دوشنبه, 08 خرداد 1396 13:16

غلامرضا نظربلند: به نام ریاض به کام ترامپ

نوشته شده توسط

غلامرضا نظربلند . اقتصاددان

در شرق نوشت:

دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری آمریکا به‌دفعات اظهار کرد که ما برای امنیت کشورهای دیگر هزینه نمی‌کنیم. از جمله مخاطبان این سخنان عربستان بود که ترامپ هفته گذشته در مقام رئیس‌جمهور آمریکا اولین دیدار رسمی خارجی را از آنجا انجام داد. این سفر نه‌تنها از این جهت که اولین دیدار او از یک کشور خارجی محسوب می‌شد، از اهمیت خاصی برخوردار بود، بلکه به دلیل ارزش توافقات صورت‌گرفته و نوع و کیفیت آنها هم اهمیت مضاعفی داشت. اعضای هیئت همراه ترامپ علاوه بر امضای قراردادهای نفتی و صنعتی با همتایان عربستانی خود، قراردادهای گوناگونی در زمینه فروش تسلیحات، آموزش و تولید بعضی از اقلام نظامی در داخل با اجازه صادرات آنها به کشورهای «غیرمتخاصم»، منعقد کردند که ارزش جمع آنها تا سقف یک تریلیون دلار قابل افزایش است.  هرچند که انعقاد قراردادهای سخاوتمندانه واشنگتن- ریاض متضمن منافعی برای سعودی‌هاست و کم‌وبیش به آنها امکان می‌دهد که در راه توسعه اقتصادی گام بردارند و خود را به تحقق اهداف سند توسعه‌ای ٢٠٣٠ نزدیک کنند، اما برنده نهایی این دادوستد آمریکایی‌ها خواهند بود، چراکه آنها با زدن یک تیر، دو نشان را هدف گرفته‌اند.

نخست آنکه با ترساندن کشورهای نیازمند این کشور برای تأمین امنیتشان، به صورتی گزینشی آلات و ادواتی را برای نیل به مقصود در اختیارشان می‌گذارند و به‌این‌ترتیب دغدغه ژاندارمری را از خود دور می‌کنند؛ دوم آنکه از محل قراردادهای منعقده، منافع اقتصادی قابل‌توجهی به دست می‌آورند و برای خیل بی‌کاران آمریکایی شغل ایجاد می‌کنند و رشد اقتصادی خود را افزایش می‌دهند
در تحلیل هزینه- فایده به نظر نمی‌رسد که قراردادهای نجومی واشنگتن- ریاض در نهایت برای عربستان امنیت پایدار به ارمغان آورد. عربستان در وضعیتی پارادوکسیکال و شکننده است. درحالی‌که برای رسیدن به مرحله توسعه‌یافتگی اقتصادی گام‌هایی برداشته و قراردادهای منعقده با آمریکا هم تا حدودی می‌تواند در این راستا تعبیر شود، اما وضعیتی پارادوکسیکال دارد.  عربستان به‌شدت از توسعه سیاسی جا مانده و در شمار عقب‌افتاده‌ترین کشورهای جهان از حیث این نوع توسعه است. توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی دو بال بالندگی است. فقدان یا ضعف یکی، تأثیری بسزا روی دیگری دارد و موجب عدم ثبات است. گیرم با فروش اسلحه آمریکایی به عربستان و حتی ایجاد امکان تولید آن در داخل این کشور و صادرات آن، عربستان بتواند امنیت خود را تأمین کند؛ از توسعه‌ماندگی سیاسی را چه می‌شود کرد؟ این نوع توسعه‌نایافتگی از قضا ریشه در امنیت ملی به معنای واقعی کلمه دارد. عدم تناسب توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی بزرگ‌ترین چالش پیش‌روی ریاض در سال‌های در پیش خواهد بود. جالب اینکه هرچقدر سعودی‌ها در جهت رشد و توسعه اقتصادی بیشتر گام بردارند، بازوی نحیف توسعه سیاسی آنها در فقدان زمامداری 
(good governance)، نبود ارزش‌های متعالی دموکراتیک و ضعف شدید نهادهای مدنی در آن کشور بیش از پیش خود را آشکار می‌کند
طرفه آنکه به موازات پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی و حتی فناوری‌های تسلیحاتی عربستان، بر میزان گریز از مرکز ارکان نظام سیاسی حاکم بر این کشور افزوده می‌شود، چراکه ساخت مندرس قدرت در آن کشور با زیرساخت رو به رشد و توسعه اقتصادی‌اش صحنه زشت و زیبای ناجوری را رقم می‌زند و روزبه‌روز واگراتر می‌شود و بیشتر زاویه می‌گیرد. این واگرایی بنیان‌برافکن بزرگ‌ترین چالش ریاض در سال‌های آینده خواهد بود که ممکن است در نهایت منجر به تلاشی رژیم سیاسی حاکم شود. عربستان به راهی می‌رود که رژیم شاه رفت و در دهه ٥٠ به سرعت پیمایش آن افزود و در مدت چند سال نابودی کیان خود را شاهد شد
در کارساز واقع‌شدن سیاست ترامپ مبنی‌بر تأمین هزینه امنیت کشورهای موردنظر از سوی خود آنها تا آنجا که مربوط به کشورهای‌ جنوبی خلیج‌فارس به‌ویژه عربستان می‌شود، نقش بسیار کارساز عنصر ایران‌هراسی را نباید نادیده گرفت. ایران‌هراسی دست‌پخت قدرت هژمون است که شوربختانه بعضی از ترکیبات آن را ما با موضع‌گیری‌های شاذ و اتخاذ سیاست‌های کژبنیان تدارک می‌بینیم و به‌واقع آب به آسیاب نظام سلطه می‌ریزیم. همین مواضع و سیاست‌ها در تشدید گستاخی آمریکایی‌ها بی‌تأثیر نبوده است. این گستاخی تا جایی پیش رفته که آنها با به‌چالش‌کشیدن تولید سلاح از سوی ایران برای دفاع از مرزهای خود، عملا خواستار دست‌کشیدن حاکمیت از تأمین امنیت برای شهروندان خود شده‌اند
برخورداری ایران از حد قابل‌توجهی از توسعه سیاسی، به این کشور نسبت به همسایگان منطقه‌ای، به‌ویژه عربستان، مزیت نسبی و دست برتر داده است. سپهر سیاست در ایران مخصوصا در پی برگزاری انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری به‌گونه‌ای است که شریک بسیار مطمئن‌تری از عربستان، حتی برای کشورهای غربی به حساب می‌آید. کنشگری معقول و متناسب و دیپلماسی فعال کشورمان در عرصه بین‌المللی می‌تواند منجر به تعامل سازنده اروپایی‌ها با کشورمان شود
با روی‌کارآمدن ترامپ در آن‌سوی آتلانتیک (آمریکا)، کشورهای این‌سو (کشورهای اروپایی) با آن زاویه پیدا کرده‌اند. این واگرایی که به نظر می‌رسد عمیق باشد، می‌تواند برای اقتصاد ایران فضای تنفسی ایجاد کند و فرصتی به دست دهد که بتوان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را جذب کرد و فناوری‌های پیشرفته را به داخل کشور انتقال داد.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: