چاپ کردن این صفحه
چهارشنبه, 16 مرداد 1398 18:42

علی رضا قلی: برای دانشکده‌های اقتصاد و علوم اجتماعی متأسف هستم که با تاریخ ایران فاصله‌ی زیادی دارند

نوشته شده توسط

در رونمایی از چاپ سوم کتاب فهم فرایند تحول اقتصادی استاد علی رضا قلی اظهار داشت: اهمیت فهم تاریخ در تحلیل چرایی توسعه نایافتگی ایران؛ دو دسته در برابر توسعه مقاومت می کنند: کسانی که نمی دانند توسعه چیست و کسانی که در وضع توسعه نایافته ذی نفع هستند

 

نهادهای غیر رسمی در انتخاب مسیر مشوّق انسان هستند. آن‌ها هستند که به شما می‌گویند بانک بزنید و دزدی کنید و در شبکه‌ی فساد قرار بگیرید یا کارخانه تأسیس کنید و دزد دریایی شوید و دکلی که نیست را بفروشید

 

دکتر علی رضا قلی نویسنده جامعه شناسی نخبه کشی که در مؤسسه دین و اقتصاد سخن می گفت با تأکید بر اهمیت فهم تاریخ در تحلیل چرایی توسعه نایافتگی ایران گفت: برای دانشکده‌های اقتصاد و علوم اجتماعی متأسف هستم که با تاریخ ایران فاصله‌ی زیادی دارند.بدون فهم چیستی و چرایی توقف هایی که ما در مسیر توسعه در بستر تاریخ داشته ایم؛ امکان ندارد آن ها بتوانند به اقتصاد، سیاست، رفاه و عدالت کمکی کنند .

 

وی گفت: من به نورث علاقه بسیاری دارم در یکی از نوشته‌های نورث خواندم که نوشته بود زمانی که من دانشگاه می‌رفتم و اوایل دانشگاهم بود می‌خواستم بدانم که چه کاری باید انجام دهم تا رنج بشر را کمتر کنم. طبیعی هست که اگر بخواهد رنج بشر کمتر شود باید روی کشورها و مردمانی که رنج بیشتری دارند متمرکز شود. در مرحله‌ی بعد می‌گوید اقتصاد را انتخاب کردم. روی عوامل تغییر و توقف در اقتصادها متمرکز می‌شود. او چنین سوال پراهمیتی مطرح را می کند که چرا اقتصاد انگلستان یا آلمان یا فرانسه دوران توقف، رکود و بازگشت دارند؟ و چرا در مراحلی حرکت می‌کنند و به جلو می‌روند؟ چرا اقتصادهای دیگر نمی‌توانند جلو بروند؟ فقط کمی به جلو می‌روند و دوباره برمی‌گردند؛ چه اتفاقی برای آن‌ها می‌افتد؟ پاسخ علمی دقیق دادن به این سؤالات اصلاً کار آسانی نیست.

 

من بنیاناً اعتقاد دارم باید کاملاً شناخته شوند برای اینکه معضلات توسعه‌ی ایران شناخته شوند. شما نمی‌توانید ادعا کنید ایلات هزار سال در اینجا حکومت کردند هیچ تأثیری ندارند؛ می‌توانید ادعا کنید رضاشاه ایلات را کوبیدند تا بالأخره نظمی را حاکم کردند. ولیکن شما نمی‌توانید ادعا کنید در تمام زاگرس و شمال شرق ایلات حاکم نبودند. اینکه چوپان حکومت کند تا یک شهروند زندگی شهری، زمین تا آسمان فرق می‌کند. زمان مشروطه حکومت شهری تازه در حال سازمان گرفتن بود.

 

وی گفت: فراموش نکنید نسخه‌ی آخری که در اقتصادهای نئوکلاسیکی یا اصلاح شده‌ی آن پیچیده اند  اقتصاد رفتاری هست که به این نتیجه رسیدند که کشورها باید منفرداً مورد مطالعه قرار گیرد. در کتاب عجم اوغلو و رابینسون هم حدود چهل کشور را مطالعه کردند نکته‌ای که خیلی بر آن پافشاری می‌کنند و نورث هم در کتاب فهم فرایند پافشاری می‌کند این است که کشورها باید منفرداً مطالعه شوند. نورث می گوید نهادهای رسمی و غیر رسمی در عملکرد اقتصاد مؤثر هستند. خلاصه‌ی حرف نهادگراها این است که ساختارهایی بیرون از عملکرد اقتصاد وجود دارند که بر عملکرد اقتصاد تأثیر می‌گذارند. ساختارها در کلان‌ترین وضع پنج یا شش خصیصه دارند چرا تأثیر می‌گذارد؟ به دلیل اینکه نهادهای غیر رسمی در انتخاب مسیر مشوّق انسان هستند. آن‌ها هستند که به شما می‌گویند بانک بزنید و دزدی کنید و در شبکه‌ی فساد قرار بگیرید یا کارخانه تأسیس کنید و دزد دریایی شوید و دکلی که نیست را بفروشید و اگر این نهادها شما را داغ کنند به نحوی که نتوانید تکان بخورید آنگاه دیگر خلاف نمی‌کنید.

 

فقط در این خیابان دو هزار بانک خصوصی هست. کنار هم کنار هستند. این بانک‌ها چه کاری انجام می‌دهند؟ چه کسی قانون بانک خصوصی را تصویب کرد؟ این‌ها در جمهوری اسلامی ملّی شده بودند! اکنون اعلام می‌کند فلان بانک زیانده شده و فلان بانک سرمایه برده. ایلیاتی‌های غارتی همین افراد هستند فقط شکل عوض کردند. غارت و رقابت توضیح دارد؛ رقابت بدین معناست که من با اصلاح اطلاعات و تلاش بصورت مسالمت آمیز سعی می‌کنم منافع و ثروتم را بهینه کنم. اما غارت بدین معناست که من از همه‌ی عوامل غیر از تلاش سالم استفاده می‌کنم و اگر لازم شد می‌کشم تا بتوانم مالی که ربطی به من ندارد بردارم. شکل گذشته‌اش همان‌هایی هستند که در ادبیات و تاریخ ایران زیاد هستند. غارت و رقابت در مقابل همدیگر قرار می‌گیرند. آن تاریخ باید خوب شناسایی شود.

 

دکتر رضا قلی گفت: دوستی داشتم که وزیر شد. او برای من می‌گفت در آلمان یک BMW نو از کمپانی گرفته بود و در جایی تصادف کرده بود من به او می‌گفتم با ماشین صحنه سازی کن از بیمه دریافتی بگیر. ظاهراً به نحوی تصادف کرده بود که از بیمه چیزی به او تعلق نمی‌گرفت. چندبار او را راضی کردم در آخر منصرف شد. گفت اگر بیمه بفهمد من تقلب کردم وارد لیست سیاه بیمه می‌شوم و هیچکس من را بیمه نمی‌کند. اگر من بیمه نشوم نمی‌توانم ماشین بخرم. ظاهراً به گونه‌ای بود که هیچ چیزی نداشت که ماشین دیگری سوار شود. نهادهای غیر رسمی و قوانین و مقررات به گونه‌ای او را داغ می‌کنند که جرأت خلاف کردن نمی‌کند. ساختار انگیزشی را حقوق مالکیت کارآمد یا ناکارآمد و اجرا تعیین می‌کند. پس ساختار انگیزشی ذیل حقوق مالکیت تعریف می‌شود. خود حقوق مالکیت را دولت تعریف می‌کند و در نتیجه اینکه دزدی بشود یا نشود به این ربط پیدا می‌کند که دولت حقوق مالکیت را چگونه تعریف و اجرا کند. این به من یاد می‌دهد که چه کاری انجام دهم.

 

وی گفت: زمانی که وارد ایران می‌شوید اولین بحثی که مطرح می‌شود این است که دولت‌های ایران به صورت تاریخی چگونه بودند که تا اینجا پیش آمده اند؟ آیا دولت تشکیل شده یا نه؟

 

 نویسنده جامعه شناسی نخبه کشی گفت: اسطوره‌های ایران جزو تاریخ ما محسوب می‌شوند و از تاریخ ما مهمتر هستند به دلیل اینکه آنجا توضیح آموزش‌های لازمی را دادند که برای زندگی کردن در ایران لازم هست. بیش از یک سوم شاهنامه بخش اسطوره‌ها هست و تماماً آموزش این است که یک ایرانی، یک شاه و آموزش و... چه ویژگی‌هایی داشته باشد. اما زمانی دولت ها عظمتی داشته اند و زمانی آن عظمت فروریخته است. باید فراز و فرود فعالیت اقتصادی مطالعه کنیم و بعد نقاط کلیدی بن بست آن را پیدا کنیم. این یکی از بحث‌های جدّی نهادگرا‌ها است که ما وابستگی به مسیر داریم. بدین معنا که انتخاب‌های گذشته‌ روی انتخاب‌های فعلی تأثیر می‌گذارد و انتخاب‌های فعلی روی انتخاب‌های آینده تأثیر می‌گذارد.

 

نورث در یکی دیگر از کتاب‌ها می‌گوید حقوق مالکیت دوپارگی دارد آیا حقوق مالکیت را به نفع رعیت کنیم یا حقوق مالکیت را به نفع حاکمان تعریف کنیم؟ من عمداً کلمه‌ی رعیت را به کار می‌برم به دلیل اینکه معتقدم ایرانی‌ها هنوز شهروند نشده‌اند. اگر به نفع حاکمان تعریف کنید رعیت بی‌انگیزه می‌شود و اجمالاً اقتصاد بسط پیدا نمی‌کند. به قدری کارها را گران تمام می‌کنند و فساد بالا می‌گیرد که نمی‌توان کاری کرد. اگر به نفع رعیت تعریف و اجرا کنید. اگر این کار را انجام دهید اقتصاد شکوفا می‌شود. این همان اتفاقاتی هست که در انگلستان افتاد. زمانی که در انگلستان حقوق مالکیت معنوی اجرا شد یک مرتبه سرمایه‌های فوران کرد. به قدری پول به بازار آمد که نرخ بهره از 13 یا 11 روی 3 آمد

 

وی گفت: نورث در کتابش پافشاری می‌کند و می‌گوید برای کسانی که می‌خواهند تحول و توسعه ایجاد کنند این کارها ضروری است: نخست این که باید بفهمند چگونه تحول صورت می‌گیرد عنوان این کتاب فهم فرایند تحول است و باید تحول را بفهمند و مکانیزم آن را بشناسند. مردم را گول نزنند؛ به طور مثال دلار را دوازده یا چهارده تومان کنند تا تحول ایجاد شود. با این کار مشکل کسانی که می‌خواهند رانت‌های غیر مولّد بردارند حل می‌شود ولیکن توسعه ایجاد نمی شود . رانت را تئوریزه می‌کنند و دست این افراد می‌دهند تا برای این کار محملی پیدا کنند. چهار نقطه ضعف می‌گیرند و می‌گویند بنزین ارزان هست و قاچاق می‌کنند و تصمیم به گران کردن آن می گیرند.

 

 حرف نورث این است که تاریخ ایران را خوب و عمیق مطالعه کنید و عوامل جاهایی که متوقف می‌شود را پیدا کنید بعد فهم کنید فرایند تحول در دنیای جدید چه ویژگی‌هایی دارد. نکته‌ی بعدی اینکه کسانی که قدرت چانه زنی دارند و در مقابل شما ایستاده‌اند نمی‌فهمند چگونه تغییر دهند یا نمی‌خواهند تغییر دهند را شناسایی کنید.

 

دکتر رضا قلی گفت: در توسعه دو دسته هستند که باید از هم تفکیک شوند؛ نخست کسانی که نمی دانند توسعه چیست که از نظر من کم نیستند با خیلی از دست اولی‌های مدیرهای جمهوری اسلامی بحث و صحبت کردم و متوجه شدم موضوع را بلد نیستند. دسته دوم کسانی که در وضعیت موجود ذی نفع هستند اجازه‌ی تحول نمی‌دهند. با افرادی که قدرت چانه زنی دارند چه کار می کنید؛ به دلیل اینکه خیلی قوی شدند. کسانی که پیچیده هستند و می‌توانند پیش‌بینی‌های خاصی کنند. حتماً باید تحلیل‌ها از مسیر کسانی که قدرت چانه زنی دارند عبور کند.

 

وی گفت: نورث در یکی دیگر از کتاب‌ها می‌گوید حقوق مالکیت دوپارگی دارد آیا حقوق مالکیت را به نفع رعیت کنیم یا حقوق مالکیت را به نفع حاکمان تعریف کنیم؟ من عمداً کلمه‌ی رعیت را به کار می‌برم به دلیل اینکه معتقدم ایرانی‌ها هنوز شهروند نشده‌اند. اگر به نفع حاکمان تعریف کنید رعیت بی‌انگیزه می‌شود و اجمالاً اقتصاد بسط پیدا نمی‌کند. به قدری کارها را گران تمام می‌کنند و فساد بالا می‌گیرد که نمی‌توان کاری کرد. اگر به نفع رعیت تعریف و اجرا کنید، اقتصاد شکوفا می‌شود. این همان اتفاقاتی هست که در انگلستان افتاد. زمانی که در انگلستان حقوق مالکیت معنوی اجرا شد یک مرتبه سرمایه‌ها فوران کرد. به قدری پول به بازار آمد که نرخ بهره از 13 یا 11 روی 3 آمد . اگر موانع را از سر راه بردارید تا کسی مال او را نخورد یا دست رنج او را ببرد یا کسی نگوید چرا چنین چیزی تولید می‌کنی، خودِ مخترع و مکتشف فعال می شود. اگر از او دفاع کنید صد برابر می‌شود. اعتقادم این نیست که اروپا فقط با اصول تئوریک سامان پیدا کرد بلکه اعتقادم به این است که ذی نفعان حکومتی از حقوق مالکیت دفاع کردند. اگر فقط دوپارگی حقوق مالکیت را به نفع این‌ها تعریف کنید اقتصاد شکوفا می‌شود.

 

وی گفت: در انگلیس و امریکا تصادفی اتفاق افتاده است. شما اصلاً از تصادف غفلت نکنید و از اینکه یکسری عوامل متعدد و تغییر و پیچیده دست به دست هم می‌دادند تا چیزی دیگری درست شود که شما اصلاً مکانیزم آن را نمی‌شناسید. استیو جابز تصادف را به خوبی توضیح می‌داد. قبل از اینکه فوت کند فیلمی از او ساختند و سخنرانی کرد که چه اتفاقاتی در زندگی‌ای که ظاهراً به هم ربطی ندارد چگونه در هم گره خوردند و من استیو جابز شدم. عین این اتفاقات در سیاست هم می‌افتد. به نظرم اگر بلشویکها در شوروی قیام نکرده بودند تاریخ ایران به گونه‌ای دیگر شده بود. در آنجا این اتفاق رخ داد و ایران نجات پیدا کرد. در جهان و در بین آدم‌هایی که مؤثر هستند این اتفاقات می‌افتد.

 

وی گفت: ایران تاریخ، سابقه و آموزش‌های بلندی دارد که بنیاناً اعتقاد دارم باید کاملاً شناخته شوند برای اینکه معضلات توسعه‌ی ایران شناخته شوند. شما نمی‌توانید ادعا کنید ایلات هزار سال در اینجا حکومت کردند هیچ تأثیری ندارند! زمان مشروطه حکومت شهری تازه در حال سازمان گرفتن بود.

 

این صاحب نظر توسعه گفت: نئوکلاسیک‌ها دولت را راهنمایی می‌کنند و بیشتر از این امکان ندارد. اگر می‌خواست چیزی از آن ها به ما برسد تا به حال رسیده بود. کسانی که حرف گوش می‌کنند ذی نفع هستند و رانت‌های غیر مولّد دارند و زمانی که گفته می‌شود بانک خصوصی تأسیس کنید دست می‌زنند. عین داستان خر برفت و خر برفت مولوی می‌شود. همه این داستان را خوانده‌اند. فقط در این خیابان دو هزار بانک خصوصی هست. کنار هم هستند. این بانک‌ها چه کاری انجام می‌دهند؟ چه کسی قانون بانک خصوصی را تصویب کرد؟ این‌ها در جمهوری اسلامی ملّی شده بودند! اکنون اعلام می‌کند فلان بانک زیانده شده و فلان بانک سرمایه برده. غارتی ها همین افراد هستند فقط شکل عوض کردند. غارت و رقابت توضیح دارد؛ رقابت بدین معناست که من با اصلاح اطلاعات و تلاش بصورت مسالمت آمیز سعی می‌کنم منافع و ثروتم را بهینه کنم. اما غارت بدین معناست که من از همه‌ی عوامل غیر از تلاش سالم استفاده می‌کنم و اگر لازم شد می‌کُشم تا بتوانم مالی که ربطی به من ندارد بردارم. شکل گذشته‌اش همان‌هایی هستند که در ادبیات و تاریخ ایران زیاد هستند. غارت و رقابت در مقابل همدیگر قرار می‌گیرند. آن تاریخ باید خوب شناسایی شود.

 

وی گفت: یکی از پافشاری‌های نورث این است که شما باید گذشته را مطالعه کنید. اگر گذشته را مطالعه کنید مشکلات گذشته که دست و پای اقتصاد شما را می‌گرفت و اجازه نمی‌داد حرکت کنید و نهادهایی که خودش را به یک نوع اقتصاد خاص تحمیل می‌کرد شناسایی می شوند. حرف اساسی این‌است که می‌گوید: من می‌خواهم ساختارهایی که بر عملکرد اقتصاد تأثیر می‌گذارد بشناسم. اساس نهادگرایی این است.

 

رضا قلی گفت: عملکرد اقتصاد با اجتماع و سیاست همه در هم تنیده است. همه‌ی این ساختارها تاریخی هستند. کیفیت و کمیّت جمعیت، منابع، جغرافیا، دانش همه ذخیره شده هست. دوست داشتم یک شاگرد خیلی خوب پیدا می‌شد به او می‌گفتم آسفالت‌های تاریخی خاف را نگاه کن و بعد از اینکه آسفالت‌های خاف را دیدی برای من توضیح بده تکنولوژی آن از کجا آمده است و بعد بگو چرا بسط پیدا نکرد؟ کسانی که آن‌ها را ساختند می‌توانستند هواپیما هم بسازند. چنین فهمی از گذشته هست که به فرایند تحول کمک می‌کند. کسانی که چنین چیزی ساختند نسبت به اروپایی‌ها و امریکایی‌ها خیلی به هواپیما نزدیکتر بودند. فقط بگویید چه اتفاقی افتاد که این مسیر متوقف شد؟ این به اندازه ده تز ارزش دارد. تا زمانی که معضلات و پیچیدگی‌های توقف تکنولوژیک ایران را توضیح ندهید نمی‌توانید نتیجه ای بگیرید. اگر شما نتوانید حقوق مالکیت و هزینه فایده‌ و صرفه‌های ناشی از قانون را توضیح دهید نمی‌توانید یک حقوق مالکیت کارآمد برقرار کنید یا بگویید چگونه می‌توان قوای مجریه، مقننه و قضائیه‌ی مستقل داشت.

 

وی گفت: در جایی به من گفتند شما اقتصاد عدم توسعه را شرح می‌دهید ولیکن توسعه را به مقدار ضعیف و قابل ملاحظه‌ای که در بستر مدنی و اقتصادی ایران شکل می‌گیرد و جلو می‌آید توضیح نمی‌دهید. از این بابت نگران شدم و یک شب تا نیمه‌های شب فکر کردم. بعد متوجه شدم ده سال پیش درباره آن نوشته ای دارم. زمانی بود که نورث می‌خواست بازارهای شمال آفریقا را توضیح دهد. او گفت این بازارها سنتی باقی ماند. نورث پافشاری می‌کرد و عقیده داشت به دلیل اینکه سنتی هستند و نتوانستند از سنت خارج شوند بازارها باز نشد. من نپذیرفتم، معتقد بودم اگر موانع سر راه نداشتند باید بسط می‌دادند.

 

رضا قلی گفت: در ایران سازه‌های درخشانی در شهرهای کاشان، اصفهان، یزد هستند. اردکان و میبد مرکز حلوا هستند و شاید به خارج هم صادر کنند. هیچ چیز برای خود آنجا نیست! کنجد را از افغانستان وارد می‌کردند. خیلی هنر است که چیزی نداشته باشد و در وسط کویر مرکز تولید محصولی شود. اما موانع از این قبیل بودند: دسترسی به بازار- محدودیت‌های منابع از لحاظ جغرافیایی، امنیت اقتصادی و سیاسی. باید به نحوی فعالیت این سه را محدود کند. در مقاله ام این را توضیح دادم اکنون همان اعتقاد را دارم.

 

 نویسنده جامعه شناسی نخبه کشی گفت: بخش عظیمی از تاریخ شما در ادبیات سر ریز شده است؛ مانند فردوسی که قطعاً یکی از مهمترین منابع هست. فردوسی علاوه بر اینکه منابع قبل از اسلام را تئوریزه کرد اسطوره‌ها را بازسازی و نگه داشت. اسطوره‌ها بخش قابل ملاحظه‌ای از تاریخ ایران هستند. الگوهای آموزشی برای شما طراحی کرد و گذاشت. در همان بخش اسطوره‌ها از خدا تا مرگ هست. همه تعریف شده‌ هستند و جایگاه خوب دارند. حرف نورث این است که تاریخ ایران را خوب و عمیق مطالعه کنید و عوامل جاهایی که متوقف می‌شود را پیدا کنید بعد فهم کنید فرایند تحول در دنیای جدید چه ویژگی‌هایی دارد. نکته‌ی بعدی اینکه کسانی که قدرت چانه زنی دارند و در مقابل شما ایستاده‌اند نمی‌فهمند چگونه تغییر دهند یا نمی‌خواهند تغییر دهند را شناسایی کنید.

 

وی گفت: رضاشاه و محمدرضا شاه زمان‌هایی از شخصیت‌های کاردان تراز یک برخوردار بودند. تدین و داور و فروغی کنار رضا شاه بودند کشور را کن فیکون کردند. زمانی که تصمیم به کشت و کشتار گرفت و کارهای خود را انجام داد ظاهراً باید کشور به مرکز توقف رسیده باشد. از سوی دیگر از سال 40 به بعد محمدرضا شاه شخصیت‌هایی مانند عالیخانی، ابتهاج، منوچهر سمیعی، خداداد فرماییان، رضا نیازمند، محمد یگانه داشت که محورها را می‌شناختند و آدم‌های سالمی بودند. بانکی‌‌هایی وجود داشتند که سرمایه‌ها را خوردند و کسی چیزی را برملا نکرد، یکی از آن‌ها را هژبر بود که می‌خواست بخورد ابتهاج و محمد یگانه اجازه ندادند. هژبر می‌خواست پیش قسط صنعت و معدن را از بانک ملّی وام بگیرد و به آن‌ها بدهد و بقیه‌اش را از بانک بردارد. هر چه محمد یگانه گفت این کار را نکنید گوش نکردند. وقت گرفت و نزد شاه رفت و گفت این‌ افراد قصد دارند چنین کاری کنند که به ضرر مملکت است. در آخر نتوانستند پول‌های بانک را بردارند و پول‌های بقیه‌ی بانک‌ها را هم نتوانستند بردارند. او کم‌کم این افراد را از کنار خود برداشت. فکر می‌کرد با این کار اوضاع خوب می‌شود. نیروهایی که در مقابل هستند و می‌فهمند چه کاری می‌خواهند انجام دهند باید آن ها را بشناسید.

جماران

لینک خرید

آخرین‌ها از زهرا یامی

موارد مرتبط