برای کنترل بازار ارز پیشنهاد شد
بهاءالدین حسینیهاشمی مدیر باسابقه بانکی با تحلیل سیاستهای ارزی کشور از افزایش نرخ سود سپردههای کوتاه مدت تا سطح 16 درصد به عنوان راهی برای کنترل بازار یاد کرد. وی همچنین نرخ 1226 تومانی نرخ ارز را با شرایط عرضه و تقاضا در بازار ارز مطابق ندانست و بیان کرد در چنین شرایطی دولت نمیتواند نیازهای واقعی را به درستی تشخیص دهد.
وی با تاکید بر توزیع صحیح نرخ سود سپردهها بین سپردهگذاران بیان کرد: بانک مرکزی باید سعی کند که ارز را از طریق سیستم بانکی عرضه کند و عملا نیز صرافها کار خود را انجام دهند. وی ادامه داد: به نظر من بانک مرکزی نباید وارد بازار ارز و سکه شود.
تغییر دیر هنگام در بسته پولی
به گزارش فارس، حسینیهاشمی در ارتباط با تغییرات در بسته پولی در جهت افزایش نرخ سود سپردههای بانکی گفت: نرخ سود بانکی گرچه در حال حاضر افزایش یافته، ولی عملا این کار دیرهنگام بود. طی 5 یا 6 سالی که نرخ ارز ثابت نگه داشته شد و از سویی سود بانکی نیز به صورت دستوری پایین نگه داشته شد، عملا شرایطی فراهم شد که بازار ارز تعادل خود را از دست دهد و سبب افزایش غیراقتصادی و غیرموجه نرخ ارز شود.به گفته وی، این قیمتهای غیرواقعی واکنشهایی به همان پایین نگهداشتن قیمت طی 5 یا 6 سال اخیر بود و عملا شاهد بودیم که دلار 70 تا 80 درصد و سکه حدود 100 درصد با افزایش قیمت مواجه شد. گرچه این نرخ کاذب بود، ولی به قیمتی بود که در بازار شاهد آن بودیم. در پی این حوادث، شورای پول و اعتبار به افزایش نرخ سود بانکی اقدام کرد که گرچه این اقدام مثبت بود؛ ولی دیرهنگام صورت گرفت. البته باید توجه داشت که این ابزار به تنهایی نمیتواند برای کنترل شرایط موثر باشد و نیاز به اقدامات دیگری نیز هست.
نرخ سود 16درصدی سپردههای کوتاهمدت برای آرامش بازار
وی ادامه داد: بانکها ترجیح میدهند قیمت تمام شده پول خود را کاهش دهند؛ به همین دلیل ممکن است تلاش کنند تا کمترین نرخ را به سپردههای کوتاهمدت خود اختصاص دهند. در حالی که به نظر من، اگر نرخ سود سپردههای کوتاهمدت را که قبلا 6 درصد بود و اکنون به 7 درصد رسیده به 15 تا 16درصد یعنی رقمی کمتر از تورم افزایش دهند، در این شرایط جاذبه برای سپردهگذاری در بانکها افزایش می یابد و کمی بازار ارز و طلا آرام میگیرد. از طرفی نیاز است تا سپردههای بلندمدت نیز از نرخ سود یک تا دو درصد بالاتر از تورم برخوردار باشد. به نظر حسینیهاشمی، اگر نرخ سود سپردههای کوتاه مدت 7درصد و بلند مدت بین 16 تا 20 درصد باشد، عملا تاثیر چندانی بر بازار نخواهد داشت. حسینیهاشمی ادامه داد: افزایش نرخ سود سپردههای کوتاه مدت بانکی سبب میشود تا انگیزه قوی برای سپردهگذاران برای نگهداری پول خود در بانک به وجود آید و بانکها نیز بتوانند این منابع را در اختیار بخشهای مختلف اقتصاد قرار دهند. به گفته وی، وقتی نرخ سود سپردههای بانکی افزایش مییابد، اولا عده زیادی ترجیح میدهند پولهایشان را به صورت سپرده نزد بانکها بگذارند. این نرخ باید بتواند محرک قوی باشد. لازمه کار این است که نرخ سود سپردهها، تورم به اضافه 2 تا 3 درصد بیشتر از آن باشد. این کار سبب میشود که یک عده زیادی دیگر «خود تجاری» نکنند.این کارشناس بانکی در ادامه با اشاره به افزایش نرخ سود تسهیلات در اصلاحیه بسته پولی گفت: وقتی نرخ سود سپردهها افزایش یابد، عملا نرخ سود تسهیلات نیز افزایش مییابد. وقتی قیمت تمام شده پول افزایش مییابد، به این ترتیب، متقاضیان کمتری حاضر به استفاده از تسهیلات بانکی میشوند. با این کار تقاضای اعتبارات کاهش مییابد و عملا به تقاضاهایی پاسخ داده میشود که دارای نرخ بازده بالایی باشند. به عنوان مثال وقتی نرخ سود تسهیلات 25درصد باشد، از تقاضاهایی حمایت میشود که دارای نرخ بازدهای بالای 25 درصد هستند. وی افزود: حال اگر نرخ سود تسهیلات 11 درصد باشد، از تقاضاهایی با همین میزان نرخ بازده حمایت میشود، بنابراین، ما هزینه فرصتهای زیادی بین 25 درصد تا 14 درصد خواهیم داشت. عملا 14درصد سرمایهگذاریهایی که دارای بازده بیشتر هستند، شانس تامین مالی را از دست میدهند. این مساله به رشد اقتصادی کشور صدمه میزند.
پایین بودن نرخ سود اقتصاد را متضرر کرد
وی با اشاره به سیاست پایین نگه داشتن نرخ سود توسط دولت گفت: به نظر من آنچه قیمت کالاها و خدمات را تعیین میکند، بازار عرضه و تقاضاست نه نرخ سود؛ چرا که اگر به یک تولیدکننده تسهیلات قرض الحسنه هم داده شود، در زمان عرضه آن، تولیدکننده نیز کالای خود را به قیمت بازار، به فروش میرساند.
به گفته وی: آنچه از پایین بودن نرخ سود حاصل شده، ایجاد رانتخواری و سوداگری برای عدهای است که میتوانند به منابع ارزان قیمت بانکی دست یابند و آن را وارد بازارهای غیرتولیدی کنند و بتوانند ناهنجاريهایی را در بازار سکه، طلا، خودرو، بورس، ساختمان و... به وجود آورند. بعضا عدهای وارد بازار سهام شدند که حتی نمیدانستند سهام چیست و همین آگاهی نداشتن آنها، خود مشکلاتی را نیز در پی داشت. ادامه سیاست پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی، سبب شد تا قدرت وامدهی بانکها کاهش یابد.
نرخ ارز مبتنی بر عرضه و تقاضا تعیین شود
حسینیهاشمی در ادامه بحث خود در مورد نرخ ارز 1226 تومانی مرجع که توسط بانک مرکزی تعیین شده است گفت: به نظر من تک نرخي کردن ارز و رساندن آن به دلاری
1226 تومان، نیازمند الزامات اقتصادی خاص خود است که با توجه به شرایط بینالمللی در این نرخ باید تجدید نظر شود. به جای اینکه تلاش شود تا نرخ ارز کاهش یابد و تثبیت شود، بهتر است ابتدا از تلاقی عرضه و تقاضاي موثر و نه هیجانی این نرخ استخراج شود.وی ادامه داد: این نرخ در واقع قیمتی خواهد بود که حداقل 10 درصد مبادلات ارزی براساس آن انجام میشوند. اگر به عنوان مثال این قیمت 1700 تومان باشد، اول باید بانک مرکزی آن را به عنوان نرخ فعلی قبول کند و سپس با مکانیزمهایی به همراه عرضه تدریجی ارز، قیمتها را پایین بیاورد. در این صورت، روش مورد استفاده فعلی بانک مرکزی جواب نخواهد داد و خود به تفاوت فاحشی بین نرخ رسمی و نرخ بازار منجر خواهد شد که این اختلاف را اگر حدود 450 تومان فرض کنیم، این رقم خود رانت خواهد بود. این مابهالتفاوت پولی است که بدون هیچگونه تلاشی به دست میآید و خود انگیزه را برای هجوم به بازار افزایش میدهد.
تشخیص نیازهای واقعی ثمری نخواهد داشت
این کارشناس امور بانکی ادامه داد: دولت گرچه در تلاش است تا نیازهای واقعی را شناسایی کند و پاسخگوی آنها باشد، ولی عملا این تلاش ثمری نخواهد داشت و به نوعی دوگانگی منجر خواهد شد. به گفته وی: اگر بانک مرکزی قیمت ارز را رقم 1700 تومان تعیین میکرد، در این صورت میتوانست به تقاضاهای واقعی پاسخ دهد و به تدریج نیز با عرضه بیشتر این نرخ را کاهش دهد و در ضمن، تقاضاهای کاذب را از بین برد. اما با شرایط فعلی، آنچه باید منتظر آن باشیم کوچکنمایی در صادرات و بزرگنمایی در واردات است که خود به ایجاد اختلالات اقتصادی منجر خواهد شد. به گفته وی، به اعتقاد من بانک مرکزی باید در حال حاضر که به اصلاح بسته پولی و ارزی دست زده، این اصلاحات را به سمتی سوق دهد که به کمک آن بتواند تقاضای کاذب را در بازارهای مختلف از بین ببرد.
بانک مرکزی وارد بازار ارز و سکه نشود
حسینیهاشمی در ادامه بحث خود با دفاع از ایده بانک مرکزی در مورد افزایش ذخایر طلا گفت: بانک مرکزی از پیشتر سعی کرده تا ذخایر ارزی را به صورت طلا نگه دارد. این کار چند حسن دارد یکی اینکه طلا ارزش خود را در گذر زمان حفظ میکند. از طرف دیگر، قیمت طلا در بلندمدت با افزایش همراه است. بنابراین در مقابل صادرات کالا، بهترین کالا همان شمش طلا است. گرچه در زمان تبدیل کمی تبدیل طلا به ارز سخت است، ولی در مجموع این روش، بهتر از سایر روشها است. بنابراین، دولت در زمان نیاز به ریال به راحتی قادر خواهد بود به فروش طلا در داخل کشور اقدام کند.وی ادامه داد: بانک مرکزی باید در این میان بر عیار طلا نظارت داشته باشد. در حالی که نگرانی از این مساله سبب شده تا خود وارد ضرب سکه شود و همین کار به روشی برای سنجش عملکرد بانک مرکزی تبدیل شود؛ در حالی که این کار از وظایف بانک مرکزی نیست.حسینیهاشمی در مورد سیاستهای ارزی بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز گفت: بانک مرکزی باید سعی کند که ارز را از طریق سیستم بانکی عرضه کند و عملا نیز صرافها کار خود را انجام دهند. به نظر من بانک مرکزی نباید وارد بازار ارز و سکه شود و باید سیاستی را تدوین کند که بتواند ارزش پول ملی را حفظ کند و با کنترل تورم، موجبات افزایش ارزش پول ملی را برای کمک به رشد و توسعه اقتصادی فراهم کند.
منبع: دنیای اقتصاد