول فصل بدنام گل‌آلود اوکراین آغاز کرد؛ اما پس از عقب‌‌نشینی اولیه از کی‌‌یف، روسیه در شرق اوکراین پیشرفت‌‌های آهسته اما ثابتی داشته است و شرایط برای روسیه در ماه‌های زمستانی آینده ایده‌‌آل خواهد بود. فصل زمستان همچنین با توجه به وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه برای گرمایش، زمان آسیب‌‌پذیری استراتژیک برای اروپا خواهد بود.

از این منظر، «زمان» به سود پوتین است. پوتین با پیش‌‌بینی اینکه بهترین شانس برای پیروزی ممکن است در زمستان امسال باشد، انگیزه‌‌ای دارد که اکنون گاز طبیعی روسیه را متوقف کند و اروپا را از نظر اقتصادی به مخاطره‌‌آمیزترین موقعیت ممکن، بدون توجه به هزینه‌های کوتاه‌‌مدت روسیه، سوق دهد. این برای اتحاد کشورهای حامی استقلال اوکراین چه معنایی دارد؟ بدیهی است که راه برای ترغیب پوتین به توقف جنگ، این است که او اکنون باور کند که هیچ راهی وجود ندارد که بتواند ۶ماه آینده پیروز شود؛ راهی که او را به این باور برساند که نمی‌‌تواند در ۶ماه پیروز شود، انتقال بیش از اندازه کافی تجهیزات نظامی سنگین به اوکراین است. این ما را به درس مهم دیگری از نظریه بازی‌‌ها و اقتصاد رفتاری می‌‌رساند: « باورها نقش مهمی در تعیین نحوه عمل هر یک از طرفین ایفا می‌کنند - حتی زمانی که این باورها ۱۰۰درصد درست نیستند.» در زمینه جنگ روسیه در اوکراین، تنها یک دلیل برای ادامه تهاجم وجود دارد: «ولادیمیر پوتین معتقد است که روسیه ممکن است پیروز ظاهر شود.»

جنگ روسیه در اوکراین به‌عنوان یک «جنگ فرسایشی» توصیف شده است که در آن دو دشمن برای یک دارایی با ارزش رقابت می‌‌کنند و هرکدام هزینه‌‌ای را متحمل می‌شوند؛ درحالی‌که مبارزه آنها ادامه دارد و باید تصمیم بگیرند که چه مدت به مبارزه ادامه دهند و چه زمانی تسلیم شوند. باورها در جنگ فرسایشی بسیار مهم هستند. وقتی هر دو طرف منابع برابر و عزم برابر برای پیروزی داشته باشند، جنگ فرسایشی می‌‌تواند برای مدت بسیار طولانی ادامه یابد و خسارات عظیمی را به هر دو طرف وارد کند. با این حال، اگر یک طرف در چنین بن‌‌بستی بتواند طرف دیگر را متقاعد کند که هرگز تسلیم نمی‌‌شود، طرف دیگر انگیزه‌‌ای دارد که فورا عقب‌‌نشینی کند تا از هدر دادن منابع خود در یک مبارزه بی‌‌ثمر جلوگیری کند. بنابراین در یک جنگ فرسایشی، بازی واقعی اغلب یک بازی روانشناسی و تصمیم رقابتی است تا قدرت و استقامت خود را به نمایش بگذارد و به ضعف طرف مقابل اعتقاد داشته باشد.

پوتین تاکنون نتوانسته تصویری از قدرت فوق‌العاده به نمایش بگذارد، اما تحقیر غرب از سوی او و اعتقاد وی به ضعف و عدم تصمیم‌‌گیری ما کاملا شناخته شده است. اگرچه پوتین ممکن است اشتباه کند که ما را دست کم می‌‌گیرد؛ اما اشتباه او به طرز طعنه‌‌آمیزی دست او را در درگیری فعلی تقویت می‌‌کند؛ زیرا به او امیدواری می‌‌دهد که به ادامه مبارزه نیاز دارد. متاسفانه این به آن معناست تا زمانی که غرب قدرت و عزمی را نشان دهد که پوتین انتظارش را ندارد، صلح در اروپا برقرار نخواهد شد.

باورها همچنین کلید راهبردهای پیرامون تشدید تنش هستند. برخی از افراد نگرانند که ارائه سیستم‌‌های تسلیحاتی پیشرفته به اوکراین باعث خشم پوتین شود و منجر به بالا رفتن تنش‌‌ها شود که به‌طور بالقوه می‌‌تواند منجر به جنگ هسته‌‌ای شود. این یک ترس مشروع است؛ اما در اینجا نیز باید به درخت کامل بازی فکر کنیم. آیا وقتی به مماشات فکر می کنیم شدت عمل روسیه کاهش می‌یابد؟ نه لزوما. دقیقا در چنین شرایطی است که پوتین راهی برای پیروزی می‌‌بیند؛ اما نیاز دارد غرب از آن دور بماند، از تهدیدهای شدید یا تشدید تنش برای نشان دادن جدیت خود سود می‌‌برد. از سوی دیگر، اگر بتوان پوتین را به این باور رساند که اتحاد علیه او بدون توجه به هر اتفاقی قوی و متعهد باقی خواهد ماند، منافع بالقوه او از تشدید تنش به میزان قابل توجهی از بین می‌‌رود. در نهایت، در نظر بگیرید که اگر ما به اندازه کافی برای دفاع از خود در برابر روسیه به اوکراین کمک نکنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد. در اینجا دو احتمال وجود دارد. اولین مورد این است که ناتو به دخالت مستقیم کشیده خواهد شد. اگر نیروی انسانی اوکراین بیش از حد کاهش یابد، ممکن است جنگجویان ماهر اوکراینی به اندازه کافی دوام نیاورند و ارائه تسلیحات ناتو باید توسط پرسنل ناتو عملیاتی شوند؛ با این فرض که غرب به‌طور کامل تسلیم نشود. در این مورد احتمال تشدید تنش بسیار بیشتر از این است که اوکراین سریع‌‌تر مسلح شود.

احتمال دوم این است که روسیه اوکراین را بگیرد. این امر پوتین را در موقعیت قوی‌تری قرار می‌‌دهد و زمین، تولید صنعتی و منابع طبیعی اوکراین (از جمله غذا و انرژی) در دست روسیه است. باورهای پوتین در این شاخه از درخت بازی چگونه خواهد بود؟ اگر به روسیه اجازه دهیم اوکراین را تصاحب کند، آیا پوتین جرأت می‌‌یابد تا بیشتر گسترش یابد، مثلا تلاش کند به لیتوانی حمله کند؟ آیا او انتظار دارد که تهدیدهای او مبنی بر تشدید تنش هسته‌‌ای همچنان دست بالا را به او می‌‌دهد. حتی اگر پوتین اشتباه کند که می‌‌تواند به فتح سرزمین‌‌های روسیه باستان ادامه دهد، اجازه سقوط اوکراین، به او دلیل زیادی برای داشتن چنین باورهای نادرستی می‌‌دهد - و اروپا را در معرض خطر تداوم درگیری‌‌ها قرار می‌‌دهد. اقدامات کشورهای بالتیک، از ارائه تسلیحات به اوکراین گرفته تا موضع لیتوانی درباره کالینینگراد، باورهای آنها را در این مورد آشکار می‌‌کند. آنها می‌‌دانند که در صورت سقوط اوکراین از امنیت دور خواهند بود. برای جلوگیری از سناریوهای کابوس‌‌آمیز زمستان آینده و پس از آن، اتحاد باید از هم اکنون برای تقویت دفاع اوکراین اقدام کند. تنها زمانی که پوتین هیچ امیدی به پیروزی در اوکراین نداشته باشد، صلح در اروپا همیشه امن خواهد بود.

 

منبع: دنیای‌اقتصاد