این اثر از دو وجه مرا تحت‌‌تاثیر قرار داد. اول آنکه چگونه مهندس محلوجی وزیر شاخص دوران هاشمی‌رفسنجانی که نامی آشنا و شاخص در صنعت فولاد، آلومینیوم، مس و... معدن کشور داشته، سیاست را به کناری نهاده و راه واکاوی تاریخ را با دید اقتصادی خود تبیین کرده و به‌زیور طبع و نشر آراسته ساخته است؟

و وجه دوم آنکه یادآوری دوران قدیم و چگونگی تجارت در آن دوران را به رخ کشیده است و به ما می‌گوید که مردم ایران همیشه تجارت‌پیشه بوده‌اند.

 

گردش در این کتاب نفیس به‌یاد می‌آورد که حتی در دوره ایلخانیان سکه‌های متعددی وجود داشته و تجارت بین ایران و دیگر جوامع درجریان بوده است. حتی هفتصد سال پیش هم ایرانیان اهل خودکفایی نبوده‌اند و مزیت را درک می‌کردند و از آن بهره می‌بردند. حتی رد پای این طرز فکر را در دوران صفویه، زندیه و... که همه سکه‌های واقعی دارند و عملا براساس استاندارد طلا مبادله می‌کرده‌‌اند، می‌توان دید.

مهندس محلوجی شخصیتی بود بسیار شناخته‌شده در وزارت معادن و فلزات که صنایع معدنی کشور را توسعه داد و بسیاری را از بنیان بنا نهاد. از او آثاری در کشور وجود دارد که امروز هزاران نیروی متخصص و ماهر در صنایعی چون فولاد مبارکه، ذوب‌آهن و آلومینیوم المهدی و ده‌ها واحد دیگر صنعتی و معدنی به‌کار مشغولند و بخش عمده‌ای از ارز امروز کشور را همین واحدها تامین می‌کنند.

چنین شخصیتی، امروز دانشنامه‌ای به‌وجود آورده است که موجب شناخت بیشتر ایران می‌شود و خصوصیات گذشته ما را از زیر خروارها خاک خارج کرده و امروز چون مشعل‌هایی فروزان در خانه‌های قدیمی در کاشان یا در تپه سیلک یا در آخرین جلد، سکه‌های ضرب‌شده در کاشان دیده می‌‌شوند و هر بیننده را به سوی خود می‌کشانند.

او در این مجموعه به ما یادآور می‌شود که مزیت نسبی ایران فقط صنعت فولاد یا آلومینیوم یا مس یا معادن نیست، بلکه تاریخ ایران و سرزمین آن خود مزیت بزرگی است که اگر برای شناسایی آن سرمایه‌گذاری شود، بازدهی بزرگی برای کشور خواهد داشت. هرچه تاریخ ایران را بهتر بشناسیم، خصوصیات مردمی را که در این سرزمین زندگی می‌کرده‌اند، بهتر می‌شناسیم و هنر بهتر زیستن را از لابه‌لای اوراق تاریخ و نحوه زندگی و مدارا با شرایط را در بسترهای اقتصادی و اجتماعی بهتر و عمیق‌تر خواهیم شناخت.

مهندس محلوجی در مقدمه جلد ششم دانشنامه کاشان می‌گوید: درمراحل اول و پس از یک‌سال پژوهش تنها هفده (۱۷) گونه سکه ضرب کاشان را شناسایی کردیم و گروه تحقیق باور داشتند که در ضرابخانه کاشان بیش از هفده گونه سکه نمی‌توان یافت؛ ولی با ممارست نزدیک به پانصد (۵۰۰) سکه شناسایی و تاریخ‌نگاری شد. واقعا همت والای مهندس محلوجی را باید ستود که نویسنده این سطور خود به‌عنوان مشاور شاهد تلاش غرورآفرین او در دوران وزارت معادن و فلزات بوده است. او در این نقش دوم که به‌عهده گرفته دیگر خود را محدود در یک وزارتخانه نمی‌بیند و تمام خاک ایران را مستحق توسعه می‌داند و نشانه‌های آن را در دانشنامه کاشان در مقابل دید همگان قرار داده است. این همت والا را باید ستود و کلاه از سر برای کسانی برداشت که تاریخ پر افتخار ایران و ایرانیان توانمند و تاریخ‌ساز را نمایان می‌سازند.

همه می‌دانیم زمانی که اختلاف‌های سیاسی کشور حل شوند، سیل علاقه‌مندان به تاریخ و جغرافیای ایران به همراه سرمایه‌گذاران سرازیر خواهد شد و پنهان نیست که چه کسب‌و‌کار پررونقی فراهم خواهد شد.

ولی دانشنامه کاشان بیش از آنچه گفته شد مرا به فکر فرو برده است، سکه‌های هر دوران تاریخی نشان از فعالیت‌های تجاری در آن دوران دارد و کاشان در مسیر رفت‌وآمد از شرق به غرب و بالعکس، مرکزی برای مبادله کالا در سطح بین‌المللی بوده است. سکه‌هایی که قیمت واقعی آن در قیمت فلز آن بوده و همیشه ارزش خود را حفظ می‌کردند و به این‌ لحاظ تجارت بین کشورها امکان‌پذیر بوده است. در چنین اقتصادی معمولا تورم وجود ندارد، مگر کمیابی به وجود آید یا کالای وارداتی با قیمت گران‌تر از قبل وارد شود. این پدیده مهم در دوران اقتصاد مدرن به عصر پول براساس استاندارد طلا شناخته می‌شود که بعد از جنگ جهانی دوم نظام برتون وودز بین آمریکا و گروهی از کشورهای دیگر پایه‌گذاری شد.

تا حدود ۵۰ سال پیش (۱۹۷۳) پشتوانه طلا یا فلزات قیمتی و تا حدی دلار آمریکا موجب ثبات نسبی در قیمت‌ها می‌شد و دولت‌های متعهد حق نداشتند پول بدون پشتوانه منتشر کنند.

کنفرانس برتون وودز و ایجاد پشتوانه طلا شاید به آن دلیل پس از جنگ جهانی دوم به‌وجود آمد که دست دولت‌ها در چاپ اسکناس و ایجاد تقاضا در جامعه محدود به‌ ثروت‌های واقعی آن جوامع شود؛ زیرا بازسازی‌های بعد از جنگ نیاز به پول فراوان داشت و این تصمیم راه ثبات در نرخ‌های مبادله پولی را هموار می‌کرد تا چاپ پول بدون پشتوانه محدود شود و البته می‌دانیم که دلار آمریکا تقویت شد و یادمان هست که چگونه آمریکا به اروپا کمک کرد تا ویرانی‌های جنگ را بازسازی کند.

ولی تصمیم‌‌ محوری برتون وودز در ۱۹۷۳ لغو شد و پشتوانه طلا را آمریکا از بین برد و دست دولت‌ها باز شد تا براساس نیازهای اقتصادی خود، ‌دست به چاپ اسکناس بزنند و گه‌گاه دولت‌ها پا را فراتر از محدودیت‌های علمی گذاشتند و حجم تولیدشده اسکناس بیش از رشد تولید ملی شد و این امر یعنی تقاضای موثر در جامعه بیشتر از عرضه شد و بنای تورم گذاشته شد که پول‌های اضافه بر تولید ملی به‌وجود آورنده آن بودند. به‌رغم قدرت بانک‌های مرکزی در کشورهای توسعه‌یافته در برخی از کشورهای در حال توسعه کنترل چاپ پول امکان‌پذیر نشد و تورم‌های حتی سه‌رقمی به وجود آمد. البته برخی از این‌گونه کشورها به‌تدریج هوشیار شدند و یاد گرفتند که اقتصاد یک علم است و باید به نظریه‌های آن توجه کنند و درنتیجه توانستند تورم‌های بالا را از طریق کنترل چاپ پول در محدوده‌ای که علم اجازه می‌دهد کاهش دهند. ولی هنوز کشورهایی چون کشور ما نتوانسته‌اند راه برون‌رفت از این گرفتاری را پیدا کنند و در نتیجه تورم بالای ۴۰ درصد گریبان کشور را گرفته است.

پروفسور هانکه، استاد دانشگاه جان هاپکینز سه سال پیش در مصاحبه با «تجارت‌فردا» ضرورت بازگشت به پشتوانه طلا را مطرح کرده بود. من نیز فکر می‌کنم اگر بخواهیم از فروافتادن در فقر غیرقابل‌برگشت جلوگیری کنیم، یا باید سریعا روابط بین‌المللی کشور را سروسامانی دهیم که رفت‌وآمدها آسان شود و بهره‌گیری از مزیت‌هایی چون جذب سرمایه‌گذار و جذب گردشگر امکان‌پذیر شود، یا اگر قدرت کنترل چاپ پول را نداریم به نوعی به سیستم پشتوانه طلا فکر کنیم تا از بحران‌های بزرگ برحذر بمانیم.

تجربه نشان داده است که در شکل حکمرانی موجود در کشور، کنترل بانک مرکزی در اختیار مقاماتی است که خود مصرف‌کننده وجوه هستند. بنابراین ماهیت شغل آنان عدم‌کنترل چاپ پول است. به رفع تحریم‌ها نیز نمی‌توان دل بست؛ زیرا هرگونه توافقی با آمریکا صورت گیرد، نیازهای گسترده مالی کشور قابل تامین نیست. بنابراین از هم اکنون باید برای بحران‌های در پیش‌رو، اعم از اقتصادی و اجتماعی برنامه‌ریزی کرد.