×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 93
چاپ کردن این صفحه
جمعه, 24 اسفند 1397 18:55

علی سرزعیم: تحلیلی در مورد چرایی وضع موجود و چشم انداز آینده

نوشته شده توسط

در این نوشته تلاش می‌کنم به عنوان یک دانشگاهی تحلیل‌های بی‌طرفانه‌ای را نسبت به مسئله تحریم و پیامدهای آن به زبان ساده برای مخاطبان عرضه کنم.

✅تحلیل روند از شروع تحریم تا امروز

?همانگونه که همه می‌دانند با خروج آمریکا از برجام و شروع دور جدید تحریم‌ها وضعیت برخی متغیرهای اقتصادی در ایران تغییرات نامطلوبی داشت. برجسته‌‌ترین آنها نرخ ارز بود که تلاطمات بسیار زیادی را تجربه کرد و ارزش پولی ملی افت شدیدی نمود. باید توجه داشت که اگرچه تحریم‌های آمریکا از همان ابتدا شروع شد ولی هنوز متغیرهای واقعی تغییرات محسوسی نداشتند اما انتظارات عاملان اقتصادی موجب شد تا نرخ ارز رشد شدیدی را تجربه کند. رشد شدید نرخ ارز در دو سمت اثرات نامطلوبی بر اقتصاد به همراه داشت. در سمت تولید رشد نرخ ارز موجب شد تا به یک باره قیمت مواد اولیه افزایش شدیدی پیدا کند و شرکتها با تنگنای اعتباری در تامین سرمایه در گردش مواجه شوند. این امر به این دلیل رخ داد که در سالهای گذشته سیاست تثبیت نرخ ارز در شرایطی که کشور تورم‌های دو رقمی داشت اتکای زیادی به واردات مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای ایجاد کرد. در سمت مصرف کننده نیز تثبیت نرخ ارز در شرایط تورمی موجب شد تا واردات کالاهای نهایی افزایش یابد و طبقه متوسط و بالای جامعه ایران بتوانند پیوسته کالاهای روزآمد مصرفی نظیر گوشی‌های تلفن همراه جدید، تلویزیون‌های صفحه‌تخت و امثالهم را به سادگی تهیه کنند و مصرف کنند. لذا یک عادت مصرفی اینگونه نیز ایجاد شد. طبیعی است که این امر وقتی سیاست مسلط کشور در نزدیک به دو دهه باشد، نرخ ارز جایگاهی به عنوان لنگر اسمی ثبات و تورم پیدا می‌کند و خانوارها انتظارات خود نسبت به تورم را با آن تنظیم می‌کنند. در نتیجه این امر هم سمت بنگاه و هم سمت خانوار به این شکل از سیاست ارزی اعتیاد پیدا ‌کرد و به آن عادت نمود.

?حال وقتی این لنگر اسمی دچار چنین تلاطمی می‌شود انتظارات تورمی بیدار می‌شود و نرخ تورم شروع به افزایش می‌کند. آمارهای رسمی بانک مرکزی نیز نشان داد که نرخ تورم بلافاصله شروع به افزایش نمود. این افزایش نرخ تورم هم به دلیل فشار هزینه‌های اقلامی وارداتی بود که از افزایش نرخ ارز اثر پذیرفته بودند و هم به دلیل تحریک انتظارات تورمی. نمودار زیر روند شاخص قیمت مصرف کننده در ماههای گذشته را نشان می‌دهد.

?همچنین وقتی سیاست تثبیت نرخ ارز دو دهه دنبال شود (به جز مقطع تحریم اول)، زنجیره تولید مبتنی بر این فرض شکل می‌گیرد و روابط بین تولیدکنندگان بر اساس نرخ ارز ارزان برقرار می‌شود. حال وقتی نرخ ارز جهش شدیدی پیدا می‌کند سامان این روابط به هم می‌ریزد و زمانی لازم است تا اقتصاد خود را با شرایط جدید سازگار سازد. حال اگر تلاطمات نرخ ارز شدید باشد و اصطکاک‌های موجود در اقتصاد زیاد باشد تعدیلها و تطیبق‌ها به سرعت انجام نمی شود و به افت تولید منتهی می‌گردد. در عمل هم مشاهده شد که آمار رسمی بانک مرکزی افت تولید در بخش صنعت در سه ماهه اول سال نسبت به سال قبل را نشان داد. نمودار زیر این روند را منعکس می کند.

?همانگونه که در جدول فوق مشاهده می‌شود اگرچه رشد اقتصادی در بهار مثبت بوده اما نسبت به بهار قبل افت داشته است. همچنین بخش عمده ای از این رشد از محل بخش انرژی آمده است در حالیکه رشد بخش صنعت منفی شده است.

تثبیت نرخ ارز در سالهای گذشته یک پیامد دیگر نیز در رفتار خانوارها داشت و آن تبدیل ایران به کشوری توریست فرست بود. در حالیکه ایران جاذبه‌های توریستی دارد و باید اولویت خود را به جذب توریست اختصاص دهد طبقه متوسط و برخوردار ایران به جریان توریسم بزرگ کشورهای همسایه نظیر ترکیه، گرجستان، آذربایجان تبدیل شدند. در نتیجه بخشی از مشاغل مرتبط با گردشگری در امر ارسال گردشگر به خارج تمرکز و تخصص یافتند و شرکت‌های هواپیمایی ایرانی و خارجی بر این اساس برنامه حضور خود در ایران را تنظیم کردند. طبیعی است که وقتی نرخ ارز افزایش قابل ملاحظه ای می‌یابد تقاضای سفر با افت چشمگیری مواجه می‌شود و مشاغلی که چنین رویکردی را برای طولانی مدت انتخاب کرده بودند با افت درآمد و مشتری مواجه می‌شوند و نارضایتی پیدا کنند.

?همچنین در این دو دهه یک رفتار دیگر در میان ایرانیان رواج یافت و آن اینکه فرزندان خود را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند یا بخشی از خانواده خود را در کشورهایی چون کانادا مستقر کنند و هزینه‌های زندگی آنها را از ایران تامین کنند. در واقع به جای اینکه ایرانیان در خارج از کشور شغلهایی پیدا کنند و بخشی از دستمزد خود را به ایران ارسال کنند، ایرانیان داخل کشور برای ایرانیان خارج از کشور پول ارسال می‌کردند. تردیدی نیست که این رفتار جز به واسطه بهره‌مندی ایران از درآمد بادآورده نفت ممکن نبود. طبیعی است که وقتی نرخ ارز افزایش قابل ملاحظه ای پیدا می‌کند همه کسانی که به چنین کاری مبادرت کرده بودند با مشکلاتی مواجه شوند.

?متاسفانه در فضای رسانه‌ای ایران سهم طبقه متوسط و غنی بسیار بیشتر از وزن جمعیتی آنهاست و صدای اقشار فقیر ضعیفتر از وزن جمعیتی شان است. به همین دلیل وقتی مواهبی که طبقه متوسط و غنی که تنها با درآمدهای نفتی ممکن شده بود قطع می‌شود یا مورد تهدید قرار می‌گیرد انعکاس بزرگی در فضای رسانه ای ایران پیدا می‌کند و به همین دلیل فشار نسبتا شدیدی به دولت وارد کرده و می‌کند. به همین دلیل وقتی تحریم‌های شروع شد و نرخ ارز جهش قابل ملاحظه ای نمود دولت سیاست‌های واکنشی خود را تحت فشار اجتماعی ناشی از طبقات بالا شروع کرد. اولین واکنش دولت این بود که با اتکای به ذخایر ارزی هراس را از مردم دور کند. به همین دلیل به این صرافت افتاد که وعده دهد می‌توان نرخ ارز را در یک نرخ ثابت که کمی بالاتر از نرخ قبل بود حفظ کند و هر کس هرچقدر و برای هر منظوری ارز به این نرخ تحویل دهد. این وعده در شرایطی که سوداگری روی نرخ ارز شروع شده بود وعده قابل دفاعی نبود زیرا هجوم درخواستها موجب شد که دولت بلافاصله مشاهده کند که حجم درخواستها از توان ارزی دولت خارج است. به همین دلیل اگرچه چند میلیارد دلار ارز با نرخ مذکور به درخواست کنندگان داده شد اما این فرآیند پس از حدود 40 روز متوقف گردید.

?از آنجا که رشد نرخ ارز به رشد تورم انجامیده و انتظارات تورمی مردم تحریک شده بود دولت تصور می‌کرد با اعطای ارز ارزان به واردات رشد قیمت‌ها را کنترل کند. نکته تاسف آور آن بود که مردم ارز با نرخ دولتی را می خریدند و دربازار آزاد به قیمت بالاتر می‌فروختند و به این ترتیب یک فرصت آربیتراژ ایجاد شد. چون بخشی از این ارز حواله‌های ارزی بود ارز واگذار شده اصلا به شکل واردات به کشور بازنگشت و مشخص شد که برای خروج سرمایه استفاده شده است. کسانی نیز که با ارز دریافتی کالایی را به کشور وارد کردند آن را به ریال بر حسب نرخ ارز بازار آزاد قیمت‌گذاری کرده و عرضه نمودند. لذا سیاست ارزی فوق نتوانست هیچکدام از اهداف موردنظر را پیاده کند و تنها زیانهایی را به دنبال داشت.

همزمان با تنشی که در بازار ارز وجود داشت بازار سکه نیز ملتهب شد. دولت همزمان با تصمیم برای مدیریت بازار ارز تصمیم گرفت تا با عرضه ذخایر طلای بانک مرکزی این بازار را نیز از التهاب خارج کند. مشابه وضعیتی که در بازار ارز رخ داد در بازار سکه نیز منعکس شد. هجوم مردم به سکه‌های عرضه شده توسط بانک مرکزی چنان شدید بود که به سرعت ذخایر بانک مرکزی را تهدید کرد و نهایتا بانک مرکزی ناچار شد این فرآیند را متوقف کند. در اینجا نیز چون فاصله نرخ سکه‌های پیش‌فروش شده با نرخ آزاد بسیار زیاد بود رانت و فرصت آربیتراژ زیادی ایجاد کرد.

?نتیجه این سیاست ارزی و سیاست طلا که در همان ابتدای کار اتخاذ شد این بود که رانت و فساد قابل ملاحظه‌ای ایجاد شد که بر افکار عمومی مردم تاثیرات بسیار سوئی برجا گذاشت. این سیاستها که در مدت کوتاهی خطا بودن آن آشکار شد اعتبار دولت در عرصه مدیریت اقتصادی را کاهش داد و لطمه بزرگی به آن زد. علاوه بر آن ذخایر ارز و طلای دولت را در مقادیر قابل ملاحظه ای کاهش داد و همین امر انتظارات تورمی مردم را تشدید نمود و فشاری برای رشد بیشتر نرخ ارز ایجاد کرد.

?آنچه که به سوداگری در بازار ارز دامن می‌زد نقدینگی فراوانی بود که در بانکها وجود داشت. مشکلات بانکی که نزدیک به ده سال است ایجاد شده خود را به شکل رشد شدید شبه پول یعنی سپرده های زیاد با نرخ سود بالا نشان می‌دهد. بانکهای ایرانی برای مدیریت ریسک نقدینگی ناچار شده‌اند نرخ بهره واقعی تا 15 درصد پرداخت کنند که یک نوع رکورد در جهان به شمار می‌رود و دلالت بر مشکلات نظام بانکی دارد. نمودار زیر نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی را نشان می‌دهد.

?همانگونه که مشاهده می‌شود این نسبت پیوسته رو به افزایش بوده و در سالهای اخیر رشد شدیدی داشته است. نگرانی اصلی سیاستگذار اقتصادی ایران این بود که این حجم از شبه پول به تقاضا برای کالا و خدمات تبدیل نشود چرا که این اتفاق رخ دهد نرخ تورم ایران جهش‌های بسیار شدیدی را تجربه خواهد کرد. ترکیب دارندگان سپرده‌ها به نحوی است که عمده آن در اختیار تعداد کمی از اقشار غنی است. به همین دلیل تصور این که همه شبه پول به تقاضا برای کالا و خدمات تبدیل شود تصور درستی نیست و پیش بینی کسانی که می‌گفتند ایران در مسیر ونزوئلایی شدن پیش می‌رود پیش بینی صحیحی نخواهد بود زیرا در آن کشور هرچه نقدینگی ایجاد می‌شد در اختیار اقشار فقیر قرار می‌گرفت و آنهم بلافاصله به تقاضا برای کالا و خدمات ترجمه می‌شد و این امر به ظهور ابرتورم در آنجا انجامید. خوشبختانه وضعیت ایران از این جهت متفاوت است. شبه پول در ایران نمی‌تواند به طور کامل به تقاضا برای کالا و خدمات تبدیل شود و در نتیجه روانه بازار دارایی می‌شود.همانگونه که حدس زده می‌شد رشد سوداگری و خطای سیاستگذاری ارزی موجب شد تا جذابیت دیگر گزینه‌های سرمایه گذاری در برابر حفظ پول در بانک تقویت شود و قیمت ارز، مسکن و حتی سهام به شدت افزایش یابد. نمودارهای زیر روند قیمت مسکن و سهام را نشان می‌دهد. همانگونه که مشاهده می‌شود این دو متغیر نیز رشد قابل ملاحظه ای داشته‌اند.

✅چالشهای ایران در مقابله با تحریم

?به نظر می‌رسد که مشکلات اقتصاد ایران در برخی حوزه‌های خاص موجب شد تا انگیزه تحریم ایران در کشورهای متخاصم ایجاد شود. اساسا اقتصاد ایران در شرایط فعلی با پنج چالش مهم مواجه است که عبارتند از:

1- بحران آب: عدم رعایت اصول اقتصاد آب و حکمرانی آب موجب اضافه برداشت از منابع زیرزمینی و کشاورزی بیش از حد و غیرمتناسب با شرایط اقلیمی گردیده که نتیجه آن به شکل بروز خشکسالی ظاهر شده است. این مسئله نه تنها به تهدید برخی مشاغل کشاورزی منجر گردیده بلکه مهاجرت‌هایی را نیز موجب شده است.

2- بحران بانکی: نظام بانکی ایران به دلایل مختلف از جمله عدم ثبات اقتصاد کلان، تحریم‌های قبلی، مداخلات سیاسی در فرآیند اعتباردهی، عدم نظارت درست مراجع نظارتی و ... با زیان پنهانی در سمت دارایی‌ها مواجه گردیده که پیامد آن به شکل بالارفتن نرخ بهره و عدم پرداخت اعتبار ظاهر گردیده است. این امر مانع از آن شده تا در مقطعی که فشار تحریم‌ها بر اقتصاد افزایش یافته نظام بانکی بتواند نقش مناسب و برجسته‌ای را ایفا کند.

3- بحران صندوق‌های بازنشستگی: صندوق‌های بازنشستگی در ایران متعدد هستند اما تقریبا همه صندوق‌های بازنشستگی کوچک در تامین منابع مورد نیاز خود دچار کسری منابع هستند و برای جبران آن به دولت اتکا دارند. تنها استثنای مهم سازمان تامین اجتماعی است که بزرگترین صندوق بازنشستگی غیردولتی در ایران است که تا ده سال دیگر می‌تواند تعهدات خود را ادا کند. ناپایداری مالی صندوق‌های بازنشستگی فشار مالی بر بودجه دولت را افزون کرده است.

4- بدهی‌های دولت و کسری بودجه: در سالهای اوج درآمدهای نفتی، هزینه‌های دولت با سرعت بیشتری افزایش یافت و این امر تعهدات زیادی برای دولتهای بعدی برجای گذاشت. مصرف فزاینده نفت و گاز داخلی موجب شده تا میزان صادرات ایران نتواند رشد قابل توجهی داشته باشد و این امر محدودیت زیادی در منابع ارزی ناشی از فروش نفت و گاز ایجاد کرده است و به همین دلیل دولت با مشکلات جدی در بازپرداخت تعهدات خود روبرو است.

5- بحران بیکاری: جامعه ایران جامعه جوانی است و سهم قابل توجهی در هرم سنی جمعیت دارد اما متاسفانه عملکرد اقتصاد ایران در پانزده سال گذشته نتوانسته به تناسب ورود نیروی جوان به بازار کار فرصتهای شغلی ایجاد کند. نتیجه این وضعیت پایین آمدن نرخ مشارکت به دلیل مایوس شدن از یافتن شغل بوده است.

✅در کنار چالشهای اقتصادی فوق ایران با چالشهای دیگری نیز مواجه است:

1- چالش اختلال رسانه‌ای: در حال حاضر شبکه‌های تلویزیونی متعددی از طریق ماهواره تلاش می‌کنند اخبار منفی و مایوس کننده به شهروندان ایران ارسال کنند. همزمان هجمه‌های رسانه‌ای برای تحریک انتظارات تورمی و سیطره یافتن ناامیدی و گسترش نارضایتی و تحریک به شورش و تظاهرات از سوی کشورهای متخاصم و گروه‌های سیاسی خارج از کشور صورت می‌گیرد.

2- کهنسالی مدیران و مسئولان سیاسی: در حال حاضر بیشتر پست‌های مدیریتی و سیاسی کشور در اختیار افرادی است که از زمان انقلاب تا کنون بر سر کار بوده‌اند. این رویه موجب شده تا نظام جانشین پروری برقرار نباشد و مشکل سالخوردگی نظام مدیریتی و تصمیم‌گیری وجود داشته باشد. البته قانون اخیر مبنی بر لزوم کناره‌گیری بازنشستگان قطعا انقلابی در نظام اداری و سیاسی کشور ایجاد خواهد کرد و خون جدیدی به رگ‌های نظام حکمرانی تزریق خواهد نمود.

3- وجود تهدیدات امنیتی در مرزها و منطقه: متاسفانه مداخلات خارجی در سالهای گذشته موجب بی ثباتی عمده در منطقه خاورمیانه شده و تروریسم به پدیده‌ای جدی و تهدیدی مستمر تبدیل گردیده است. طبیعی است که ایران برای حفظ امنیت خود ناگزیر از صرف منابع مالی برای تقویت بنیه دفاعی و امنیتی یاست و این امر فشار اقتصادی زیادی به بودجه وارد می‌کند و پیامدهای اقتصادی مثبتی به همراه ندارد.

✅مزیت‌های ایران برای مقابله با تحریم

?به رغم دشواریهای تحریم، ایران برای مقابله با تحریم‌های آمریکا از چند مزیت قابل توجه برخوردار است:

1. بدهی خارجی ایران بسیار ناچیز و در حد صفر است و به همین دلیل تهدیدی از ناحیه بدهی خارجی وجود ندارد.

2. نیمی از درآمد ارزی ایران از محل محصولات پتروشیمی و میعانات نفتی است که تحریم‌پذیری کمتری از نفت دارند و شرکتهای ایرانی در سالهای گذشته به خوبی توانسته اند از طریق شرکتهای واسط به فروش آنها اقدام کنند.

3. در تحریم قبلی ایران می‌بایست یک تنه در برابر تحریم‌های سازمان ملل ایستادگی می‌کرد و کشورهای جهان وجود این تحریم‌ها را بهانه ای برای عدم همکاری می‌کردند اما در این نوبت آمریکا در اعمال تحریم تنهاست و کشورهای مختلف آمادگی بیشتری برای کمک به ایران برای ایستادگی در برابر تحریم ها دارند. بسیاری از کشورها نظیر چین و روسیه و در وهله بعد اروپا می‌دانند که ایران و کره شمالی در خاکریز اول مقاومت در برابر آمریکا قرار دارند و اگر آمریکا بتواند در برابر این دو کشور موفق شود با قدرت و اعتماد به نفس به مراتب بیشتری به سراغ آنها خواهد رفت. این کشورها با پیش‌بینی این امر تلاش خواهند کرد تا آمریکا در تحریم‌های ایران به توفیق کامل نرسد.

4. موقعیت ممتاز جغرافیایی ایران و ارتباط وثیق آن با عراق، افغانستان، آسیای میانه و روسیه و همچنین پاکستان، قطر، سوریه و لبنان این امکان را برای ایران فراهم خواهد کرد تا در برابر محدودیت‌های تجاری مقاومت کند و بتواند نیازهای خود را تا حد زیادی از منطقه تامین کند.

5. دولت ایران کماکان دارایی بسیار بزرگی در داخل کشور به شکل بنگاه‌های صنعتی، زمین و ساختمان و معدن در اختیار دارد که ارزش آنها به مراتب بزرگتر از بدهی عمومی داخلی است و می‌تواند دولت را در تحمل کسری بودجه یاری رساند.

6. کشور ایران از دانشگاه‌های ممتازی برخوردار است و این دانشگاه‌ها توانسته‌اند انبوه مهندس و پزشک با مهارت‌های قابل قبول تربیت کنند. این توان انسانی قابل توجه وقتی با سن پایین جامعه همراه می‌شود قطعا پنجره فرصتی برای رشد اقتصادی ایران می‌گشاید.

✅پیش‌بینی اثرات تحریم

?اگر عملکرد اقتصاد ایران در تحریم قبلی معیار مقایسه مناسبی باشد، می‌توان پیش‌بینی کرد که متوسط نرخ تورم در سال موجود در حدود 25 درصد و رشد اقتصادی در حدود 2- درصد باشد. لذا اثرات تحریم در سال جاری نسبتا ملایم‌تر از چیزی است که نرخ ارز به افکار مختلف القا خواهد کرد. پیش‌بینی می‌شود که در صورت عدم اصلاح سیاست‌گذاری اقتصادی رشد تورم و افت اقتصادی در سال بعد شدیدتر از تجربه قبلی باشد. دلیل آن این است که در این نوبت آمریکا تلاش می‌کند حداکثر تحریم‌ها را در حداقل زمان ممکن اعمال کند اما در نوبت قبل تحریمها به صورت تدریجی افزایش می‌یافت. در تجربه تحریم قبل ایران به سرعت راههای فرار از تحریم را پیدا می‌کرد و تلاش می‌کرد تا از این طریق برخی تحریم‌ها را خنثی کند اما آمریکا در سالهای گذشته برخی منافذ دور زدن تحریم را شناسایی کرده است و تکرار آنها کار دشوارتری شده است. بالا رفتن نرخ تورم در سال جاری و خصوصا در سال بعد احتمالا قدرت خرید خانوارها را کاهش خواهد داد و بخشی از خانوارها را به ورطه فقر خواهد کشاند. در تجربه تحریم قبل حداقل یک میلیون خانوار به زیر خط فقر کشیده شدند و انتظار می‌رود در این نوبت این مقدار افزایش یابد. رای آوردن ترامپ و شروع مجدد تحریمها توانست جریان سرمایه‌گذاری خارجی در ایران را می‌خواست رونق بگیرد تا حد زیادی متوقف کرده است و حتی بنا بر آمار بانک مرکزی جریان خروج سرمایه را موجب شده است. این امر نشان می‌دهد که حتی اگر تحریم هم اکنون نیز متوقف شود اثرات آن تا چند سال بر اقتصاد ایران باقی می‌ماند و ایران این حق را خواهد داشت تا به واسطه این آسیب‌ها مدعی غرامت گردد.

✅فرصتهای تحریم برای اقتصاد ایران

?در عین حال که تحریم مشکلات زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد کرده اما می‌تواند فرصت‌های قابل توجهی نیز به وجود آورد که با یک سیاست‌گذاری درست می‌توان از آنها بهره برد. در ادامه به برخی از این فرصت‌ها اشاره می‌شود.

1- عبور از درونگرایی به برونگرایی: اتکای ایران به درآمد نفت، اقتصاد ایران را درونگرا کرده است. اعتیاد تولیدکننده و مصرف‌کننده به ارز ارزان این درونگرایی را تشدید نموده است. تحریم موجب شد تا نرخ ارز جهش قابل ملاحظه‌ای پیدا کند و این امر می‌تواند فرصت‌های صادراتی در کشورهای همسایه به وجود آورد و صنایع ایران را که با مشکل مازاد ظرفیت و کمبود تقاضا روبرو بودند نجات دهد.

2- صادرات خدمات مهندسی و تخصصی: افزایش نرخ ارز موجب شده تا دستمزد نیروی کار ماهر ایرانی در مقایسه با نیروی کار ماهر خارجی به شدت کاهش یابد و همین امر صدور خدمات مهندسی و تخصصی را برای شرکت‌های ایرانی مقرون به صرفه کرده است. روشن است که افزایش صادرات کالا و خدمات درآمد ارزی ایران را افزایش داده و فشار تحریم را کاهش می‌دهد.

3- افزایش توریست خارجی: یکی از پیامدهای افزایش نرخ ارز افزایش توریست خارجی و کاهش سفر ایرانیان به خارج از کشور بوده است. این امر می‌تواند رونق زیادی در مقاصد توریستی ایجاد کرده و درآمد ارزی خوبی برای کشور ایجاد کند. کاهش سفر ایرانیان به خارج از کشور نیز خروج ارز از کشور را کاهش داده است.

4- اصلاح قیمت‌ها: به نظر می‌رسد که تنگنای بودجه‌ای دولت موجب خواهد شد تا سیاست‌های اختلال‌زایی که دولت به شکل سوبسیدهای فراگیر اعمال می‌کند مورد تجدیدنظر قرار گیرد. در حال حاضر هزینه فرصت یارانه پنهان انرژی در حدود 100 میلیارد دلار است که دو برابر درآمد نفتی ایران قبل از تحریم است. اصلاح نظام قیمت‌گذاری انرژی نه تنها درآمد ارزی قابل توجهی ایجاد خواهد کرد بلکه پیامدهای مطلوبی در میان مدت و بلندمدت به همراه خواهد داشت.

5- افزایش فقر ناشی از تحریم و تهدیدهای امنیتی ناشی از آن احتمالا موجب خواهد شد تا دولت نظام پرداخت یارانه نقدی را مورد توجه قرار دهد و این کار به توزیع متوازن مواهب میان دهک‌های مختلف منجر خواهد شد. این امر نه تنها وضعیت نابرابری را بهتر خواهد کرد بلکه به بهبود سرمایه انسانی و اجتماعی در میان مدت و بلندمدت خواهد انجامید که برای رشد بلندمدت اقتصاد ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است.

منتشره در ماهنامه آینده نگر، شماره 81، اسفند 1397

آخرین‌ها از

موارد مرتبط