×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 93
JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 92
JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 91
چاپ کردن این صفحه
یکشنبه, 27 مهر 1393 20:24

تیرول: نظراتم بعضي وقت‌ها به‌كار گرفته شده اما در روندی بسيار آهسته

برنده نوبل اقتصاد در گفت‌وگو با يورونيوز:

 جايزه نوبل اقتصاد سال۲۰۱۴ ميلادي به ژان‌تيرول، پژوهشگر فرانسوي اهدا شد. اهداي اين جايزه به او، مانند انفجار بمبي در ميان دانشجويان مدرسه اقتصادي تولوز در جنوب‌غربي فرانسه بود كه ژان‌تيرول رياست آن را برعهده دارد. او نويسنده تئوري‌هاي مشاركتي است كه تاثير مهمي در رشته‌هاي گوناگون دارد. هيات داوران آكادمي نوبل از ژان‌تيرول به‌عنوان يكي از پرنفوذ‌ترين اقتصاددانان عصر حاضر ياد كرده است. يورونيوز در اين باره مصاحبه‌يي با وي داشته است كه در ادامه مي‌خوانيد.

 ژان‌تيرول، براي دريافت جايزه نوبل به شما تبريك مي‌گويم. هيات داوران نوبل اين جايزه را به‌خاطر كار‌هايتان درباره قدرت بازار و تنظيم مقررات، به شما اهدا كرده است. لطفا بگوييد اين مفاهيم به چه معناست؟

به‌معناي كارآمد‌تر كردن بازارهاست، به‌خاطر اينكه نمي‌توانيم مبادله آزاد در تمام بازار‌ها داشته باشيم. بعضي بازار‌ها رقابتي نيستند و مشكلاتي در آنها وجود دارد به‌خاطر اينكه شركت‌هاي اندكي آنجا حضور دارند. هميشه بخش‌هايي در اقتصاد هست كه در آنجا شركت‌ها و كسب‌و‌كارهاي نسبتا اندكي حضور دارند. مثلا شبكه انتقال برق. نمي‌توانيم 15شبكه انتقال برق در فرانسه داشته باشيم، هميشه يك شبكه خواهد بود. همچنين چيزي وجود دارد كه قدرت بازار ناميده مي‌شود، يعني شركت‌ها و كسب‌و‌كار‌ها مي‌توانند قدرتشان را در بازار و تعرفه قيمت‌ها را براي مصرف‌كننده‌ها افزايش دهند. ايده‌يي كه ما داريم، انجام تحقيقات براي ايجاد دستورالعمل‌هايي براي حق رقابت (در حمايت از حق رقابت) است. چيزي كه به ما اجازه مي‌دهد بگوييم، بايد بر شركت‌ها نظارت كنيم، بعضي مواقع بايد دخالت كرد اما بدون آسيب‌زدن به پويايي بخش‌هاي مختلف اقتصادي.

 درحال‌حاضر كميسيون اروپا در حال بررسي بودجه كشورهاي عضو، خصوصا فرانسه است. اين موضوع فرصتي براي گفت‌وگو درباره اين موضوع بسيار خطرناك براي دولت‌هاست كه شامل كنترل هزينه‌هاي عمومي و همزمان فراهم‌كردن منابع كافي براي اطمينان از توسعه اقتصادي و رشد يك دولت مانند فرانسه است.

درباره بودجه دولت، تا حدي طبيعي است كه با كسري در وضعيت ركود اقتصادي مواجه باشيم چرا كه درآمد مالياتي كمتري وجود دارد. مشكل بزرگ فرانسه كسري بودجه سه‌درصدي است، حتي زماني كه همه‌چيز خوب پيش مي‌رفت. ما از ۱۹۷۴ يعني از 40سال پيش بودجه را تراز نكرده‌ايم و اين بسيار مشكل‌زاست و به اين معني است كه ما به‌نحوي با اعتبارات خارجي زندگي مي‌كنيم. بايد اين روند را كنترل كنيم اما كنترل آن در‌حال‌حاضر آسان نيست. واضح است كه بايد تلاش كنيم اما نمي‌توانيم كار خيلي زيادي انجام دهيم.

يك نوع بودجه اروپايي، به نظر براي يكپارچه‌سازي اروپا ايده‌آل خواهد بود. به نظر شما اين فكر اتوپيايي است؟

 ما فاقد يك فرصت تاريخي براي شكل‌دادن به بودجه اروپايي هستيم. درست است كه ايالات متحده امريكا شامل ايالات متحد از نظر بودجه است يعني اگر زماني يك ايالت با مشكل مواجه شد، به‌طور خودكار بودجه دريافت مي‌كند مثلا ازطريق بيمه بيكاري و...، بنابراين نقل‌و‌انتقالات مالي به‌طور اتوماتيك براي آنها صورت مي‌گيرد. اما در اروپا چنين نيست چرا كه بودجه اروپا بسيار ناچيز است. يعني عملا بودجه اروپا وجود ندارد بلكه يك‌درصد از توليد ناخالص داخلي كشور‌ها بودجه اروپا را شكل داده كه بسيار ناچيز است. بنابراين انتقال خودكار بودجه كه به ثبات كشور‌ها بينجامد وجود ندارد. همچنين ما يك قانون واحد هم نداريم. مثلا درمورد بازار كار؛ امريكا اساسا داراي بازار كاري با قوانين مشابهي در همه ايالت‌هاست. در‌صورتي‌كه ما چنين چيزي براي جنوب و شمال اروپا نداريم. ما بايد يك بودجه اروپايي با قوانين نسبتا مشابه براي بازار كار، براي ورشكستگي و موارد مشابه داشته باشيم. ما اين كار را نكرديم. البته كارهاي زيادي كرده‌ايم كه دشوار هم بوده‌اند. اما در‌حال‌حاضر، متاسفانه شاهد مشكلاتي در شمال اروپا هستيم. من علاقه‌مندم كه اين اتفاق بيفتد و آنها بپذيرند كه بيمه بيكاري، بودجه و همه اينها را با كشورهاي جنوب اروپا به اشتراك بگذارند.

 شما عضو شوراي تحليلگران اقتصادي هستيد و به‌همراه همكاران اقتصاددان خود، پيشنهاد‌ها و نظراتي را درباره موضوعات متفاوت اقتصادي براي نخست‌وزيري فرانسه فراهم مي‌كنيد. آيا نظرات شما شنيده شده و مشاوره‌ها و پيشنهادهاي شما در عمل به‌كار گرفته شده است؟

بعضي وقت‌ها به‌كار گرفته شده اما روند امور بسيار كند است كه البته كمي طبيعي است. مي‌دانيد كه كينز گفته: سياستمداران اغلب به اقتصادداناني گوش داده‌اند كه مرده‌اند و حتي نامشان را نمي‌دانند. شايد كمي اغراق‌آميز باشد اما واقعيت اين است كه به‌كار گرفته‌شدن ايده‌ها زمان زيادي مي‌گيرد به‌ويژه در عرصه سياست كه موضوعات حساسيت زيادي دارند. مثلا واضح است كه اصلاحات در بازار كار نگراني‌هاي زيادي ايجاد مي‌كند كه براي بسياري طبيعي است. بنابراين چطور كار‌ها بايد پيش برود.... عملي‌كردن ايده‌ها خيلي دشوار است اما واقعيت اين‌طوري است. اين موضوع در حوزه سياسي دشوار است به‌خاطر اينكه مساله مقابله افكار عمومي وجود دارد. بديهي است وقتي روي سازمان‌هاي نظارتي، مقامات نظارتي، قوانين رقابت و مديريت رقابت در بروكسل يا واشنگتن نفوذ داشته باشيد، كار‌ها سريع‌تر انجام مي‌شود.

ما امروزه شاهديم كه اقتصاد به‌واسطه سياست است كه در رسانه‌ها مطرح مي‌شود. آيا به نظر شما دولت‌ها در آينده تنها بايد به اقتصاد و مسايل اقتصادي بپردازند؟

اقتصاد، ازجمله اقتصاد بازار به يك دولت قوي نياز دارد. دولت مدرن، دولتي است كه همزمان كمتر مداخله‌گر اما قوي است. يعني دولتي با اندازه بزرگي ندارد اما قوي است و قادر به اجراي قواعد رقابت، توزيع مجدد ثروت ازطريق ماليات و مانع انحصار است. دولت مدرن، دولتي است كه در برابر لابي‌ها مقاومت مي‌كند و قادر به انجام اصلاحات است.

 به‌طور كلي در غرب، اين دولت‌ها خوب عمل كرده‌اند؟

مشخصا در شمال اروپا خيلي بهتر از جنوب اروپا عمل كرده‌اند. به نظر من بايد نمونه كوچكي از تمام كشورهاي شمال اروپا را در نظر بگيريم كه داراي يك مدل اجتماعي در كشور‌هايشان هستند. كشورهايي كه مي‌دانند چطور اصلاحات را با مفهوم جديد دولت، پيش ببرند. دولتي خيلي كارآ‌تر با ويژگي‌هاي مشابه.

 برخي درباره جايزه نوبل شما گفته‌اند كه يك جايزه نوبل براي يك چپگرا را ترجيح مي‌دادند. آيا شما خودتان را راستگرا مي‌دانيد؟

ببينيد، دوباره بايد بگويم كه من عقايد سياسي شخصي خودم را دارم اما اگر تحقيقات من بخواهد به‌خاطر اينكه من چپ يا راست هستم تاثيرگذار باشد، به نظر من يك فاجعه است. من دوست دارم كاملا مستقل باشم. اقتصاددانان برجسته، تقريبا تمام يافته‌ها و دانش علمي‌شان را به شراكت مي‌گذارند و بعضي اوقات با اندكي تفاوت در نگرشي كه به سوژه‌هايشان دارند. موضوعاتي كه دشوارند به‌خاطر اينكه همه‌چيز براي ما كاملا واضح و روشن نيست. نوعي اجماع درباره بعضي موضوعات وجود دارد و البته درباره برخي ديگر اجماع خيلي كار سختي است يا اختلاف‌نظرهاي زيادي وجود دارد اما اين اختلافات با روش‌هاي علمي مشابهي قابل حل هستند. ما با يك روش‌شناسي علمي مشابه، با همديگر بحث مي‌كنيم و علم به يك معني همين است. تعصبات سياسي، ايدئولوژيك و گرفتار رايزني‌ها يا خواسته‌هاي صنايع شدن، علم نيست.

 از زماني كه جايزه نوبل را گرفته‌ايد، چه تعداد مصاحبه با رسانه‌ها داشته‌ايد؟

نمي‌دانم. براي من خيلي عجيب‌وغريب است، چون من درواقع يك پژوهشگرم، دفتر مرا ببينيد، اينجايي است كه من دوستش دارم. بعد يكباره توفاني از راه رسيد و هر ‌ربع‌ساعت يك تلفن به من مي‌زنند، به برنامه‌هاي تلويزيوني مي‌روم كه اصلا عادت ندارم. با اين چيز‌ها مطلقا احساس راحتي نمي‌كنم. خوب، براي من يك زندگي جديد است و مي‌دانم كه دو‌‌سه‌ماهي طول خواهد كشيد. بعد از آن فكر مي‌كنم اوضاع آرام شود و به پژوهش‌هايم در اينجا ادامه دهم.

اگر حمل بر بي‌ملاحظگي نباشد مي‌خواهم بپرسم با جايزه ۸۷۸هزار يورويي نوبل چه خواهيد كرد؟

مبلغ زيادي است و صادقانه بگويم كه تا الآن فكر نكردم كه چكار خواهم كرد. اين موضوع خودش مساله و موضوع جديدي است. من از تماس تلفني كه اين خبر را به‌من داد شگفت‌زده شدم به‌خاطر اينكه خيلي به‌ندرت اتفاق مي‌افتد كه يك اقتصاددان به‌تنهايي اين جايزه را بگيرد. من بي‌‌‌نهايت احساس افتخار مي‌كنم، به‌خاطر اينكه جايزه بزرگي است.

منبع: تعادل

موارد مرتبط