چهارشنبه, 12 شهریور 1393 10:19

جوشقانی: آزادسازی به جای حمایت از نخبگان

نوشته شده توسط

حسین جوشقانی

دانشجوی سال آخر دکترای اقتصاد شیکاگو

پیش از شروع بحث لازم است یک تعریف ساده از نخبه ارائه کنیم. به اعتقاد من نخبه کسی است که توانایی‌ای بیشتر از افراد معمول و عامی جامعه دارد.

 افراد جامعه به طور طبیعی و با تحصیلات معمولی توانایی‌های معمولی کسب می‌کنند، ولی نخبگان کسانی هستند که با پشتکار فراوان و استفاده از استعداد خدادادیشان سرمایه‌ای در وجودشان کسب می‌کنند که نمی‌توان به طور عادی در دیگران  یافت. برای مثال یک فوتبالیست حرفه‌ای که به تیم ملی دعوت می‌شود توانایی‌هایی دارد که در کسانی که در کوچه‌ها بازی می‌کنند نمی‌توان پیدا کرد. این سرمایه انسانی که در نخبگان انباشته می‌شود خصوصیات مهمی دارد. اول آنکه در وجود فرد ذخیره شده و با او از شهری به شهر دیگر منتقل می‌شود.

 برای مثال اگر لیونل مسی که در بارسلون زندگی می‌کند برای تیم این شهر می‌تواند بازی کند و تولید ثروت کند، اگر ایتالیا را به‌عنوان محل زندگی انتخاب کند به ناچار نمی‌تواند برای بارسلونا بازی کند. دومین خصوصیت سرمایه انسانی نخبگان این است که به سادگی قابل انتقال به دیگران نیست. برای مثال مسی نمی‌تواند کسی را به عنوان نماینده خود انتخاب کند و تمام فوت و فن‌هایش را درگوشی به او منتقل کرده و از او بخواهد جانشینش در بارسلونا باشد. خصوصیت دیگر سرمایه انسانی نخبه‌ها  که به زعم من مهم‌ترین خصوصیت ایشان  است آن است که این توانایی‌ها در حال حاضر قابلیت تولید ثروت دارند. توانایی‌هایی که قابلیت تبدیل شدن به ثروت را نداشته باشند یا زمینه‌ساز تولید ثروت نباشند خارج از بحث ماست

پس لازم است تاکید کنم که نخبگان به طور عادی نیازمند سیاست‌های حمایتی نیستند، چرا که حمایت باید از کسانی صورت بگیرد که به طور طبیعی از توان کمتری برخوردارند. به طور مثال سازمان بهزیستی موظف است از کسانی که معلولیت خدادادی دارند حمایت کند تا به نحوی نقصی که در وجود آنها وجود دارد جبران شود. بنابراین نخبه واقعی نباید دنبال حمایت شدن باشد. هرگونه سیاست حمایتی می‌تواند منجر به ایجاد بوروکراسی و در نهایت ایجاد رانت شود، ولی در ادامه نشان خواهم داد که چرا در شرایط فعلی ممکن است برخی سیاست‌ها به بازگشت نخبگان به چرخه تولید کشور کمک کند

نخبگان و چرخه تولید

با تعریفی که از نخبگان ارائه شد نمی‌توان نخبه را جدا از چرخه تولید در نظر گرفت. نخبگان به سبب سرمایه انسانی که در خود انباشته‌اند می‌توانند انتخاب کنند که در کدام چرخه تولید قرار بگیرند. یک فوتبالیست خوب می‌تواند تصمیم بگیرد که آیا در ایران بازی کند یا به یک کشور اروپایی برود. اگرچه وابستگی‌های قومی، مذهبی، فرهنگی و خانوادگی هم دخیل هستند ولی یکی از مهم‌ترین ملاک‌ها برای انتخاب چرخه تولید، رفاه مادی و شرایط زندگی است. هرچه چرخه تولید به نوآوری وابسته‌تر باشد نیاز بیشتری به نخبگان خواهد داشت و نخبگان سهم بیشتری در تولید خواهند برد، البته چنین اقتصادی قطعا شکوفاتر هم خواهد شد

بنابراین تنها راه واقعی برای تشویق نخبگان در کشور، آزادکردن چرخه تولید و ایجاد رقابت در آن است. تجربه سال‌های اخیر نیز ثابت کرده است که انحصار و تصدی‌گری دولتی معمولا به رکود و فساد اداری منتهی شده است. بنابراین اگر سیاستمداران واقعا به دنبال بازگشت نخبگان هستند باید شرایط را برای آزادی اقتصادی و رقابت سالم فراهم کنند.

حمایت؛ چرا و چگونه؟ 

قبل از جمع‌بندی لازم است به این نکته مهم اشاره شود که تصمیم نخبگان به بازگشت قطعا با آینده‌نگری توام است، چرا که یک فرد برای بازگشت تنها شرایط آموزش را در کشور خود و کشور دیگر مقایسه نمی‌کند بلکه برداشت او از  ۲۰ تا ۳۰ سال آینده به طور مستقیم در تصمیم او اثرگذار خواهد بود.

 بنابراین نباید انتظار داشت که کمک‌های چند میلیون تومانی امروز اثر معناداری در بازگشت نخبگان واقعی داشته باشد. علاوه بر این، تولید معمولا زمان‌بر و ممکن است سال‌ها طول بکشد تا یک نخبه موفق شود تولید ثروت کند. اگر بازار مالی کامل در ایران وجود داشت به این معنی که امروز یک نخبه می‌توانست درآمد آینده خودش را به امروز منتقل و صرف خانه و زندگی امروزش  کند دیگر هیچ نیازی به حمایت وجود نداشت. ولی بدیهی است که هیچ بانکی در شرایط فعلی حاضر نیست چنین وام‌های بلندمدتی را در ازای سرمایه انسانی نخبگان پرداخت کند. بنابراین سیاست‌هایی که به نخبگان کمک کند درآمد آینده خودشان را به امروز منتقل کنند در تصمیم آنها برای بازگشت بسیار موثر خواهد بود.  

جمع بندی

بازگشت نخبگان راهی جز آزاد کردن و رقابتی کردن اقتصاد ندارد

هر چه بیشتر به این سمت حرکت کنیم نخبگان بیشتری جذب می‌شوند. پر واضح است که دخالت دولت و تصدی‌گری‌اش راه را برای تولد و رشد شرکت‌های خصوصیِ دانش محور تنگ خواهد کرد. درست است که شکوفایی اقتصاد یک شبه اتفاق نمی‌افتد ولی امید به آینده در تصمیم آینده‌نگر نخبگان بی‌تاثیر نیست. بنابراین امیدوار کردن نخبگان نسبت به آینده و اینکه امکان رشد و توسعه برای همه وجود دارد یکی از بهترین سیاست‌ها در کوتاه مدت است.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۲۸۷

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: