سه شنبه, 01 مهر 1393 09:23

لیلاز: دردفاع از بنگاهداری بانک‌ها

نوشته شده توسط

دکتر سعید لیلاز

بعضا مردم عادی و کارشناسان وقتی مشکلی را در رونما و سطوح ظاهری جایی می‌بینند، اکثریت سطح تحلیلشان را به همان روبنا و ظاهر تقلیل و بسنده می‌کنند. این مشکل را در مسائل مربوط به صنایع خودروسازی ایران در گذشته دیده‌ایم. اخیرا بانک‌ها در نوک پیکان حملاتی قرار گرفته‌اند که به نظرم حتی اگر شایسته و مستحق آماج چنین حملاتی هم باشند ولی نه منصفانه و نه علمی است که سطح تحلیلمان را فقط در این سطوح تنزل دهیم و به این تحلیل‌ها بسنده کنیم. یکی از بحث‌هایی که اخیرا درمورد بانک‌ها مطرح است بحث بنگاه‌داری بانک‌هاست. البته بنگاهداری بانک‌ها ممکن است فی‌نفسه نه خوب و نه بد باشد ولی الان با توجه به اینکه منابعی را به‌جای اینکه به مردم و متقاضیان وام‌ها اعتبار دهند، خودشان در قالب شرکت‌های خودشان این منابع را مصرف می‌کنند و بسیاری از سرمایه‌ها و دارایی‌هایشان اکنون قفل یا درگیر در این بنگاه‌هایی است که بانک‌ها مالکش هستند. در وهله اول فراموش می‌کنیم درحالی که بنگا‌داری بانک‌ها بیش از آنکه یک مشکل و یک علت باشد، نمایانگر یک مشکل و معلول است یعنی هم معلول و هم نمایانگر مشکلاتی است. از‌جمله فراموش می‌کنیم که بانک‌ها در وهله اول بسیاری از بنگاه‌هایی که اکنون اداره می‌کنند را به‌عنوان وثیقه وام‌هایی که دادند و بعد نتوانسته‌اند وصول کنند، تملک کرده‌اند. یعنی بعضی از این بنگاه‌ها هستند که به‌عنوان مایملک غیرارادی و ناخواسته بانک‌ها دراختیارشان هستند.

نکته دوم و بسیار مهم‌تر یا عامل بسیار مهم‌تر و ریشه‌ای‌تری که بانک‌ها دنبال بنگاهداری می‌روند، تفاوت نرخ تورم و نرخ سود رسمی بانکی در سال‌های اخیر بوده است. فکر می‌کنم به‌جز چند سالی در دولت سیدمحمد خاتمی و در تمام سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بیش از 25 سال این مدت، نرخ تورممان از نرخ سود قانونی و رسمی تسهیلات بیشتر بوده است. در این حالت اگر بانک‌ها به متقاضیان وام می‌دادند، بسیاری از متقاضیان قادر به پس دادن بدهی‌ها نبوده‌اند و اگر وام نمی‌دادند باید سود قابل‌توجهی به سپرده‌گذاران می‌پرداختند. برای اینکه بانک‌ها بتوانند در بسیاری از این موارد هم سود موردانتظار سهامداران و سپرده‌ها را تامین کنند و هم اینکه بتوانند سپرده مردم را جذب و کار کنند، مجبور شدند به سمت بنگاهداری روآورند که بتوانند کنترل پول‌هایی که می‌پردازند را نیز در عین حال داشته باشند. همین که حجم معوقات شبکه بانکی اکنون 85هزار میلیارد تومان است درحالی که به‌نظر من عملا ارزش واقعی‌اش بین 250 تا 300هزار میلیارد تومان است یعنی 35 تا 40 درصد کل اعتبارات بانکی ایران در عمل معوقه است، نشان می‌دهد که بانکداری درمجموع چقدر می‌تواند خطرناک باشد و بانک‌ها چه خصوصی و چه دولتی درتمام 10 سال گذشته هرچقدر سود دادند و بین سهامداران تقسیم کرده‌اند، سود موهومی بوده است و سودی درکار نبوده است!

اکنون نظام بانکی ایران عملا ورشکسته است و این به خاطر تحمیل‌های بیرون از قدرت تصمیم‌گیری و اختیار بانک‌ها بوده است چون در هشت سال گذشته شاهد بودیم که دولت‌ها بدون توجه به اینکه در نظام اقتصادی ایران چه می‌گذرد، نرخ سود سپرده و نرخ سود تسهیلات را به‌صورت مصنوعی پایین آوردند. در همان زمان و عملا و همزمان نرخ تورم را شدت بخشیدند و این باعث تشدید و بروز بحران معوقات بانکی شد. ریشه گرایش بانک‌ها به بنگاهداری در سیاست‌های کلان اقتصادی دولت‌هاست نه در میل این یا آن رئیس بانک در بنگاهداری به‌جای سوددادن و اگر ریشه مشکلات اقتصادی را حل کنیم، حتما شاهد کاهش چشمگیر و تعیین‌کننده این گرایش خواهیم بود. چنانچه دریکسال گذشته که نرخ تورم به‌شدت رو به پایین آمدن بوده و نرخ سود بانکی هم با سود تورم متناسب شده است شاهد این هستیم که این اتفاق می‌افتد. به‌هر حال توصیه‌ام هم به بانک مرکزی و هم رسانه‌ها و هم مردم این است که فشار غیرواقعی به بانک‌ها آوردن مشکلی را حل نمی‌کند جزاینکه باعث می‌شود بانک‌ها احیانا با شتاب بیشتری به فروش دارایی‌هاشان دست بزنند و از این طریق دوباره خسارتی را به کشور تحمیل کنند؛ یعنی یک‌بار در خریدن این شرکت‌ها و یک‌بار در فروختنش. اساس مشکل بنگاهداری بانک‌ها در رابطه اقتصادی و نرخ تورم و نرخ سود بانکی است. اگر دولت و بانک مرکزی در این زمینه احتیاط کند و مراقب باشد همه مسائل خودبه‌خود حل می‌شود و این گرایش هم از بین خواهد رفت.  

منبع: آرمان

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: