پنج شنبه, 12 ارديبهشت 1404 10:37

۴۰ درصد خانوارهای کل کشور فاقد بیمه و درآمد ثابت هستند

فقری که امروز با آن مواجه هستیم، با شدت بیشتری درباره نسل آینده وجود دارد و کلید حل این مشکل نه در اصلاحاتی است که هر روزه در سیستم‌های بازنشستگی و رفاهی اتفاق می‌افتد بلکه کلید رسمی حل این مشکل، در بازار کار است. بازار کاری که بتواند شرایطی ایجاد کند که افراد در سن کار وارد بازار کار شوند، درآمد شرافتمندانه داشته باشند تا با آن زندگی شان را تامین کنند و بر اساس داشته هایشان سالمندی خود را سامان دهند. اگر بخواهیم که در واقع سویه ماجرا را به سمتی غیر از سمت بازار کار ببریم بسیار مسیر اشتباهی رفته ایم. در شرایطی که ما از پنجره جمعیتی برخوردار بودیم، اگر بازار کار به خوبی ساماندهی شده بود در این دوره نه با این بحران ها مواجه بودیم و نه آینده ترسناکی برای بازنشستگی تصور می کردیم.

یک اقتصاددان با بیان اینکه عدم کفاف حقوق بازنشستگی برای سالمندان نسل‌های آینده بسیار بیشتر خواهد بود و ما با موج سالمندان فقیر در آینده روبرو خواهیم شد، گفت: آنچه که فردا با آن مواجه هستیم سالمندانی هستند که بخش بزرگی از آنها، به حداقل حقوقی که برای بازنشستگی شان است دسترسی ندارند، اکنون ما هر روزه با اعتراضات بازنشستگان مواجهیم که ناشی از سطح پایین حقوق بازنشستگی شان نسبت به هزینه های زندگی است. این در حالی است که در نسل بعد، کمتر و کمتر ما به این حقوق بازنشستگی دسترسی خواهیم داشت. علاوه بر آن در نسل‌های قبل، افرادی که به حقوق بازنشستگی دسترسی نداشتند، از امکان نگهداری سالمندان در قالب سیستم خانوادگی بزرگ مقیاس بهره می بردند و بخشی از هزینه ها را جبران کنند، اما این اتفاق برای سالمندان نسل بعد نخواهد افتاد، چون عموما سالمندان نسل بعد سالمندانی هستند که یا فرزند ندارند و یا تعداد فرزند کمی دارند و یا به دلیل افزایش سن باروری، آن زمان که آنها به سن سالمندی می رسند، فرزندان در شرایطی نیستند که بتوانن تامین مالی سالمندی را داشته باشند. یعنی ما برای سالمندان آینده نه حمایت درون خانواده را خواهیم داشت و نه حمایت قانونی در قالب حقوق بازنشستگی.

از 1371 تا 1400 خانوارهای بدون فرد شاغل، بیش از دو برابر شده اند

دکتر سمانه گلاب، که در نشست ویژه برنامه روز جهانی کارگر و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخن می گفت، با بیان اینکه آنچه در بندرعباس رخ داد همه ما را عزادار کرد و امیدوارم چنین اتفاقات تلخی عاملی شود تا آنها که باید به خود بیایند، به خود آیند و جان انسان ها را قربانی دیگر اولویتها نکنند، تصریح کرد: تعداد خانوارهای بدون فرد شاغل از سال 1371 تا 1400، از ۱۰ درصد به 25.5 درصد افزایش پیدا کرده است. در این دوره، خانوارهای با یک فرد شاغل از ۶۱ درصد به ۵۳ درصد کاهش پیدا داشته که نشان می دهد خانوارهای بدون فرد شاغل، بیش از دو برابر شده و از خانوارهای با یک شاغل و خانوارهای با دو شاغل کاسته شده است.

وی افزود: در شرایطی که ما در پنجره جمعیتی قرار داریم و تعداد بیشتری از افراد در سن کار قرار دارند، این انتظار وجود دارد که به واسطه یک بازار کار درست ساماندهی شده، تعداد افراد بیشتری در خانوارها در بازار کار حضور داشته باشند، اما بر اساس آمار، نه تنها خانوارهای با فرد شاغل کاهش داشته اند، بلکه حتی به خانوارهای بدون فرد شاغل هم به طور قابل توجهی افزوده شده. در واقع این آمار نشان می دهد بار تکفل مالی خانوارها، اکنون بر دوش یک نفر یا هیچ نفر قرار داده شده است.

۴۰ درصد خانوارهای کل کشور فاقد بیمه و درآمد ثابت هستند

این اقتصاددان ضمن اشاره به داده هایی از اطلس رفاه ایرانیان، گفت: این اطلاعات نشان می دهد ۴۰ درصد خانوارهای کل کشور فاقد بیمه و درآمد ثابت هستند. می توان تصور کرد که بخشی از آن خانوارهای بدون فرد شاغل، مربوط به خانواده بازنشستگان است که سرپرست خانواده بازنشسته شده و از این طریق کسب درآمدی دارد، اما اطلاعات اطلس ایرانیان نشان می دهد ۴۰ درصد خانوارها فاقد بیمه و فاقد درآمد ثابت هستند. یعنی عده ای اساسا نتوانستند به کار به عنوان یک دارایی ارزشمند دستیابی پیدا کنند.

 ۵۵ درصد شاغلان، اشتغال غیررسمی دارند

گلاب با بیان اینکه اطلاعات مرکز آمار ایران نشان می دهد ۵۵ درصد شاغلان ما اشتغال غیررسمی دارند، ادامه داد: اشتغال غیر رسمی، اشتغال کارکنان مستقل، کارفرماها، کارکنان شرکت های تعاونی بخش غیر رسمی، کارکنان فامیلی بدون مزد و مزد و حقوق بگیرانی است که از نظر قانونی زیر پوشش قوانین اجتماعی قرار ندارند. یعنی وقتی که ما از قانون کار و حداقل دستمزد را می گوییم، باید توجه داشته باشیم که در مورد کمتر از ۵۰ درصد شاغلان صحبت می کنیم. در کنار این، ما در کشور ۴۱ درصد مشارکت اقتصادی داریم، این به معنای این است که آدمها نمی توانند کار کنند. واقعیت این است که دست کم تغییرات نرخ بیکاری نشان می دهد که اغلب موارد، نرخ مشارکت همزمان با رکودهای اقتصادی خیلی قوی، پایین می آید. به این معنا که آدمها آنقدر دنبال کار گشته اند و پیدا نکردند که دیگر برای کار پیدا کردن هم تلاشی نمی‌کنند، در نتیجه نرخ مشارکت دائم در حال کمتر شدن است.

در نرخ مشارکت زنان، ۴ یا ۵ کشور دیگر پایین تر از ایران قرار بگیرند

 38.5 درصد شاغلان با ساعت کار بیش از 49 ساعت کار فعالیت می کنند

این پژوهشگر اقتصاد با بیان اینکه نرخ مشارکت در مورد زنان به شدت پایین و در حد ۱۴ درصد است که ایران را جزء رتبه های بسیار پایین در جهان قرار می دهد و شاید ۴ یا ۵ کشور دیگر پایین تر از ایران قرار بگیرند، تصریح کرد: نسبت اشتغال در واقع نسبت شاغلان به کل جمعیت است که نشان می دهد 37.9 درصد از جمعیت ۱۵ سال به بالای ما، اشتغال دارند. خیلی از افراد وارد بازار کار نمی شوند و بسیاری از افرادی که توانسته اند وارد بازار کار شوند، اشتغال ناقص دارند. در عین حال، شاغلین با ساعت کار معمول 49 ساعت و بیشتر هم آمار قابل توجهی است. 38.5 درصد شاغلان با ساعت کار بیش از 49 ساعت کار فعالیت می کنند که نشان می دهد هم ورود به بازار کار بسیار دشوار است و وقتی وارد بازار کار می شوند هم میزان درآمد کافی وجود ندارد. در نتیجه 38.5 درصد از شاغلان بیش از اندازه کار می کنند.

گلاب با یادآوری اینکه این داده ها مربوط به اطلاعاتی است که سازمان تامین اجتماعی ارائه می دهد و در واقع داده های دقیقی در کشور در این زمینه وجود ندارد، عنوان کرد: تقریبا ۷۲ درصد کسانی که در سازمان بیمه تامین اجتماعی حق بیمه رد می کنند، بین یک تا دو برابر حداقل دستمزد حق بیمه رد می کنند. حالا شما حداقل دستمزد را با هزینه های زندگی مقایسه کنید. این در حالی است که ۲۵ درصد خانوارها اصلا فرق شاغل ندارند و بیشترین درصد برای کسانی است که یک فرد دارند. یعنی دستمزدی که به طور رسمی اعلام می شود، بسیار پایین است.

شغل‌ها تامین کننده آن چیزی نیست که افراد را از دهک‌های پایین درآمدی به دهک‌های بالاتر ببرد

وی ضمن اشاره به مفهوم شاغلان بیکار، توضیح داد: تصوری که دهه های قبل وجود داشت که آدم ها فقیرند چون تن به کار نمی دهند و کار نمی کنند، اکنون با چالش مواجه شده است و افراد در دهک‌های مختلف میزان اشتغال برابری دارند، اما مساله اینجاست که شغل‌ها تامین کننده آن چیزی نیست که افراد را از دهک‌های پایین درآمدی به دهک‌های بالاتر ببرد. در کنار آن، تقریبا سه یا چهار دهک اول در کشور ما، تقریبا با فقر مطلق دست و پنجه نرم می کنند.

این اقتصاددان ضمن اشاره به نوع اشتغال سرپرستان خانوار با تفکیک دهکها که در گزارش مرکز آمار منتشر شده است، گفت: در دهکهای پایین تر، سهم مزد و حقوق بگیران بخش عمومی بسیار کمتر است و دهک دهمین بیشترین سهم را دارد. یعنی انگار اگر شما بتوانید به سیستم دولت و بخش عمومی وصل شوید، امکان اینکه بتوانید خودتان را از فقر نجات دهید و در دهک های بالاتر قرار بگیرید بسیار بیشتر است اما خارج از این سیستم، شما با ریسک فقر خیلی بیشتری مواجه هستید.

در استان تهران ۵۵ درصد درآمد خانوار صرف مسکن و سوخت می شود

گلاب با بیان اینکه سهم مالکیت مسکن در ایران از سال 71 به بعد در حال کاهش بوده و مالکیت مسکن سالمندان ما به طور قابل توجهی بیشتر از جوانان است، یادآورشد: بر اساس اطلاعات سال 1402 خانوارهای شهری، ۴۲ درصد هزینه های یک خانوار صرف مسکن و سوخت می شود که البته عمده آن سهم مسکن است. این سهم برای جایی مثل استان تهران به ۵۵ درصد درآمد خانوار می رسد که نشان می دهد دارایی مانند مسکن چگونه می تواند سطح زندگی را تغییر دهد.

بازار کار متناسب با رشد جمعیت بزرگ نشده

به گفته این اقتصاددان؛ بازار کار متناسب با رشد جمعیت بزرگ نشده و رشد نکرده، سهم مهمی از جمعیت در سن کار ما، به ویژه زنان، خارج از بازار کار هستند. در بازار کار ما، وزنه بازار به سمت بازار غیر رسمی است که نظارتی روی آن وجود ندارد و تضمینی برای دستیابی حداقل دستمزد هم در آن نیست. به دلیل سطح درآمدی پایین، پرکاری رو به افزایش است. در چند سال اخیر حتی صنایع بزرگ ما با خروج از بازار کار رسمی به صورت داوطلبانه مواجه شدند و رفتن به سمت مشاغل غیر رسمی به صورت داوطلبانه است. به حدی که صنایع بزرگی که درآمدهای بالاتر از حداقل دستمزد را هم در اختیار کارگران قرار می دهند هم با کمبود نیروی کار مواجه اند؛ چرا که وضعیت به گونه ای شده که افراد به جای روی آوردن به مشاغلی که می توانند در آن کسب تجربه کنند، برای تامین هزینه‌های روزانه‌شان، حاضرند به شغل‌های مقطعی که درآمد بالاتری دارد؛ مانند اسنپ و پیک موتوری که تضمین و قانونی ندارند و آسیبها در آن شغلها زیاد است روی آورند تا بتوانند زندگی روزانه شان را بگذرانند.

جامعه تا آنجا که بتواند با تغییر سبک زندگی در تلاش است خود را با فشارهای اقتصادی، تاب آور کند

گلاب به شیوه هایی که افراد برای کاهش فشار هزینه مسکن به آن روی آورده اند، از جمله همخانگی بین نسلی و هم خانگی هم نسلی برای به اشتراک گذاشتن هزینه ها گفت: در نسل قبل یک فرد شاغل تامین کننده زندگی یک چهار یا پنج نفر بود، اما اکنون افراد با کمک از این شیوه ها تلاش می کنند با هر نوع کسب درآمدی هزینه های زندگی را از این طریق کاهش دهند و یا با درآمدهای چندگانه زندگی خود را تامین کنند. جامعه تا آنجا که بتواند در حال تلاش است که خود را با فشارهای اقتصادی که رخ داده، تاب آور کند. اما پرسش اینجاست که این تاب آوری تا کی می تواند ادامه پیدا کند. آنچه که امروز در قالب فقر می بینیم، چه در قالب خروج از بازار کار و نبودن در بازار کار و چه در قالب حضور در بازار کاری که نمی تواند هزینه ها را جبران کند، فردا قرار است به چه شکلی خود را به ما نشان دهد!؟

بخش بزرگی از سالمندان آینده به حقوق بازنشستگی دسترسی ندارند

این پژوهشگر اقتصادی توضیح داد: آنچه که فردا با آن مواجه هستیم سالمندانی هستند که بخش بزرگی از آنها، به حداقل حقوقی که برای بازنشستگی شان است دسترسی ندارند، اکنون ما هر روزه با اعتراضات بازنشستگان مواجهیم که ناشی از سطح پایین حقوق بازنشستگی شان نسبت به هزینه های زندگی است. این در حالی است که در نسل بعد، کمتر و کمتر ما به این حقوق بازنشستگی دسترسی خواهیم داشت. علاوه بر آن در نسل‌های قبل، افرادی که به حقوق بازنشستگی دسترسی نداشتند، از امکان نگهداری سالمندان در قالب سیستم خانوادگی بزرگ مقیاس بهره می بردند و بخشی از هزینه ها را جبران کنند، اما این اتفاق برای سالمندان نسل بعد نخواهد افتاد، چون عموما سالمندان نسل بعد سالمندانی هستند که یا فرزند ندارند و یا تعداد فرزند کمی دارند و یا به دلیل افزایش سن باروری، آن زمان که آنها به سن سالمندی می رسند، فرزندان در شرایطی نیستند که بتوانن تامین مالی سالمندی را داشته باشند. یعنی ما برای سالمندان آینده نه حمایت درون خانواده را خواهیم داشت و نه حمایت قانونی در قالب حقوق بازنشستگی.

اگر بازار کار به خوبی ساماندهی شده بود آینده ترسناکی برای بازنشستگی تصور نمی کردیم

با موج سالمندان فقیر در آینده روبرو خواهیم شد

وی به چالشهای تامین مسکن اشاره کرد و با بیان اینکه عدم کفاف حقوق بازنشستگی برای سالمندان نسل‌های آینده بسیار بیشتر خواهد بود و ما با موج سالمندان فقیر در آینده روبرو خواهیم شد، اظهارداشت: فقری که امروز با آن مواجه هستیم، با شدت بیشتری درباره نسل آینده وجود دارد و کلید حل این مشکل نه در اصلاحاتی است که هر روزه در سیستم‌های بازنشستگی و رفاهی اتفاق می‌افتد بلکه کلید رسمی حل این مشکل، در بازار کار است. بازار کاری که بتواند شرایطی ایجاد کند که افراد در سن کار وارد بازار کار شوند، درآمد شرافتمندانه داشته باشند تا با آن زندگی شان را تامین کنند و بر اساس داشته هایشان سالمندی خود را سامان دهند. اگر بخواهیم که در واقع سویه ماجرا را به سمتی غیر از سمت بازار کار ببریم بسیار مسیر اشتباهی رفته ایم. در شرایطی که ما از پنجره جمعیتی برخوردار بودیم، اگر بازار کار به خوبی ساماندهی شده بود در این دوره نه با این بحران ها مواجه بودیم و نه آینده ترسناکی برای بازنشستگی تصور می کردیم.

منبع: جماران