چهارشنبه, 03 تیر 1394 18:16

احمدرضا روشن: نخبه‌کشی یا نخبه‌پروری نظام آموزشی ایران؟

نوشته شده توسط

احمدرضا روشن
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی
مهم‌ترین مشکل آموزش و پرورش در خارج از این بخش وجود دارد، به این معنی که اهمیت بخش آموزش و پرورش در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور لحاظ نشده است. آینده فرهنگ ایران بیش از هر چیز از طریق عملکرد آموزش و پرورش شکل می‌گیرد و اگر این بخش نتواند بروندادهای با کیفیت مناسبی داشته باشد، کارآیی اقتصادی و فرهنگی کشور کاهش می‌یابد.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در مورد بررسی لایحه بودجه سال 1394، اموری که بیشترین رشد مصارف یا بیشترین نرخ افزایش در اعتبارات هزینه‌ای (بدون احتساب درآمد اختصاصی) را داشته‌اند، شامل بخش‌های دفاع، بهداشت و سلامت، ارتباطات و فناوری اطلاعات، توسعه علوم و فناوری، تربیت بدنی و محیط زیست است. چنان‌که پیدا است بخش آموزش در ردیف حوزه‌های با بیشترین نرخ رشد بودجه در نظر گرفته نشده است.
نتیجه اینکه در بودجه‌بندی سال 1394 بین بخش‌ها و وزارتخانه‌های مختلف، عدالت تخصیصی رعایت نشده و بخش آموزش به‌عنوان بخش‌های اولویت دار جامعه قلمداد نشده است.

 
تفاوت‌های آموزش ابتدایی در ایران و کشورهای در حال توسعه
تشابهات آموزش ابتدایی ایران و کشورهای در حال توسعه بیشتر از تفاوت‌هایش است. مواردی همچون بودجه ناکافی، کیفیت پایین و بازماندن عده زیادی از تحصیل، از مشکلات مشترک اغلب این کشورها است. البته نمونه‌های موفقی مانند مالزی وجود دارد که بهره‌گیری از تجارب آنها می‌تواند برای ما مفید باشد.

 
تغییرات آموزشی در سال‌های اخیر
شاهد تغییراتی که به طور محسوس کیفیت نظام آموزش و پرورش را ارتقا دهد، نبوده‌ایم. طی سال‌های اخیر، آموزش ابتدایی همچون موش آزمایشگاهی شاهد اجرای طرح‌های بدون تفکر بوده است.
به‌عبارت دیگر، آموزش و پرورش نه به لحاظ کمی (یعنی اینکه کسانی از تحصیل محروم نشوند) و نه به لحاظ کیفی (یعنی اینکه افرادی خلاق، نقاد، کنجکاو و علاقه‌مند به تحقیق و پژوهش پرورش یابند)، موفق نبوده است.

 
مهم‌ترین مشکلات مدارس غیرانتفاعی ابتدایی
یکی از مهم‌ترین مشکلات مدارس غیرانتفاعی این است که رقابت سازنده‌ای بین این مدارس وجود ندارد و این مدارس هدف خود را ارائه حداکثر خدمات به مشتری قرار نداده‌اند. این مدارس، عموما به بنگاه‌های کسب سود تبدیل شده‌اند و برخی از آنها برخلاف اسمشان که غیرانتفاعی است، عمل می‌کنند. به موازات این موضوع باید اضافه کرد یکی از خطراتی که آموزش و پرورش را تهدید می‌کند افزایش هزینه‌های تحصیلی و پولی شدن آن است. در چنین شرایطی بسیاری از خانواده‌ها به دلیل اینکه تمکن مالی ندارند ممکن است گروه‌های هزینه‌ای دیگر مثل خوراک و پوشاک و اجاره خانه را در اولویت مخارج خود قرار دهند و کمتر برای آموزش فرزندان هزینه کنند.

 
قهرمان‌پروری یا نخبه‌پروری نظام آموزشی
من چندی پیش در مقاله‌ای با عنوان فرمالیسم آموزشی به این موضوع پرداختم و در آنجا گفتم که نخبه پروری خوب است. برای جامعه‌ای که به نخبه‌کشی اشتهار دارد، پرورش و توجه بیشتر به نخبگان خوب است، اما به شرطی که قبل از آن، به همه دانش‌آموزان در حد قابل قبولی رسیدگی و توجه شود و سپس با شناسایی استعدادها مکانیزمی برای پرورش آنها طراحی شود، نه اینکه خیل عظیمی از استعدادها به بیراهه روند، کنار گذاشته شوند و تنها معدودی مورد عنایت قرار گیرند. باید نظام پرورش استعداد نیز مورد بازبینی قرار گیرد. آیا فرآیند نخبه شناسی و نخبه پروری نظام آموزشی ما درست عمل می‌کند؟ به‌عبارت دیگر، آیا روش تفکیک تیزهوشان از بقیه تنها از طریق آزمون مبتنی بر محفوظات، مناسب است و آیا پس از تشخیص و شناسایی استعدادها، برنامه آموزشی و درسی مناسبی برای آنان به اجرا در می‌آید؟ در فرمالیسم آموزشی یا آموزش دکوری و تظاهری، گویی به دنبال بزک کردن و آذین‌بندی نظام آموزشی هستیم، تا حفظ ظاهر کنیم و احتمالا بتوانیم چند مدال المپیادی به دست آوریم. در این سیستم، دانش‌آموزان تا سطح یک کارت حافظه یا مخزن ذخیره اطلاعات، تنزل یافته‌اند. کودکان معصوم، تک ساحتی بار می‌آیند و این روند، منافع بلندمدت کشور را برآورده نمی کند.

 
دلایل موفقیت یک موسسه آموزشی
باید تاکید بیشتری بر تاثیر عوامل خانوادگی در رشد و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان داشته باشیم. مشخص شده است که نقش عوامل قبل از دبستان نظير محيط فرهنگي خانواده، چگونگي تربيت فكري و جسمي هنگام نوزادي و حمايتهاي مادي و معنوي دوران تحصيل در موفقيت تحصيلي افراد بسيار موثر است.
علاقه‌مندي والدين و شور و شوق آنها به تعليم و تربيت فرزندانشان را نميتوان از كيفيت تحصيلي و فرهنگي والدين و محيط خانوادگي كه براي فرزندان خود فراهم ميكنند جدا كرد. علاقه‌مندي چيزي نيست كه در خلأ وجود داشته باشد. «ايور موريش» در کتاب درآمدي به جامعهشناسي تعليم و تربيت بیان می‌دارد که طبقه اجتماعي و به تبع آن، محيط خانه، در شكلگيري ادراكات، رشد شخصيت و چگونگي مناسبات با ديگران، تاثير اساسي دارد. به‌عنوان مثال، ما مفاهيم زندگي را به قالب گنجينه لغاتي كه در اختيار داريم ميريزيم. ما دنياي خود را از دريچه ادراكات خودمان و از طريق سازمان دادن اين ادراكات به كمك زبان ميفهميم. از ديگر سو، نارسايي كلامي با محيط خانوادگي و پايگاه اجتماعي ارتباط نزديك دارد و اين نيز به يادگيري و پيشرفتهاي بعدي اثر ميگذارد. فرزند متعلق به طبقه كارگر، زباني را به كار ميبرد كه «رمزهاي كلامي» آن محدود است. در اين زبان، انتخاب و دستكاري هريك از كلمات بسيار محدود و بياندازه قابل پيشبيني است. توانايي بالقوه كودكان متعلق به طبقات پايين جامعه، در نتيجه «قدرت نامناسب كلامي» در پرده باقي ميماند. نارسايي كلامي با محيط منزل و سوابق اجتماعي ارتباط نزديك دارد و اين نيز در تجلي بالقوههوشي تاثير منفي به‌جاي ميگذارد. در فرآيند يادگيري، زبان محاوره نقش اساسي ايفا ميكند و به اين لحاظ تعجب‌آور نيست گفته شود كه مدت‌ها قبل از آنكه كودكان به سن تحصيل اجباري برسند، در اين مورد (يادگيري) تقويت ميشوند يا از پيشرفت بازميمانند حتي آموزش غيررسمي در خانه از آموزش رسمي مدرسه مهمتر است. اگر محيط خانگي به اندازه كافي نتوانسته باشد فرزند را در معرض زبان، شكل، رنگ، موسيقي، كتاب‌هاي تصويري، انواع بازي‌ها، اسباببازي‌ها، سرگرمی‌ها و ديگر وسايل قرار دهد، مشكل مدرسه در جبران آموزش شخصي درخانه به سرعت خود را نشان ميدهد.

 
آموزش گلخانه‌ای مدارس استعدادهای درخشان یا پرورش دانش‌آموزان در محیط عادی؟
سرمایه‌های انسانی، مهم‌ترین دارایی یک ملت است و همه باید از فرصت‌های برابر برای رشد و شکوفایی فردی بهره‌مند شوند. نباید به صورت گلخانه‌ای تعداد اندکی تحت حمایت قرار گیرند و خیل عظیمی از استعدادهای نامکشوف در کشتی بحران‌زده مدارس معمولی، هدر روند.  آلفرد مارشال از بنيان‌گذاران اقتصاد نئوكلاسيك ميگويد: «باارزشترين ثروت‌ها، سرمايهگذاري نيروي انساني است. هيچ اسراف و اتلاف ثروت ملي بالاتر از اين نيست كه بگذاريم نابغهاي در يك خانواده فقير و گمنام به‌دنيا آمده و عمر خود را در كار كم‌اهميتي صرف كند. هيچگونه تغيير و تحولي به اندازه بهبود موسسات آموزشي به شدت و سرعت موجب افزايش ثروت ملي نميشود.» همچنین توماس جفرسون به نوعي «اشرافيت فطري» معتقد است و اشاره به افرادي دارد كه نه به لحاظ تبار خانوادگي بلكه به دليل استعداد مادرزادي حق دارند كه از موقعیت متناسب با قابليت فطري خود برخوردار شوند. مفهوم سرمايه انساني گرچه يك مفهوم قديمي است و از زمان آدام اسميت و ساير اقتصاددانان مورد توجه بوده است، اما يك موضوع تحقيقي نسبتا جديد محسوب ميشود. يكي از زمينههايي كه ميتوان در مفهوم سرمايه انساني از لحاظ اقتصادي ـ اجتماعي تحقيق كرد و آن را به‌طور دقيق مورد توجه قرار داد بررسي برابري فرصت‌هاي آموزشي است. مفهوم برابري فرصت‌هاي آموزشي اين است كه افرادي كه استعداد يكسان دارند در نظام آموزشي امكان مساوي براي رشد و موفقيت داشته باشند؛ بنابراين مفهوم برابري فرصت‌هاي آموزشي، با داشتن آموزشي با كيفيت مطلوب و مناسب معادل است و اين فرصت را براي همگان فراهم ميكند تا دور از هرگونه فشار مالي، اجتماعي يا فرهنگي خود را براي مشاركت فعالانه و همه جانبه آماده سازند. با تاسيس مدارس دولتي و ايجاد دورههاي ابتدايي عمومي در اوايل قرن هجدهم در اروپا و آمريكا تصور بر اين بود كه صرف بازشدن درهاي مدرسه به روي كليه اقشار جامعه و مجاني اعلام شدن آموزش و پرورش، برابري فرصت‌هاي آموزشي قابل دسترسي است. اين تصور بر اين مبنا استوار بود كه ميپنداشتند مدرسه ميتواند جدا از شرايط اجتماعي، اين شرايط را دگرگون سازد و نقش تعيينكنندهاي در تغييرات اجتماعي داشته باشد. اين ديدگاه در واقع از مدرسه انتظار معجزه داشت، غافل از اينكه به قول جان ديويي، مدرسه جامعهاي در مقياس كوچك است و بيش از آنكه بتواند بر ساختهاي اجتماعي اثر بگذارد از آنها تاثير ميپذيرد.

 
مهم‌ترین راهکار برای اصلاح ساختار آموزش ابتدایی
باید رویکرد «آموزش براي همه» نخستين و مهم‌ترين هدف سياست تعليماتي كشور ما قرار گیرد. به ویژه، فرزندانی که در سن تحصیل قرار دارند و در خانواده‌ها یا مناطق محروم زندگی می‌کنند باید تحت‌پوشش نظام آموزش و پرورش واقع شوند. در اعلاميه حقوق بشر، حق آموزش براي عموم مردم صرف‌نظر از جنس، رنگ، نژاد و مذهب به رسميت شناخته شده است. در همه كشورها قوانين اساسي و برنامهها و مرامنامههاي احزاب سياسي، اعمال چنين حقي را تاييد و محدوديت آن را محكوم ميكنند. البته در عمل و اجرای این قوانین مشکلاتی وجود داردنکته دیگر اینکه باید ارتقای کیفیت نظام آموزش و پرورش در اولویت قرار گیرد. فشار آموزش مدرسه‌ای روی دانش‌آموزان باید کم شود. به آنها فرصت نفس کشیدن دهیم به طوری که بتوانند علایق و استعدادهای شخصی خود را پیگیری کنند و نیز به مطالعه کتاب‌هایی غیر از کتاب‌های مدرسه بپردازند. همچنین لازم است پرورش شهروند خوب جزو اهداف آموزش و پرورش قرار گیرد یعنی بتوانیم تعامل مثبت با دنیای پیرامون خود داشته باشیم، حقوق دیگران را رعایت کنیم، به طبیعت و درخت و حیوانات احترام بگذاریم، پیگیر حقوق خود باشیم و اجازه تضییع شدن حقوقمان را ندهیم و حضوری نقادانه در زیست جهان داشته باشیم.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۵۱۴

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: