دوشنبه, 30 دی 1398 23:55

داود سوری: کاهش رفاه عمومی

نوشته شده توسط

داود سوری از پیامدهای انحصار در بخش‌های مختلف کشور می‌گوید

 

پخش ویژه‌برنامه‌ای به مناسبت بازی رئال مادرید و بارسلونا در شبکه‌های ویدئویی اینترنتی به تهیه‌کنندگی عادل فردوسی‌پور و با اجرای پژمان جمشیدی و نیز حضور ستاره‌هایی از جمله علی دایی، وریا غفوری و امیرمهدی ژوله که میانه چندان خوبی با صداوسیما ندارند، موجب شد تا کاربران فضای مجازی برنامه‌ای متفاوت از برنامه‌های رسمی تلویزیون ببینند و طعم شکستن انحصار را بچشند. به این بهانه درباره انحصارشکنی که باعث شکست منافع اقتصادی عده خاصی از جامعه می‌شود با داود سوری اقتصاددان گفت‌وگو کردیم و به این سوال پاسخ دادیم که چه انحصارهایی وجود دارند و نمی‌گذارند مردم طعم شیرین رقابت را بچشند؟ سوری معتقد است که وجود انحصار در این شکل که یک نهاد حاکمیتی به افراد جامعه تحمیل کند تا همه آنها از یک مرجع فقط برنامه‌های تلویزیونی را نگاه کنند، کاهش‌دهنده رفاه است. جدا از اینکه این برنامه از خلاقیت و نوآوری برخوردار بوده و صرفاً یک برنامه ورزشی نبوده است. به همین جهت می‌توان گفت انحصارشکنی رخ داده است. به ‌هر حال وجود همین یک جرقه باعث شد رفاه و رضایتمندی در سطح دو میلیون نفر ایجاد شود که باید ببینیم آیا این جرقه می‌تواند شعله بگیرد یا خیر؟

 

♦♦♦

 

یک ویژه‌برنامه اینترنتی در زمینه فوتبال توانست توجه بسیاری از افراد جامعه را به سمت خود جلب کند و برخی از آن به تعبیر یک اتفاق شیرین انحصارشکنی در عرصه برنامه‌های تلویزیونی یاد کردند. پیش از آنکه به ابعاد این‌گونه انحصارشکنی‌ها بپردازیم و با توجه به اینکه انحصار در اشکال مختلف در بخش‌های مختلف در کشورمان سال‌هاست وجود دارد می‌خواهیم بدانیم انحصار در هر یک از عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با جامعه ما چه کرده است؟

 

اگر از منظر اقتصاد به پدیده انحصار نگاه کنیم؛ نتیجه و کارکرد آن باعث می‌شود در وهله اول، رفاه عمومی کاهش پیدا کند و منافع به سمت انحصارگر میل کند. به این طریق که در یک بازاری که انحصار وجود ندارد انتظار داریم رفاه حاصل از مبادله تولیدکننده و مصرف‌کننده، حداکثر باشد و بیشترین سهم رفاه هم به مصرف‌کننده تعلق بگیرد اما در بازار انحصاری این اتفاق رخ نمی‌دهد. نه‌تنها رفاه حاصل از مبادله به حداکثر خود نمی‌رسد و مقداری از آن از بین می‌رود بلکه تولیدکننده از قدرت انحصاری‌اش کمک می‌گیرد و سهم بالای آن رفاه اقتصادی را نصیب خود می‌کند. در نتیجه مصرف‌کننده به دلیل اینکه قیمت بیشتری می‌پردازد و کالای کمتری مصرف می‌کند به دلیل انحصاری که وجود دارد، رفاه کمتری را می‌برد. این بحث کلی از عوارض پدیده انحصار هست که ابعاد مختلفی به خود می‌گیرد.

 

یکی دیگر از عوارض انحصار، ممانعت از نوآوری و پیشرفت در ارکان مختلف یک جامعه به‌ویژه در زمینه اقتصاد است. موتور حرکت اقتصادهای پویا و کارا؛ زایش بنگاه‌های اقتصادی جدید، رشد روزافزون تکنولوژی‌های جدید و ریزش بنگاه‌های قدیمی و ناکاراست. به تعبیر دیگر، کنار گذاشتن بنگاه‌های ناکارا و باز کردن مسیر برای رشد و نمو بنگاه‌های جدید موتور رشد اقتصادهای پویا و پایدار است. وقتی در اقتصادی انحصار وجود داشته باشد، طبیعی است که این موتور به کارکردها و وظایف اصلی خود نمی‌پردازد و دائماً در حال ترمیم چرخ‌دنده‌های قدیمی و مستهلک‌شده است. بنابراین ما رویش و ریزشی در بنگاه‌ها نخواهیم دید و بنگاه‌های ناکارا و مشکل‌دار همچنان پابرجا می‌مانند و باعث می‌شود که اقتصاد پویا و پایدار و باثباتی نداشته باشیم. در نتیجه اقتصاد ناکارا، دائم دچار التهاب و بی‌ثباتی می‌شود و نمی‌تواند با تحولات بین‌المللی و پیشرفت تکنولوژی همراه باشد. به‌طور کلی آن اقتصاد از گردونه رقابت خارج خواهد شد و چالش‌های بسیاری برای آن جامعه به وجود خواهد آمد. در شرایط فعلی در کشور ما نیز انحصار اثر خود را در بخش‌های مختلف نشان داده است و شاهدیم که دیگر اقتصاد پویا و پایداری نداریم و هزینه بسیاری صرف بنگاه‌های قدیمی و ناکارا می‌شود تا فقط نفع یک عده انحصارگر تامین شود.

 

  کدام عوامل در این زمینه نقش پررنگ‌تری دارد؟ ضعف حکمرانی چقدر باعث شده تا گروه‌ها و نهادهای انحصارگر در ایران شکل بگیرند و حیات خود را ادامه دهند؟

 

مساله انحصار تنها مساله حاکمیت نیست. انحصار پدیده‌ای است که هر کسی به فعالیت در هر عرصه‌ای به‌ویژه اقتصادی و حتی سیاسی می‌پردازد مایل هست برای خود انحصار ایجاد کند. هیچ‌کس بدش نمی‌آید برای خودش شکارگاه اقتصادی داشته باشد و به راحتی در آن منطقه بدون هیچ مزاحمتی به شکار بپردازد. مصداق‌های انحصار را می‌توان در تمام ارکان در یک جامعه دید. اما چرا در یک جامعه انحصار تا حدی پیش رفته که ارکان‌های آن جامعه به‌ویژه اقتصاد را آلوده و دچار مشکل کرده است اما در جامعه دیگری انحصاری وجود ندارد و افراد در فضای غیرانحصاری و سالم در حال رقابت و رشد هستند. درست در همین‌جا نقش حاکمیت مشخص می‌شود. وظیفه حاکمیت این است که از انحصار ممانعت کند. حاکمیت باید هر روزنه‌ای را که منجر به انحصار می‌شود بپوشاند. متاسفانه در کشور ما این‌گونه نیست و حتی در بسیاری موارد شاهد انحصارهای قانونی هستیم. وقتی صحبت از انحصار قانونی می‌کنیم یعنی دولت یا حاکمیت در برخی جاها وارد می‌شود و مستقیم انحصار ایجاد می‌کند. انحصار قانونی پدیده‌ای است که هر اقتصادی را به سمت ناکارایی سوق می‌دهد. اگرچه دولت توجیهاتی برای ایجاد انحصار بیان کند و معتقد است که برای افزایش رفاه عمومی باید انحصار قانونی وجود داشته باشد ولی تعداد اندکی از این نوع انحصار با توجه به شرایط جامعه برای مقطع کوتاهی قابل قبول بودند اما بسیاری از آنها در هیچ زمانی توجیه‌پذیر نبودند. کافی است به میزان انحصاراتی که دولت در ایجاد آنها نقش داشته است، نگاهی بیندازیم. در هر حال انحصار به هر شکل و شمایلی باشد مانع از تولید رفاه و توزیع مناسب آن می‌شود. شرایطی که اکنون بر اقتصاد کشورمان حاکم است.

 

 شما به تبعات انحصار قانونی یا آشکار اشاره کردید. با توجه به این امر چه انحصارهای آشکار و نهفته‌ای در کشور وجود دارد که عموماً هم در مورد ایجاد آنها توجیهاتی آورده می‌شود؟

 

مساله انحصار در کشور ما با بقیه کشورها، مقداری متفاوت است. در ساختار کشورمان چه در عرصه اقتصادی چه در عرصه اجتماعی یا سیاسی انواع انحصار آشکار وجود دارد و کمتر شاهد انحصار پنهان هستیم. این بحث در همین‌جا باقی بماند تا در ادامه بیشتر درباره آن توضیح دهم. اگر بخواهیم انواع انحصار را دسته‌بندی کنیم شامل انحصار آشکار و انحصار پنهان می‌شود. انحصار آشکار در اقتصادهای پیشرفته، ممنوع است و یک عمل غیرقانونی محسوب می‌شود. در بسیاری موارد حتی جرم جزایی برای آنها گذاشته شده است و نهادهای حاکمیتی وجود دارند که از انحصارهای آشکار ممانعت می‌کنند.

 

اکنون مساله کشورهای پیشرفته، بحث انحصار آشکار نیست چراکه این موضوع کاملاً حل و فصل شده است و دولت نیز مخالف جدی آن است و همان‌طور که بیان کردم انحصار آشکار جرم محسوب می‌شود. دغدغه کشورهای پیشرفته، انحصارهای پنهانی است که بنگاه‌ها سعی می‌کنند با عملکردشان برای کسب منفعت بیشتر در بازار ایجاد کنند. آنها سعی می‌کنند مانع انحصار نهفته شوند چراکه شیوع این نوع انحصار به رقابت عموم جامعه خدشه وارد می‌کند.

 

اجازه بدهید در اینجا مثالی درباره انحصار پنهان بیان کنم تا ابعاد این بحث مشخص شود. شما در نظر بگیرید وارد یکی از فروشگاه‌های لوازم خانگی در یکی از پاساژهای تهران می‌شوید و این فروشگاه‌ها قیمت اجناس خود را بر روی اتیکت مشخص کرده‌اند. این اقدام از برخی جهات به عمل انحصارگرایانه تبدیل می‌شود. چون وقتی فروشگاهی قیمت اجناس خود را اعلام می‌کند، سایر فروشگاه‌ها نیز در همان پاساژ همین کار را انجام می‌دهند و عملاً قیمت‌ها در آن پاساژ یکسان می‌شود. در چنین شرایطی این کار می‌تواند یک نوع انحصار ایجاد کند. شبیه چنین عمل یا رفتاری در کشورهای پیشرفته در میان بنگاه‌های اقتصادی رخ می‌دهد که به آن انحصار پنهان می‌گویند. هرچقدر شرایط رقابت سخت‌تر می‌شود، بنگاه‌ها به ایجاد انحصار پنهان تمایل بیشتری دارند که بر سهم رفاه خودشان بیفزایند. به همین جهت چون از میزان رفاه مصرف‌کننده کاسته می‌شود، نهادهای نظارتی در این زمینه وارد می‌شوند تا انحصارهای پنهان را شناسایی کنند. باید توجه داشته باشیم، انحصار پنهان مساله کشور ما نیست چون بیشتر مساله به انحصار آشکار یا قانونی برمی‌گردد.

 

  یعنی انحصارهای آشکار دولت نمی‌گذارد مردم طعم شیرین رقابت را بچشند یا به تعبیر شما میزان رفاهشان افزایش پیدا کند؟

 

ما در زمینه انحصار پنهان، بسیار عقب هستیم چون اقتصادمان دولتی است. به جرات می‌توان گفت حدود 70 تا 80 درصد انحصارات در کشورمان از نوع آشکار هستند که دولت و حاکمیت آنها را ایجاد و پشتیبانی می‌کنند. به‌طور مثال، ما دو خودروساز بزرگ داریم که چند خودروساز کوچک هم در کنارشان فعالیت می‌کنند. وقتی به ساختار تمام آنها نگاه می‌کنید بسیار واضح است که تمام آنها متعلق به دولت هستند.

 

دولت ما انحصار آشکاری را که در کشورهای پیشرفته به عنوان جرم جزایی شناخته می‌شود در اینجا مدیریت می‌کند. وقتی مدیران سایپا یا ایران‌خودرو دور هم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند چه بسازیم چه نسازیم یا با چه قیمتی محصولاتشان را عرضه کنند، دیگر رقابتی باقی نمی‌ماند چون همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده است. یا اگر ساختارهای تولیدی آنها را نگاه کنید، متوجه بسیاری از انحصارات آشکار خواهید شد که به‌طور قانونی به آنها مجوز داده شده است. مثلاً رابطه قطعه‌سازان و خودروسازان نمونه روشنی در این زمینه است. آنها روابط عمودی و افقی مختلفی باهم دارند چه از لحاظ سرمایه‌گذاری و چه از نوع مالکیت. در مجموع خطوط انحصاری آشکاری شکل می‌گیرد که هیچ مانع و سدی در برابر آنها قرار ندارد و در نتیجه وضعیت خودروسازی هرچقدر هم ناکارا باشد چون نفع انحصارگران دولتی را تامین می‌کند به حیات خود ادامه می‌دهد. شاهدیم که صنعت خودرو ما چون رقیب ندارد و کاملاً انحصاری است نگرانی از تولید بی‌کیفیت ندارد و حتی می‌بینیم کالاها با قیمت بسیار بالایی در بازار فروخته می‌شود. بنابراین مردم سهم رفاهشان از خرید خودرو از بین رفته و تماماً به خودروسازان منتقل شده است. از این نمونه‌ها در کشورمان در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار است.

 

 در ابتدای گفت‌وگو اشاره کردیم یک ویژه‌برنامه اینترنتی به نام کلاسیکو توانست توجه بسیاری از افراد جامعه را به سمت خود جلب کند و برخی از آن به تعبیر یک اتفاق شیرین انحصارشکنی در عرصه برنامه‌های تلویزیونی یاد کردند. با توجه به انحصاری که صداوسیما در زمینه برنامه‌های تلویزیونی در کشور ما دارد، ارزیابی شما از این نوع انحصارشکنی که پیش از این معمول نبوده، چیست؟

 

به نظرم درباره این برنامه و انحصارشکنی که در مقابل برنامه‌های صداوسیما صورت گرفته خیلی زود است، صحبت کنیم. باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا ساخت چنین برنامه‌ای ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر؟ به احتمال بسیار قوی از همان ابزارهای انحصار قانونی یا آشکاری که در اختیار دارند، استفاده می‌کنند و ممکن است مانع ادامه ساخت این برنامه شوند. به هر ترتیب این برنامه در نوع خود باعث انحصارشکنی شد و اتفاق بی‌سابقه‌ای هم در این عرصه محسوب می‌شود.

 

مشاهده کردید این برنامه در اولین قسمت خود زمانی که پخش شد تعداد بینندگان آن به حدود دو میلیون نفر رسید. برای یک برنامه اینترنتی چنین بازدیدی رکورد بالایی محسوب می‌شود. از طرفی بینندگان این برنامه که مصرف‌کننده هستند از آن رفاه و لذت بسیاری بردند. مسلماً گردانندگان آن برنامه هم منفعت اقتصادی خودشان را بردند. این رفاه و منفعت اقتصادی تاکنون در غیاب این برنامه خلق نشده بود.

 

به این نکته هم اشاره کنم، وجود انحصار در این شکل که یک نهاد حاکمیتی به افراد جامعه تحمیل کند تا همه آنها از یک مرجع فقط برنامه‌های تلویزیونی را نگاه کنند، کاهش‌دهنده رفاه است. جدا از اینکه این برنامه از خلاقیت و نوآوری برخوردار بوده و صرفاً یک برنامه ورزشی نبوده است. به همین جهت می‌توان گفت انحصارشکنی رخ داده است. به‌ هر حال وجود همین یک جرقه باعث شد رفاه و رضایتمندی در سطح دو میلیون نفر ایجاد شود که باید ببینیم آیا این جرقه می‌تواند شعله بگیرد یا خیر؟

 

اگر این اجازه داده می‌شد که شبکه‌های کابلی و خصوصی تلویزیونی راه‌اندازی شوند، منفعت و رفاه حاصل از برنامه‌های آنها چند برابر می‌شد. چنین مارکت بزرگی می‌توانست اشتغال و درآمد بزرگی را برای اقتصادمان ایجاد کند و این مارکت می‌توانست بسیار بهتر از صدا و سیما و دولت آن درآمد را بین مردم توزیع کند.

 

 این نوع انحصارشکنی که با اقبال عمومی همراه می‌شود چه هشداری به سیاستگذار می‌دهد؟

 

ما وقتی که از سیاستگذار صحبت می‌کنیم، معمولاً در ذهنمان یک سیاستگذار معقول و دلسوز را که به فکر جامعه است، تصور می‌کنیم.

 

سیاستگذاری که این انحصارات را ایجاد کرده است، به خوبی سیگنال و مباحثی را که مطرح می‌کنیم می‌گیرد و نسبتاً با آن آشنایی دارد. اما باید بدانیم تابع هدف سیاستگذار با تابع هدفی که ما آن را مطرح می‌کنیم متفاوت است. بعید می‌دانم بحث اشتغال بیشتر و رضایتمندی مردم، در سیاستگذاری‌های ما جایگاه لازم را داشته باشد. چراکه اگر داشت پیام این برنامه یا اقداماتی از این قبیل، واضح و روشن است که انحصار مانع رضایتمندی عمومی جامعه که همان کاهش رفاه آنهاست، می‌شود. با توجه به اینکه برنامه اینترنتی‌ای که تهیه‌کننده آن عادل فردوسی‌پور بوده، مورد مثال است از زاویه دیگر نگاه کنیم، اگر مساله رضایتمندی مردم مهم بود چرا عادل فردوسی‌پور که مجری محبوب مردم است از تلویزیون کنار گذاشته می‌شود. چون تابع هدف سیاستگذار چیز دیگری است.

 

سیاستگذار ما به خوبی می‌داند انحصار بد است و نباید صورت پذیرد اما تاکید می‌کنم تابع هدفی که در جهت رضایتمندی مردم به مفهوم رفاه اقتصادی در ذهن ماست با تابع هدف سیاستگذار فرق دارد و اکنون در اولویتش نیست بخواهد به این سیگنال‌ها توجه کند و همان‌طور که گفتم ممکن است سیاستگذار با ابزارهای قانونی که در اختیار دارد سدی هم در مقابل این نوع انحصارشکنی و نوآوری ایجاد کند که پیش از این نیز در زمینه‌های دیگر چنین سوابقی داشته است.

تجارت فردا

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: