جمعه, 12 ارديبهشت 1399 18:49

موسی غنی‌نژاد: اینکه توقع داشته باشیم بازار بحران کرونا را حل کند کاملاً بی‌معنی است/لیبرالیسم مخالفتی با قرنطینه اجباری ندارد/تضادی بین لیبرالیسم و انجام وظایف دولت در بحران کرونا وجود ندارد/ کمک‌های دولتی کشورهای لیبرال به مردم در دوره کرونا ربطی ب

نوشته شده توسط

موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان به بررسی تاثیر پاندمی کرونا بر آینده لیبرالیسم پرداخت.

 

این صاحب‌نظر ایرانی اقتصادبازار آزاد در این باره تاکیدکرد:« بعضی از مخالفان لیبرالیسم و اقتصاد آزاد در شرایط فعلی، جریان کرونا را بهانه‌ای قرار داده‌اند برای کوبیدن لیبرالیسم. این افراد که معتقدند نقش دولت‌ها در اقتصاد باید خیلی پررنگ باشد و تجارت آزاد باعث فجایع بزرگی می‌شود، حالا این عقاید خود را با تمسک به کرونا مطرح می‌کنند. اگر بی‌طرفانه به ماجرا نگاه کنیم متوجه بی‌ربط بودن استدلال‌های این افراد می‌شویم. کرونا، در واقع، شبیه به نوعی بلای طبیعی است؛ مثل زلزله، یا سیل بنیان‌کنی که ناگهانی اتفاق می‌افتد. این ماجرا به اقتصاد آزاد و تجارت و بازار هیچ ربطی ندارد. بعضی از دوستان در شبکه‌های اجتماعی مباحث عجیبی مطرح می‌کنند مثلاً این موضوع را که تعدادی از فوتبالیست‌ها درآمدهای چندمیلیاردی دارند، ولی دانشمندان و دانشگاهیان حقوق ناچیز یا متوسطی دارند به عنوان ایراد و علت ناتوانی بشر در مواجهه با این بیماری مطرح می‌کنند و می‌گویند حالا بروید از فوتبالیست‌ها بخواهید این بیماری را درمان کنند. چنین سخنانی مصداق کامل حرف بی‌ربط است. کسی که این حرف را می‌زند نه می‌داند بازار چیست و چگونه عمل می‌کند و نه می‌داند که وظیفه دولت چیست. البته چنین حرف‌هایی برای افکار عمومی جذاب است، ولی پوپولیستی و کاملاً بی‌معنی و فاقد پایه علمی است. دستمزد فوتبالیست‌ها در بازار تعیین می‌شود و دستمزد دانشمندها هم اگر در دانشگاه‌های دولتی باشند، در دولت و اگر در موسسات تحقیقاتی خصوصی باشند در بازار تعیین می‌شود. اینها به همدیگر هیچ ربطی ندارند. اینکه تقاضا برای فوتبال و فوتبالیست‌ها بالاست، نشان‌دهنده خواست مردم و جامعه است. تقاضای مردم است که قیمت را تعیین می‌کند و قیمت فوتبالیست‌ها را بالا می‌برد،‌ نه اینکه یک نفر از بیرون نگاه کند و بگوید چرا دستمزد یک فوتبالیست زیاد و دستمزد یک دانشمند کم است. اگر کسی اندک دانش اقتصادی داشته باشد،‌ متوجه می‌شود که علت این تفاوت چیست.»

 

موسی غنی‌نژاد در ادامه گفت‌وگوی خود با تجارت‌فردا تصریح کرد:«کرونا مثل یک بلای طبیعی اتفاق افتاده و در مواجهه با این بلای طبیعی، طبیعتاً شرایط استثنایی به وجود آمده است. اینکه توقع داشته باشیم بازار این مساله را حل کند کاملاً بی‌معنی است. مثل این است که سیل بنیان‌کنی بیاید و یک شهر را ویران کند،‌ در این شرایط فرضی، نمی‌توان از بازار خواست مشکل را حل کند. چنین بحران‌هایی را باید با همیاری مردم، یاری رساندن به هم‌نوعان و با کمک سازمان‌های دولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد پشت سر گذاشت. درباره کرونا وظیفه دولت‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد چاره‌جویی برای حل مساله است. باید همه با هم فکر کنند که مشکلات در کدام بخش‌ها بیشتر است و چگونه باید آنها را حل کرد و چون کرونا یک «پاندمی» (اپیدمی جهانی‌شده) است، باید برای آن در سطح جهانی چاره‌جویی کرد. در این شرایط اینکه هر کشوری فقط به حل مساله خودش بپردازد، به هیچ وجه امکان‌پذیر نیست.»

 

این اقتصاددان در ادامه به برخی چاره‌اندیشی‌ها ومحدودیت‌ها برای مقابله با پاندمی کرونا پرداخت و تاکید کرد:«به هر حال رفت‌وآمد شهروندان را نمی‌توان برای ابد محدود کرد. البته لازم است در شرایط خاصی به مدت محدودی به دولت‌ها قدرت و ابتکار عمل بیشتری داده شود تا مساله را حل کنند چون ممکن است فرضاً یکی از راه‌های حل مشکل در مناطق مختلف قرنطینه باشد. قرنطینه کردن مردم یا به صورت اختیاری انجام می‌شود یا به صورت اجباری. اگر مردم به صورت اختیاری به قرنطینه تن ندهند،‌ دولت موظف است آن را اجباری کند و اینجا لازم است قوه قهریه دولت اعمال شود. لیبرالیسم هیچ مخالفتی با چنین تدبیری ندارد. بر اساس لیبرالیسم، وظیفه دولت حفاظت از حقوق شهروندان است. اگر حقوق شهروندان ایجاب می‌کند که دولت قرنطینه را اجباری کند، باید این کار را انجام دهد. البته اول اینکه باید برای این موضوع توجیه علمی و کارشناسی وجود داشته باشد، دیگر اینکه باید قبول کنیم این شرایط موقتی است، دولت نمی‌تواند دائماً به شهروندان اراده خاصی را تحمیل کند، به صورت موقتی برای حل این مساله اجبار دولت مشروعیت دارد. به نظر من هیچ تضادی بین لیبرالیسم و اینکه دولت وظیفه‌اش را درباره کرونا و دیگر بلایای طبیعی نظیر آن انجام دهد و در صورت لزوم به اجبار متوسل شود، وجود ندارد.»

 

این اقتصادددان در ادامه تصریح کرد:«شیوع کرونا اتفاقی پیش‌بینی‌نشده و کاملاً استثنایی است. تدابیری که در این مدت کوتاه،‌ دولت باید اتخاذ کند باید برای این منظور باشد و نباید ادامه پیدا کند. در کشورهای پیشرفته دولت‌ها گفته‌اند مردم قرنطینه را رعایت کنند، دولت تضمین می‌کند 80 درصد از حقوق و درآمد کارمندان و دیگر شاغلانی را که آنها را وادار به خانه‌نشینی کرده است، بپردازد. واضح است که هر دولتی برای چند هفته و نهایتاً چند ماه می‌تواند این کار را انجام بدهد، دائماً که نمی‌توان این کار را ادامه داد. دیگر تدابیری هم که دولت‌ها در این شرایط استثنایی اتخاذ می‌کنند از همین جنس است. با قیمت‌گذاری چیزی حل نمی‌شود. اگر دولت روی ماسک قیمت‌گذاری کند که اصلاً دیگر ماسکی پیدا نمی‌شود و همه‌اش به بازار سیاه و قاچاق می‌رود. اتفاقاً هرچه بازار ماسک را آزادتر کنند، فراوانی آن بیشتر می‌شود. دولت فقط می‌تواند این کار را بکند که حتی اگر شده با قیمت‌های بالاتر ماسک‌ها را بخرد و برایش بازار ایجاد کند و آنها را توزیع کند. نه اینکه بازار را سرکوب کند که قاچاق بشود و به جایی برود که کسی نتواند به راحتی به آن دسترسی پیدا کند. این راه‌حل نیست.»

 

این اقتصاددان در ادامه تصریح کرد:« متاسفانه عده‌ای با استفاده از این شرایط شبهه‌افکنی‌هایی می‌کنند، ولی در پاسخ به این شبهات، می‌توان به تصمیمات آمریکا در حمایت از مردم در دوران قرنطینه توجه کرد. این کشور دولتی دارد که بیشتر از همه دولت‌های جهان، از سوسیالیسم دور است و نمی‌تواند سیاست‌های سوسیالیستی در پیش بگیرد. این عقل سلیم است که می‌پرسد وقتی دولت مردم را موظف می‌کند در خانه بمانند و هیچ کاری نکنند، مردم باید از کجا کسب درآمد و ارتزاق کنند؟ واضح است که دولت باید طی مدتی که مردم را به ماندن در خانه وادار می‌کند، هزینه‌های زندگی آنها را بپردازد. این به سوسیالیسم مربوط نیست، بلکه حکم عقل سلیم است که اگر دولت می‌خواهد مردم در قرنطینه بمانند، باید معاش آن دسته از شهروندان را که توان مالی کافی برای گذران زندگی در شرایط بیکاری را ندارند، موقتاً تامین کند، وگرنه نتیجه‌ای نخواهد گرفت. این طبیعی است و نمی‌توان ادعا کرد که این شرایط موقتی به سوسیالیسم منجر می‌شود. البته یک عده از پوپولیست‌ها شعارهای سوسیالیستی می‌دهند و وسط دعوا نرخ تعیین می‌کنند. این حرف‌های پوپولیستی گرفتاری همیشگی ماست، ولی نباید مانع از این شود که دولت کاری را که وظیفه‌اش است و دیدگاه کارشناسی آن را توصیه می‌کند انجام دهد. دیدگاه کارشناسی که در این شرایط باید مدنظر قرار بگیرد یکی از منظر بهداشت است که پزشکان و مراجع پزشکی باید آن را اعلام کنند، دیگری از منظر اقتصادی است که اقتصاددانان و مسوولان اقتصادی باید آن را تعیین کنند. اما تضاد تصمیم‌گیری‌های دولت در دو بخش بهداشتی و اقتصادی، برای کل سیستم بسیار آسیب‌زننده است. وقتی وزارت بهداشت تصمیمی می‌گیرد و وزارت صنعت تصمیم دیگری، این تصمیمات متضاد همدیگر را خنثی می‌کنند، در نهایت هیچ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود و فقط وضع بدتر می‌شود.»

 

غنی‌نژاد درپایان تصریح کرد:«چون طبیعتاً در این شرایط نقش دولت‌ها پررنگ‌تر می‌شود، ممکن و محتمل است که پوپولیست‌ها و چپ‌ها دوباره میدان‌داری کنند، علیه آزادی، تجارت آزاد و بازار آزاد تبلیغات کنند و این تبلیغات آثار مخربی هم داشته باشد. اما نهایتاً در همه زمینه‌ها عقل سلیم پیروز می‌شود. البته کار پوپولیست‌ها و چپ‌ها باعث افزایش هزینه‌ها می‌شود، ولی این نتیجه را نخواهد داشت که سوسیالیسم جهانی ایجاد شود یا در کشوری گرایش‌های سوسیالیستی رشد کند. اینها توهمات برخی افراد است که هرچند بسیار پرهزینه خواهد بود، ولی یقیناً به نتیجه مورد علاقه این افراد منجر نمی‌شود چون با عقل سلیم بشری در تضاد است.»

منبع: اقتصاد نیوز

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: