پنج شنبه, 02 بهمن 1393 10:45

راغفر: تولید مهم‌ترین عنصر اقتصاد مقاومتی است

نوشته شده توسط

دکتر حسین راغفر

عضو هیأت‌علمی دانشگاه الزهرا

«اقتصاد باید به گونه‌ای باشد که در مقابل فشارهای خارجی مجبور به دادن امتیاز نشود. لذا برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی باید در تولید کالاهای اساسی جامعه از جمله دارو، غذا و نیازهای صنعتی تأکید شود.»این تعریفی است که حسین راغفر اقتصاددان و عضو هیأت‌علمی دانشگاه الزهرا(س) در تعریف اقتصاد مقاومتی عنوان داشت. وی مهم‌ترین راه برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی را در تولید می‌داند و معتقد است در این زمینه نیاز به تغییر اساسی در ساختار تولید داریم. به طور مثال در حال حاضر مقادیر زیادی سوخت در فرایند تولید از بین می‌رود یا در مشعل‌های گازی می‌سوزد و اتلاف می‌شود. لذا برای رسیدن به این مقوله مهم باید سازو کارها را تغییر داد. حال تحریم و حتی کاهش قیمت نفت می‌تواند ما را به سمت تولید واقعی که سبب ایجاد اشتغال و افزایش درآمد ملی کشور می‌شود هدایت کند. در این باره با حسین راغفر گفت‌و‌گویی انجام دادیم که در ادامه می‌آید.

به اعتقاد شما برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی واقعی باید در چه مسیری حرکت کرد؟

مهم‌ترین عنصر اقتصاد مقاومتی مسأله تولید است. دولت باید همه توجه خود را به این سمت معطوف کند که چگونه می‌تواند تولید بخش خصوصی را فعال کند. منتهی بخش خصوصی واقعی باید در این جریان فعال شود نه بخش خصوصی که تنها اسم خصوصی دارد و از منابع عمومی استفاده می‌کند. تعداد قابل توجهی از فعالان بخش خصوصی با مشکلاتی نظیر کمبود نقدینگی‌ و عدم دسترسی به تسهیلات بانکی روبه‌رو هستند و تاکنون از سوی دولت مورد حمایت جدی قرار نگرفتند.

معتقدم که دولت باید بنگاه‌ها را دسته‌بندی کند و آنهایی که در بخش صنعت هستند را در اولویت قرار دهد و البته کمک‌ها مشروط به تعداد شغلی باشد که واحد‌ها ایجاد می‌کنند. دولت باید فهرستی از افراد متقاضی کار بخصوص جوانان داشته باشد و این بنگاه‌ها به میزانی که از این فهرست دولت استخدام می‌کنند به تسهیلاتی نظیر دسترسی به اعتبارات بانکی، منابع تشویقی دیگر مانند یارانه‌ها دست پیدا کنند. همه جای دنیا چنین کاری انجام می‌شود. نگاه اشتباهی که در این سیستم وجود دارد آن است که باید همه چیز را به بازار واگذار کرد. این خطا در دولت‌های گذشته هم وجود داشته است. بر این اساس دولت باید تکلیف خود را با این مسأله روشن کند چرا که خیلی از کشورهای صنعتی منابع قابل توجهی برای حمایت از صنایع خود قرار می‌دهند.

بنابراین مسأله اینجاست چگونه باید از صنایع حمایت کرد. در شرایط فعلی باید بگویم که اول باید دید 14 هزار واحد صنعتی که به گفته وزیر صنعت، معدن و تجارت تعطیل شدند در چه زمینه‌هایی فعالیت می‌کردند. خیلی از این واحد‌ها زیرساخت‌های اقتصادی لازم را دارند اما به دلایل متعددی از جمله افزایش هزینه‌ها و واردات بی‌رویه نتوانستند به فعالیت خود ادامه دهند. بنابراین این مسأله مهمی است که ابتدا دولت تصویر روشنی از وضعیت بنگاه‌هایی که ورشکسته و از چرخه صنعتی خارج شدند داشته باشد و اینکه چطور می‌تواند واحد‌ها را به گردونه صنعت بازگرداند. این بنگاه‌ها نیروی کار قابل توجهی داشتند. لذا بررسی این وضعیت می‌تواند به افزایش اشتغالزایی دولت کمک کند. موضوع دیگری که در اقتصاد مقاومتی بسیار حائز اهیمت است و متأسفانه به آن پرداخته نشده برخورد جدی با کالاهای ایرانی است که در چین تولید می‌شود. مقادیر زیادی از کالاهای ایرانی به سفارش بنگاه‌های داخلی که حتی خصوصی نیستند به چین سفارش داده می‌شود. در حقیقت تولید داخلی صورت نمی‌گیرد.

مثلاً یک کارخانه اتوبوس‌سازی نیروی کار خود را اخراج کرد و تعطیل شد با این اوصاف سفارش اتوبوس به چین داده می‌شود و به‌نام اتوبوس ایرانی وارد بازار می‌شود. این در حالی است که کشور بشدت به حمل و نقل عمومی و اشتغال نیاز دارد. دولت باید تکلیف این نوع فعالیت‌ها را که تعدادشان هم کم نیست مشخص کند. زیرساخت، ‌کارخانه و ماشین‌آلات زیادی در کشور وجود دارد اما به دلیل سودی که در سفارش کالا به چین وجود دارد بخش قابل توجهی از بنگاه‌ها تعطیل شدند و به جای آن کالا را به چین سفارش می‌دهند و به‌نام کالای ایرانی به فروش می‌رسانند. ما بشدت به فعال شدن بنگاه‌ها نیاز داریم. ایران در شرایط رکود است و اشتغالزایی اهمیت دارد بدین جهت برای رسیدن به اهدف برنامه باید سازوکارهای لازم برای احیای واحد‌های صنعتی فراهم شود.

چرا تعریف مشخصی از واژه اقتصاد مقاومتی وجود ندارد و هر بخشی هر گونه که بخواهد این واژه را تفسیر می‌کند؟ آیا نوع نگاه سبب شده به اقتصاد مقاومتی نرسیم؟

مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی مشخص است لذا هیچ بخشی نمی‌تواند تعریف مجزایی داشته باشد. به هر ترتیب اقتصادی که در مقابل فشارها و تحریم‌های خارجی مقاومت کند اقتصاد مقاومتی است. اصلی‌ترین مؤلفه چنین اقتصادی این است که ظرفیت‌های تولیدی بالفعل شود. اگر تولید صنعتی در کشور گسترش پیدا کند به بخشی از نیازهای کشور پاسخ داده می‌شود. بنابراین وابستگی ما به کالاهای خارجی کمتر می‌شود. ما باید در بخش‌هایی که توانایی تولید آن را داریم به استقلال برسیم. اقتصاد کشور نمی‌تواند در مقابل فشارهای خارجی به دلیل وابسته بودن برخی از تولیدات به خارج کشور حرکت مناسبی داشته باشد. از این‌رو باید در فعالیت‌هایی که ظرفیت وجود دارد فعالیت‌ها ی جدی صورت گیرد.   

با این اوصاف ما باید در تمام بخش‌ها به خودکفایی در تولید برسیم؟

به طور قطع نمی‌توان در تولید تمام کالاها به خودکفایی رسید. اما صحبت ما این است که ما به استقلال در تولید برسیم. ائتلاف جهانی علیه ایران این بود که تولیدات صنعتی کشورمان ضربه بخورد. در دولت‌های نهم و دهم هم بشدت این بخش آسیب دید و همزمان با آن کشور بشدت مصرفی‌تر شد و میزان واردات افزایش پیدا کرد. در نهایت به دنیای خارج وابسته‌تر و آسیب پذیرتر شدیم. بر این اساس در مقابل تحریم‌ها و فشارهای خارجی مقاومت خود را از دست دادیم. لذا دولت برای حل این مشکل باید روند برعکس پیش بگیرد. میزان تولید و ظرفیت واحد‌های صنعتی باید افزایش پیدا کند به نحوی که بتوانیم بخشی از نیازهای داخلی را تأمین کنیم. ایران کشوری است که ظرفیت زیادی برای تولید اکثر کالاها دارد. ولی یک منطق اقتصادی وجود دارد و آن اینکه در کالاهایی که حساس‌تر هستند تأکید بیشتری داشته باشیم. تولید کالاهای پیش برنده در زمینه تولید سایر کالاها باید در اولویت قرار گیرد.
کدام بخش‌ها در اقتصاد مقاومتی مغفول واقع شده است؟
خیلی بخش‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته است مخصوصاً صنایعی که ارزش افزوده برای کشور ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال در تولید تلفن همراه فقط 3 درصد آن وابسته به مواد اولیه است اما بخش اعظم آن به دانش فنی و ارزش تکنولوژی برمی‌گردد بدین جهت باید در صنایع نفت و گاز، خودروسازی و... هم به سمت استقلال در تولید حرکت کنیم. نیروی انسانی نکته دیگری در اقتصاد مقاومتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین ایران باید با کشورهایی به همکاری مشترک برسد که آن کشورها توسعه یافته باشند لذا با همکاری با برخی از کشورها چون برزیل و اروگوئه رسیدن به اقتصاد مقاومتی دور از ذهن است.
اقتصاد مقاومتی در کدام کشورها به صورت موفق پیاده شده است؟
بسیاری از کشورها مانند کره جنوبی، ‌چین و ترکیه اقتصاد مقاومتی را پیاده‌سازی کردند و اکنون موفق شده‌اند. به عنوان مثال کشور چین که با پدیده‌ای به اسم <پنجره جمعیتی> (بالا بودن نیروی مولد)  مواجه است با ایجاد اشتغال(شغل آفرینی) و استفاده از نیروی کار خود توانست در مسیر رشد و توسعه قرار گیرد.

این در حالی است که ایران هم با پنجره جمعیتی مواجه است اما هنوز نتواسته زیرساخت‌های لازم را فراهم کند و حتی با جمعیت بیکار زیادی روبه‌رو است. دولت‌ها موظف به ایجاد ساز و کارهای لازم در ایجاد شغل هستند و این امر با پول نفت فراهم نمی‌شود. نظام بانکی باید در خدمت تولید قرار گیرد و به جای دلالی و سفته بازی به دنبال فعالیت‌های مولد برود.

تحقق اقتصاد مقاومتی بدون نظام بانکی که در اختیار تولید کشور نباشد امکانپذیر نیست. دولت با تعارف نمی‌تواند به اقتصاد مقاومتی برسد. مسأله دیگری که باید به آن اشاره کنم ادغام واحد های صنعتی کوچک با همکاری دولت است به گونه‌ای که به ظرفیت‌هایی برسند که امکان رقابت در عرصه بین‌المللی را داشته باشند و صرفه‌جویی در مقیاس و قلمرو فعالیت‌ها و هزینه‌ها نیز صورت گیرد. واحدهایی که زیر ظرفیت کار می‌کنند نمی‌توانند توسعه یک کشور را رقم بزنند

منبع: ایران - مرجان اسلامی‌فر

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: