شنبه, 16 تیر 1397 17:10

تحلیل محمد نهاوندیان درباره یکجانبه‌گرایی آمریکایی

نوشته شده توسط

محمد نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهوری

روز جمعه، مصادف با ششم جولای، سالگرد تصویب «قانون اساسی سرنیزه» (Bayonet Constitution) در هاوایی آمریکا در اواخر قرن نوزدهم بود.

 

در «خبرآنلاین» نوشت:

۱. ۱۳۱ سال پیش در چنین روزی، در سال ۱۸۸۷ میلادی، « کالاکائوا» پادشاه کشور کوچک هاوایی، با فشار سرنیزه و تهدید ترور از سوی گروه فشاری که توسط آمریکایی‌ها و دیگر خارجیان مقیم هاوایی و مدیران شرکت‌های خارجی تولیدکننده شکر، سازماندهی و مسلح شده بود، مجبور شد قانون اساسی‌ای را امضاء کند که به خارجیان آمریکایی و اروپایی، حق رأی می‌داد ولی برای رأی دادن بومیان هاوایی، محدودیت و شرط ثروت قائل می‌شد! متعاقباً نظامیان آمریکایی، با حمایت صریح وزیر امور خارجه وقت آمریکا، هرگونه اعتراض بومیان هاوایی به این دخالت آشکار خارجی را سرکوب کردند و چند سالی بعد، رژیم حکومتی هاوایی را تغییر دادند و بعد هم، هاوایی را به دلیل اهمیت استراتژیک آن در اقیانوس آرام جنوبی به تصرف ایالات متحده امریکا درآوردند. آمریکایی‌ها، حقوقی را که برای خود، یکصد سال قبل از آن یعنی در سال ۱۷۸۸، در قانون اساسی آمریکا تصویب کرده بودند، برای مردم جزایر همسایه خود در اقیانوس آرام به رسمیت نشناختند و علی‌رغم همه لفاظی‌های بشردوستانه، برای خود حق اعمال زور و تعیین سرنوشت برای دیگران قائل شدند. این ذهنیت، نه فقط منافع امریکا را پیش از دیگران، بلکه حق آمریکا را بیش از دیگران می‌انگاشت.

 

۲. ۸۹ سال پیش، در سال ۱۹۲۹ میلادی، کنگره آمریکا، «قانون اسموت-هاولی» را تصویب کرد که بر اساس آن، بالاترین تعرفه‌های تاریخ آمریکا بر واردات کالا از خارج وضع شد. هوور رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با شعارحمایت از تولیدات داخلی و اشتغال کشاورزان آمریکا، در آستانه رکود اقتصاد جهانی ۱۹۲۹-۱۹۳۹ در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۲۸ آمریکا پیروز شده بود. کنفرانس اقتصاد جهانی «جامعه ملل» در سال ۱۹۲۷ در ژنو، که نشانه‌های رکود در اقتصاد جهانی را می‌دید، همه دولت‌ها را به کنار گذاشتن تعرفه‌ها و تقویت تجارت بین‌المللی برای رشد اقتصادی دعوت کرد و ۱۰۲۸ اقتصاددان آمریکایی هم در مخالفت با سیاست محدودسازی تجاری به هوور نامه نوشتند. ولی هوور تحت فشار مجلس، مالیات واردات به میزان ۵۹ درصد بر کالاهای مشمول تعرفه را اجرایی کرد. کشورهای دیگر، بلافاصله با اقدامات تلافی‌جویانه، تعرفه‌های مشابهی بر کالاهای آمریکایی وضع کردند. این تصمیم، اگرچه در ماه‌های اول، نشان از افزایش اشتغال و قراردادهای تولید داشت، ولی به سرعت، با اقدام تلافی‌جویانه کشورهای دیگر روبه‌رو شد و به کاهش ۶۱ درصدی صادرات آمریکا و سقوط تولید ناخالص داخلی به کمتر از نصف ، ظرف ۴ سال پس از آن انجامید. نرخ بیکاری که در زمان تصویب تعرفه در حد ۸ درصد بود، ۳ سال بعد به ۲۵ درصد جهش پیدا کرد. بسیاری از تاریخ‌نویسان و اقتصاددانان معتقدند، قانون اسموت-هاولی و سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا در این دوره، که باعث شد تجارت جهانی ۳۳ درصد کاهش یابد، عامل اصلی در تشدید و ادامه رکود اقتصادی جهانی بود و زمینه را برای جنگ جهانی دوم در پایان دهه ۳۰ فراهم ساخت. سناتور اسموت و نماینده هاولی، هم علی‌رغم شعارهای پوپولیستی، حتی نتوانستند در انتخابات کنگره ۲ سال بعد، صندلی نمایندگی خود را هم حفظ کنند. ذهنیت خودخواهانه و یکجانبه‌گرایانه دولتمردان آمریکایی، یک‌بار دیگر، آمریکا و جهان را در یک بحران و جنگ بی‌سابقه فرو برد. ذهنیتی که گمان می‌کرد فقط منافع آمریکا را مقدم می‌شمارد، بشریت را با بحرانی روبه‌رو کرد که هزینه انسانی آن، گرفتن حق حیات از بیش از ۶۰ میلیون نفر انسان در گوشه و کنار جهان بود.

 

۳. امروز هم، جهان، بار دیگر، با موج جدیدی از یکجانبه‌گرایی عوامانه در سیاستمداران آمریکا روبه‌رو شده است. جریانی که ادعا می‌کند که فقط منافع مردم آمریکا را مقدم می‌شمارد و با حقوق دیگران در ستیز نیست، اما نخستین گام‌های این جریان، مقابله با «توافقنامه جهانی تغییر اقلیم پاریس» ، برهم زدن «موافقتنامه‌های تجاری منطقه‌ای» (از جمله نفتا)، وضع تعرفه‌های سنگین بر واردات فولاد و آلومینیوم و خودرو، و خروج از «توافق هسته‌ای چندجانبه با ایران» بوده است که به روشنی، حقوق مردم دیگر کشورها را زیر پا می‌گذارد، به شرایط زیست و محیط کسب و کار جهانی، آسیب می‌زند و با راه‌اندازی جنگ تجاری جهانی، زمینه رکود جهانی را فراهم می‌کند که خود تهدیدی برای امنیت جهانی است. ریشه این رویکرد خطرناک، فقط نفع‌طلبی تجاری کاسبکارانه نیست، بلکه نگاه خودپرستانه‌ای است که خود را برتر از دیگران می‌شمارد و برای خود، حق تعیین سرنوشت برای دیگران قائل است. این نگاه متفرعنانه را به روشنی در تصمیم «ممنوعیت ورود مسافران چندکشور مسلمان» و «جداسازی غیرانسانی فرزندان از مهاجران غیرمجاز» می‌توان دید.

 

۴. فرق بزرگ زمانه ما با قرن نوزدهم و قرن بیستم، اما، در گسترش آگاهی عمومی از حوادث و سیاست‌هاست. فضای مجازی جهانی، اگر هم عیبی داشته باشد، این حسن بزرگ را دارد که امکان شفافیت و مطالبه گسترده و سریع مردم را فراهم می‌کند. ذهنیت‌های کهنه و فرسوده قرن نوزدهمی، در عصر انفجار اطلاعات، امکان غلبه کمتری دارند. زمینه جذب و جلوه بی‌رقیب آن‌ها کمتر، و دوره دیدن عواقب بلند مدت آن‌ها، کوتاه‌تر است. همگان در جهان، امروز، معنای حقیقی شعار «نخست آمریکا» را در واقعیت عملی و عریان «همه فدای قدرتمندان آمریکا» می‌فهمند و واکنش نشان می‌دهند. هم اکنون، در سراسر جهان، از جمله در داخل آمریکا، نسبت به عواقب فاجعه‌بار سیاست‌های دولت آمریکا، آگاهی و واکنش گسترده‌ای شکل گرفته است و واکنش دولت‌ها هم به اقدامات یکجانبه آمریکا از جمله در جنگ تعرفه واردات آغاز شده است. انتخابات نوامبر در آمریکا نشان خواهد داد که رأی‌دهندگان آمریکایی تا چه حد، نسبت به این خطر جهانی واقف‌اند. واکنش جدی و صریح امروز دولت‌ها و ملت‌ها به رویکرد و سیاست‌های یکجانبه گرایانه دولت آمریکا، برای جلوگیری از یک فاجعه جهانی ضروری است. آن‌ها که گذشته را می‌شناسند و آینده را می‌توانند بینند، وظیفه بزرگ حضور فعال در صحنه افکارعمومی جهانی، و هشیار کردن دیگران را به دوش دارند.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: