حمیدرضا برادران شرکاء
مهمترین دغدغه مسئولان در کشور باید مسئله اشتغال باشد و باید محور اصلی هم برنامه و فعالیتها قرار گیرد چرا که کشور ما از نقطه نظر دارا بودن ظرفیتهای انسانی از پتانسیل خوبی برخوردار است. لذا باید دغدغه اصلی کاهش بیکاری در کشور باشد و تمامی سیاستها به سمت اشتغال منعطف باشند. همچنین تمامی مقررات، تصمیمگیریها و روشی که برای پیشرفت کشور در نظر گرفته میشود باید در ارتباط با مسئله اشتغال باشد. زمانی که در زمینه سیاستهای مالی که مربوط با مباحثی چون بودجه و مالیات است، صحبت میشود باید این نکته را در نظر بگیریم که این سیاستها چقدر اشتغال در کشور ایجاد میکند یا در زمینه سیاستهای پولی مشاهده میشود که به شکلی بیرویه مقدار زیادی نقدینگی را افزایش دادهایم، باید ببینیم تا چه اندازه این سیاستها منجر به اشتغال یا مانع از ایجاد اشتغال بودهاند. یا در بحث سیاستهای تجاری، صادرات صنعتی یا کشاورزی و چه صادرات خدمات که بهترین محور آن بحث گردشگری و جهانگردی است، زمانی که برنامهریزی انجام میشود باید دید که چقدر اشتغال ایجاد خواهند کرد. اگر مسئله اشتغال محور همه این برنامهریزیها قرار گیرد، باید نوع و جهتگیری سیاستهایی که اعمال میکنیم مشخصتر شود. مثلا در 3 تا 5 سال آینده قرار است چه اهداف اصلی را مد نظر قرار دهیم. به عنوان نمونه اتحادیه کشورهای اروپا چشمانداز جدیدی ایجاد کرد که یکی از این چشم اندازها بحث رشد اقتصادی بود.
در کشور ما نیز به لحاظ رکودی که در اقتصاد جهان وجود دارد باید به سمتی حرکت کنیم که رشد اقتصادی محور قرار گیرد. لذا این دغدغه ایجاد خواهد شد که رشد اقتصادی افزایش یابد که به تبع آن اشتغال نیز افزایش خواهد یافت و افزایش اشتغال نیز منجر به افزایش رشد اقتصادی خواهد شد. لذا بهتر است محور اصلی هر برنامه، سیاست یا فکری در ارتباط با اشتغال باشد و اشتغال محور گزارشهای اقتصادی به مردم باشد. مثلأ رئیس جمهور برای اینکه بخواهد عملکرد استانداران را از لحاظ اقتصادی بررسی کند میتواند سوال کند که چقدر شغل ایجاد کردهاند. یعنی در واقع ایجاد اشتغال شاخص عملکردی قلمداد میشود که عملکرد تمام دستگاههای اجرایی با این شاخص قابل اندازهگیری است. اگر اشتغال رخ ندهد میتوان بررسی کرد که تنگناها کجا بوده است. آیا برنامهها متناسب نبوده یا منابع کافی در این زمینه وجود نداشته است. البته اساسا اشتغال باید در بخش خصوصی ایجاد شود، حال باید بررسی کرد که آیا مقررات و سیاستهایی که دولت در این زمینه اعمال کرده، بستر مناسبی برای بخش خصوصی فراهم کرده است یا خیر. اگر اتخاذ این سیاستها و برنامهها منجر به ایجاد اشتغال نشده، نشان دهنده این است که این سیاستها با ایراداتی همراه بوده است که باید برطرف شود. بويژه در حال حاضر که در آستانه تدوین برنامه ششم هستیم، باید متغیر اشتغال به عنوان یک هدف و دغدغه اصلی در کشور در نظر گرفته شود و تمام برنامهها، تصمیمگیریها و سیاستهای کلان و برنامهریزی منطقهای همگی معطوف به امر اشتغال شود. در اقتصاد منحنی وجود دارد به نام منحنی فیلیپس که نشان میدهد در کوتاه مدت رابطه منفی بین نرخ تورم و نرخ بیکاری وجود دارد یعنی اگر سیاستهایی اعمال شود که نرخ تورم را بالا ببرد ولی اشتغال بیشتری را ایجاد کند و نرخ بیکاری را کاهش دهد، سیاست چندان مناسبی نیست. البته باید مواظب باشیم که در بحث پولی نباید انقباض ایجاد شود چون ممکن است ما را از داشتن مشاغل بیشتر محروم کند. لذا باید ببینیم که چه سیاستی در شرایط فعلی کشور مناسب است. مثلا اگر در کشور سیاست انقباضی شدید پولی ایجاد کنیم و بخش خصوصی قادر نباشد حتی فعالیتهای فعلی خود را ارائه دهد، باید بررسی کرد که آیا این سیاست مناسب است یا خیر. تا مادامی که اهداف اصلی برای اقتصاد کشور تعریف نکنیم، نمیتوانیم سیاستهای مختلف را ارزیابی کنیم که آیا این سیاستهای اتخاذ شده در شرایط فعلی مناسب هستند یا نه، به این اعتبار نیازمند تعیین اهداف اصلی و کلان در سطح کشور هستیم.
منبع: آرمان