دوشنبه, 06 مهر 1394 11:34

جمشيد پژويان: بابك زنجاني تنها نیست

نوشته شده توسط

در آینده نزدیک دادگاه بابك زنجاني برگزار خواهد شد. دادگاهي كه بی‌‌شك با سروصدا و هياهوهاي خبري همراه خواهد بود. پرونده وي به حدي سنگين است كه وكيل مدافع وي عنوان كرده تا روز برگزاري دادگاه موفق نخواهد شد تمام جزئيات پرونده را مطالعه كند. بابك زنجاني تا پيش از دولت احمدي‌نژاد فعاليت‌هاي اقتصادي محدودي داشت اما در دولت وي به يكي از بزرگ‌ترين سرمايه‌داران ايران بدل شد. زنجانی يكي از بزرگ‌ترين متهمان فساد و رانت‌خواري در تاريخ ايران است كه نام او در جريان فعاليت‌هاي كلان مالي تحت عنوان دور زدن تحريم‌هاي بين‌المللي در دولت محمود احمدي‌نژاد مطرح و در تاريخ ۹ دي ۱۳۹۲ توسط دادستاني كل كشور بازداشت شده است. براساس اظهارات بيژن نامدار زنگنه وزير نفت، نمايندگان مجلس و به‌ویژه اعضای كميسيون اصل ۹۰، اتهامات وي بدهي بيش از دو و نيم ميليارد يورو به وزارت نفت و بانك مركزي و همچنين جعل اسناد بانكي با پرداخت رشوه به بانك ملي تاجيكستان است. به همين دليل و براي بررسي جزئيات پرونده بابك زنجاني با دكتر جمشيد پژويان، اقتصاددان برجسته كشور، رئيس سابق شوراي رقابت و فارغ‌التحصيل دانشگاه ايالتي يوتا در آمريكا را از نظر مي‌گذرانيد.

 

 چه اتفاقي بايد رخ بدهد كه يك فساد بزرگ اقتصادي در مقياس كلان شكل بگيرد؟

هرگاه اقتصاد به صورت متمركز در اختيار دولت قرار گرفته باشد و برخي افراد از رانت‌هاي دولتي استفاده كنند، فساد اقتصادي شكل مي‌گيرد. فساد اقتصادي در بخش خصوصي بسيار كمتر از بخش‌هاي دولتي وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد در مقياس كوچك‌تري اين اتفاق رخ مي‌دهد. در پديده فساد اقتصادي سه دسته از افراد جامعه شامل سياست‌گذاران و مديران عالي‌رتبه دولتي، كارمندان شاغل در نظام اداري و شاغلين در بخش خصوصي دخالت دارند. هر يك از وابستگي‌هاي متقابل دولت و جامعه مي‌تواند به بستر مناسبي براي فساد و قانون‌شكني تبديل شود. به‌طور كلي، فساد اقتصادي پديده‌اي چندبعدي است؛ بدين معني كه گسترش فساد اقتصادي به كارآمدي سيستم قانونگذاري و شرايط سخت اقتصادي و بهبود بخش عمومي مربوط مي‌شود. نكته ديگر اينكه در شرايطي كه عموم يك جامعه فساد را پذيرفته‌اند و آن را لازمه فعاليت‌هاي خود مي‌دانند، گرايش به رشوه و انواع فساد پذيرفته مي‌شود. يكي از معضلات عمده اقتصاد ايران و عامل اساسي شكل‌گيري فساد اقتصادي، وجود يك بخش دولتي گسترده است. هم‌اكنون با وجود ابلاغ سياست‌هاي اصل ۴۴ بسياري از شركت‌ها، نهادها، سازمان‌ها و صنايعي كه با استناد به اين اصل شكل گرفته‌اند نه تنها حاضر به تعديل ساختاري خود نيستند بلكه در بسياري از موارد قدرت انحصاري اوليه خود در يك بازار را به بازارهاي ديگر نيز گسترش داده‌اند. در اين شرايط حالتي پيش مي‌آيد كه به دليل وجود مديران ذي‌نفوذ دولتي، مقادير عمده‌اي از منابع ملي كه از مجراي دولتي تخصيص مي‌يابند ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. يكي ديگر از دلايل عمده در شكل‌گيري فساد اقتصادي در سال‌ها و دهه‌هاي گذشته وجود درآمدهاي حاصل از فروش نفت است كه جزو بزرگي از منابع ملي ايران را شامل مي‌شود. ثروت نفت، فرصت‌هاي سودآور جديدي را خلق كرده و در قالب برنامه‌هاي توسعه‌اي، منابع اعتباري را به بخش‌هاي مختلف اقتصاد تزريق کرده كه اين امر فرصت‌هاي سودآوري را پديد آورده است. از طرف ديگر، تمركز قدرت در ايران به دليل همان ساخت بوروكراتيك در دولت سبب مي‌شود كه گروه‌هاي ذي‌نفعي حول قدرت متمركز شكل بگيرند. بنابراين برآيند اين دو نيرو باعث مي‌شود كه مديران اقتصادي كشور به جاي تكيه بر خلاقيت و كارآفريني به كشف فرصت‌هاي موجود بپردازند. در اين شرايط، پديده‌اي در ايران به نام رانت‌خواري و فساد اقتصادي به وجود مي‌آيد

 چرا در دو سال گذشته افشای فسادهاي اقتصادي افزايش داشته است؟

 اين مساله به دو دليل صورت پذيرفته است. دليل اول اينكه ميزان فساد اقتصادي به شكل‌هاي مختلف در دو سال گذشته در كشور افزايش داشته است و فساد اقتصادي به نوعي اپيدمي شده و دليل دوم اينكه در دو سال گذشته شفافيت‌ها بيشتر شده و فسادهاي اقتصادي به سهولت بيشتري قابل رصد و پيگيري شده است. در برخی جوامع به دليل شفافيت‌هاي مدني كه وجود دارد اغلب جرم و جنايت‌ها خيلي زود افشا مي‌شود و در رسانه‌ها و در بين افكار عمومي انعكاس پيدا مي‌كند. نكته مهم ديگر اينكه افزايش فسادهاي اقتصادي در دو سال گذشته الزاما به اين معنا نيست كه ميزان فساد اقتصادي در جامعه ما در دو سال گذشته بيشتر شده؛ بلكه بيانگر اين مساله است كه در دو سال گذشته فسادهاي اقتصادي بيشتر افشا شده است. در بسياري از مواقع به دليل اينكه فساد اقتصادي در دولت رخ مي‌دهد برخي از مسئولان ترجيح مي‌دهند از رسانه‌اي شدن و انتقال آن به افكار عمومي خودداري كنند. در نتيجه مفاسد اقتصادي به صورت مخفي و در شكل يك بيماري مزمن در درون دولت باقي مي‌ماند. رقابت‌هاي سياسي بين دو يا چند جريان نيز سبب شفافيت فضاي مدني جامعه شده و فسادهاي اقتصادي را افشا مي‌كند. هنگامي كه دو جريان سياسي تلاش مي‌كنند در يك انتخابات پيروز شوند از تخلفات و مشكلات جريان ديگر براي از بين بردن محبوبيت آن جريان در بين مردم استفاده مي‌كنند و ممكن است برخي از فسادهاي اقتصادي برملا شود

 در دولت اصلاحات به دليل فضاي باز نسبي سياسي، فسادهاي اقتصادي نسبت به دولت احمدي‌نژاد كمتر بود. پس چرا در مقطعي كه فضاي باز سياسي در كشور وجود داشت فسادهاي كمتري افشا شد؟

در دوران اصلاحات هم فساد اقتصادي وجود داشت. در آن مقطع افرادي كه نسبت به اين مساله حساسيت داشته باشند مانند امروز وجود نداشت. امروز سيگنال‌هاي جامعه نسبت به فساد اقتصادي به‌شدت تحريك شده و كوچك‌ترين فساد اقتصادي به سرعت افشا مي‌شود. بنده اصلا قصد ندارم عنوان كنم در كدام يك از دولت‌ها فساد اقتصادي بيشتر و در كدام دولت كمتر بوده است. دليل اين مساله نيز اين است كه اطلاعات كامل و دقيقي در اين زمينه وجود ندارد و تحقيق و پژوهش در اين زمينه كار بسيار سخت و طاقت‌فرسايي است. دولت‌هايي كه از تيم رسانه‌اي قوي‌تري برخوردار هستند معمولا بازي افكار عمومي را به سود خود تمام مي‌كنند. اين دولت‌ها با سرپوش گذاشتن بر فسادهاي اقتصادی خود و بزرگنمايي فسادهاي دولت‌هاي ديگر، افكار عمومي را با مشي و رويكرد خود همراه و همگام مي‌كنند. اين در حالي است كه ريشه بسياري از فسادهاي اقتصادي به تصميمات و عملکردهایی بازمي‌گردد كه در دولت انجام گرفته و سپس اجرا شده است. در نتيجه در مساله فسادهاي اقتصادي الزاما افرادي در دولت با افرادي در بيرون از دولت زدو بند نكردند تا يك فساد شكل بگيرد. برای مثال در دوران تحريم، دولت وقت براي دور زدن تحريم‌ها از شيوه‌هايي استفاده كرده كه به صورت ناخواسته با عدم شفافيت همراه بوده است. به همين دليل در اين فضا عدم شفافیت، فسادهاي اقتصادی بسيار بزرگي شكل گرفته است. دولت‌های نهم و دهم مجبور بود كه در يك فضاي غيرشفاف تحريم‌ها را دور بزند وگرنه اگر با شفافيت اين كار را انجام مي‌داد با مخالفت و ممانعت قدرت‌هاي غربي مواجه مي‌شد. اين تصميم دولت وقت بوده كه در چنين شرايطي تحريم‌ها را دور بزند. اين در حالي است كه پس از تغيير دولت، وضعيت 180 درجه متفاوت شد و دولت جديد بسياري از پشت‌پرده‌های دور زدن‌هاي تحريم‌ها و تخلفات بزرگي كه در اين زمینه صورت گرفته را افشا كرد. ماهيت دولت احمدي‌نژاد و روحاني نيز در اين زمينه تفاوت‌هاي معناداري با هم دارد. پنهان‌کاری و تصميمات غيرمنتظره يكي از خصوصيات بارز احمدي‌نژاد بود، در حالي كه حسن روحاني اصلا به چنين شيوه‌هايي اعتقاد ندارد. نكته ديگر اينكه افرادي چون بابك زنجاني كه با دولت احمدي‌نژاد همكاري مي‌كردند نوعي قاچاقچي بين‌المللي بودند كه با مافياي بزرگ جهاني نفت در ارتباط بودند

 چرا عنوان مي‌كنيد بابك زنجاني عضو يك مافياي بزرگ نفت است؟

يكي از مهم‌ترين گروه‌هاي مافيايي جهان، مرتبط به مساله نفت است. همان‌گونه كه مافياي اسلحه و مواد مخدر وجود دارد، مافياي نفت هم وجود دارد كه با سيستم‌هاي پيچيده به اخلال در سيستم نفتي جهاني و همچنين قاچاق نفت مي‌پردازند. منظور از مافيا، در معناي سياسي آن، سيطره انحصاري لابي‌ها و محافل قدرت بر يك حوزه معين است. بنابراين، زماني كه از مافياي نفتي سخن مي‌رود منظور سيطره انحصاري يا مقتدرانه‌اي است كه طبق اظهارات برخي مسئولان و مطبوعات، كانون‌ها و شبكه‌هاي معين در حوزه نفت و گاز كشور برقرار شده است. بابك زنجاني نيز به دليل آشنايي‌ كه با اين مافيا داشته، مي‌توانسته تحريم‌ها را دور بزند و نفت ايران را در بازارهاي جهاني به فروش برساند. چطور ممكن است شخصي فاقد اين روابط و توانايي‌ها باشد و سپس تلاش كند در فروش نفت به يك دولت مهم در منطقه خاورميانه كمك كند. نكته ديگر اينكه ايران در مسير ترانزيت مواد مخدر قرار دارد، بنابراين دور از تصور نيست كه خانواده‌هاي مافياي بين‌المللي به فكر حضور در ايران باشند. دولت احمدي‌نژاد نفت كشور را به دست بابك زنجاني داده تا وي با فروش آن در بازارهاي بين‌المللي پول آنها را به دولت بازگرداند. با اين وجود تاكنون وضعيت اين پول‌ها مشخص نيست و هنوز بسياري از مسائل در پشت پرده قرار دارد. به همين دليل نمي‌توان به صراحت در اين زمينه اظهارنظر كرد. مساله مهم در اين زمينه تصميمي بوده كه از سوي مسئولان در اين زمينه اتخاذ شده است. اين تصميم مي‌توانسته تصميم دولت باشد كه اين اتفاق بيفتد و تحريم‌ها دور زده شود

 يكي از تفاوت‌هاي بارز بابك زنجاني با ديگر مفسدان اقتصادي، نوكيسگي و تازه به دوران رسيدگي وي است كه يك شبه به جايي رسيده كه بخشي از بودجه دولت به حساب وي ريخته شده و يكي از بزرگ‌ترين پرونده‌هاي فساد اقتصادي دهه‌هاي اخير كشور را رقم زده است. به نظر شما چرا يك شخص تازه به دوران رسيده موفق شده بدون هيچ پشتوانه‌اي تا به اين حد خود را در اقتصاد كشور بالا بكشد؟

 اين مساله خيلي راحت اتفاق افتاده است. اگر ما به دوران پهلوي نگاه كنيم متوجه مي‌شويم كه در يك مقطع زماني در كشور، ثروتمندان عمدتا از بين مالكان، شاهزادگان و اشراف‌زادگان بودند. تغيير اين ساختار نيز به راحتي امكانپذير نبود. يعني ورود مردم عادي و كساني كه به مرور ثروتمند مي‌شدند به جمع اعيان و اشراف كشور به راحتي ميسر نبود. نكته ديگر اينكه اغلب منابع ثروت در اين زمان در زمين‌داري و ملك‌داري و امثالهم خلاصه مي‌شد و منابع اقتصادي مانند نفت وجود نداشت كه پول هنگفتي را وارد خزانه دولت كند تا عده‌اي از اين وضعيت سوءاستفاده كنند. با اين وجود در اواخر حكومت محمدرضا پهلوي برخي افراد از پادويي و كارهاي سخيف به ثروت‌هاي بسيار بزرگ و كلان دست پيدا كردند. بابك زنجاني نيز شباهت زيادي به اينگونه افراد دارد. اين افراد با نوعي زرنگي خاص در شكل منفي آن و همچنين فرصت‌طلبي تلاش مي‌كنند از كوچك‌ترين فرصت‌ها براي ارتقاي جايگاه اجتماعي نازل خود استفاده كنند. نكته ديگر اينكه بسياري از اين موارد مي‌تواند براساس شانس و تصادف به وجود آمده باشد. معمولا افرادي كه داراي جايگاه اجتماعي دلخواه خود نيستند بيشتر به دنبال شانس و فرصت‌هاي تصادفي هستند و ممكن است زودتر از كساني كه به دنبال اين مسائل نيستند به اهداف خود دست پيدا كنند. مساله مهم اما زماني است كه اين فرصت به وجود آمده است. در چنين شرايطي استفاده از اين فرصت بستگي به ميزان توانايي‌هاي خود فرد دارد كه به چه ميزان و از چه روش‌هايي تلاش كند از فرصت‌هاي به وجود آمده استفاده كند

 شواهد و قراين بيانگر اين مطلب است كه بابك زنجاني به تنهايي مبادرت به فساد اقتصادي نكرده است، ارزيابي شما در این باره چيست؟

قطعا وي به تنهايي دست به چنين كاري نزده و يك جريان وي را حمايت مي‌كرده است. البته بنده به صورت علمي و دقيق نمي‌توانم در اين زمينه اظهارنظر كنم. بنده زماني كه رئيس شوراي رقابت بودم با يك مورد از اين فساد مواجه شدم. شخصي در شوراي رقابت حضور داشت كه تخلفات گسترده‌اي را انجام داده بود و كارنامه وي براي ما روشن بود. يك جريان به دنبال فشار به ما و استعفاي بنده از رياست شوراي رقابت بود. هنگامي كه در يكي از جلسات مهم شورا يكي از اعضا از جلسه خارج شد، اين شخص خاص نيز بلافاصله از جلسه خارج شد. بنده بلافاصله با مسئول دفترم تماس گرفتم كه اين دو نفر كجا رفتند. رئيس دفتر من عنوان كرد كه در راهرو چند كلمه صحبت كردند و سپس دفتر را ترك كردند. بعدها من متوجه شدم كه اين افراد به دنبال خريد غيرقانوني چندين ميليون يورويي سهام عمده يك پالايشگاه بسيار بزرگ در كشور بودند. بنده در طول دوران مسئوليتم با پرونده‌هاي مختلفي روبه‌رو شده‌ام كه به شكل‌هاي مختلف در آن فساد اقتصادي رخ داده بود. شرايط حتي به شكلي بود كه به راحتي مي‌توانستم حدس بزنم اين فساد توسط كدام مسئول صورت گرفته است. شايد اگر بنده اين فسادها را افشا مي‌كردم كسي به حرف من گوش نمي‌داد. هنگامي كه ريشه‌هاي فساد در يك جامعه وجود داشته باشد، هميشه نوعي انگيزه براي افرادي كه استعداد فساد دارند مهياست كه به اين كار مبادرت كنند. براي اينكه يك فساد اقتصادي رخ بدهد علاوه بر استعداد يك فرد و فرصت‌طلبي وي، يك‌سري عوامل ديگر مانند شرايط و بسترها و همچنين افراد حمايت‌كننده نيز بايد وجود داشته باشد. با اين وجود چند علامت بسيار مهم وجود دارد. چهار نفر از اعضاي كابينه گذشته بابك زنجاني را تاييد كرده‌اند. احتمال اينكه اين چهار نفر دچار مشكلاتي بوده‌اند بسيار كم است. ممكن است يك معاون وزير يا يك مديركل دچار مشكل شوند؛ اما اينكه سه وزير و يك رئيس كل بانك مركزي در يك دولت همگي دچار اشتباه شوند بسيار بعيد است. در نتيجه احتمال زدو بند و بده و بستان بين بابك زنجاني و اين افراد بسيار پايين است. اگر زدوبندي وجود داشت بابك زنجاني با حق‌السكوت گرفتن از اين افراد تاكنون «بار خود را بسته بود» و به هر شكلي بود از كشور فرار مي‌كرد. اما چنين اتفاقي رخ نداده است. در نتيجه شكل صحيح‌تر اين مساله اين است كه به دليل اينكه اقتصاد كشور بر اثر سياست‌هاي اشتباه دولت گذشته تحت فشار شديد قرار گرفته بود شخص فرصت‌طلبي چون بابك زنجاني تلاش كرده از اين وضعيت به سود خود و جريان حمايت‌كننده‌اش سوءاستفاده كند. نكته مهم ديگر اينكه بنا به اظهارات بابك زنجاني وي مدتي راننده (مرحوم) نوربخش، رئيس كل بانك مركزي بوده است. در نتيجه وي در حين وظيفه‌اي كه به وي محول شده ممكن است از روابط خارجي خاصي مطلع شده باشد يا اينكه با برخي از افراد خارجي آشنا شده باشد كه بعدها موفق شده از طريق رابطه با آنها با مافياي بزرگ نفتي رابطه برقرار كند. در نتيجه هنگامي كه دولت احمدي‌نژاد به وي پيشنهاد همكاري براي دور زدن تحريم‌ها را مي‌دهد، وي اين پيشنهاد را بهترين فرصت براي سوءاستفاده بزرگ و همچنين ارتباط و جلب اعتماد طرف‌هاي خارجي مي‌بيند. زنجاني به خوبي به اين مساله آگاهي داشته كه اقتصاد ايران تحت فشار است. در نتيجه وي در چنين شرايط خاصي تلاش كرده تا آنجا كه مي‌توانسته از اين فرصت براي رسيدن به اهداف خود استفاده كند

 به نظر شما عناصر خارجي نيز با اين پرونده ارتباط داشته‌اند؟

بله، اين رابطه وجود داشته است. شكل كلي اين پرونده و وضعيت به وجود آمده به خوبي بيانگر اين نكته است كه بابك زنجاني با عناصر خارجي ارتباط مخفيانه داشته و به وسيله همين افراد تلاش مي‌كرده نفت ايران را در بازارهاي بين‌المللي به فروش برساند. به نظر مي‌رسد بابك زنجاني با بسياري از دلال‌هاي بزرگ نفتي ارتباط داشته كه چنين مسئوليتي به وي واگذار شده است. در پرونده بابك زنجاني دعوا بر سر چندين ميليارد دلار پول است و به همين دليل اين پرونده يك پرونده ساده و عادي نيست. مبادله اين همه پول تنها از عهده گانگسترهاي بين‌المللي با روابط پيچيده و شبكه‌هاي مخوف مافيايي برمي‌آيد. نبايد پرونده زنجاني را پرونده كوچكي دانست و وي را يك تازه به دوران رسيده خطاب كرد. بدون شك وي داراي روابط و رانت‌هاي بسيار بزرگي بوده كه به چنين كار خطيري گمارده شده است. گانگسترها و مافياي مواد مخدر و اسلحه به راحتي افراد مختلف را در مكزيك يا جنوب شرق آسيا ترور مي‌كنند. در نتيجه جابه‌جا شدن پول‌هاي هنگفتي مانند پول‌هاي مرتبط با بابك زنجاني حتما نيازمند وجود شبكه‌هاي بزرگ مافيايي و استفاده از امكانات چنين سيستم‌هاي پيچيده‌اي بوده است. ورود به اين سيستم‌هاي پيچيده نيز كار بسيار سختي است. دلال‌هايي كه به اين گروه‌هاي خطرناك نزديك مي‌شوند الزاما نبايد از افراد سرشناس و مشهور باشند و ممكن است افرادي را شامل شود كه هيچ نشان و اعتباري نيز ندارند. اينگونه افراد ممكن است براساس شانس و تصادف با اين وضعيت مواجه شوند. وضعيت بابك زنجاني نيز دقيقا به همين شكل بوده است. وي زماني كه متوجه شده دولت ايران تحت فشار است و براي برون‌رفت از اين وضعيت حاضر به همكاري با وي است، فرصت را مغتنم شمرده و خود را به مافياي بزرگ نفتي نزديك كرده است. يعني شانس در خانه زنجاني را زده و وي كه فرد فرصت‌طلبي بوده به خوبي از اين فرصت به وجود آمده در جهت بستن بار خود استفاده كرده است. در نتيجه زنجاني «با يك تير دو نشان زده است»؛ يعني هم موفق شده ثروت خود را چندين برابر كند و هم اينكه وارد يك شبكه بزرگ مافيايي در عرصه بين‌المللي شده كه در شرايط مختلف براي وي سودمند بوده و وي مي‌توانسته از اين طريق به بسياري از اهداف بزرگ خود دست پيدا كند

 نقش «امضا طلايي‌ها» را در پرونده بابك زنجاني چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ 

 امضاطلايي‌ها نه با پرونده بابك زنجاني به وجود آمده‌اند و نه با بسته شدن اين پرونده از بين خواهند رفت. اغلب اين افراد روي موج قرار دارند و در مقطعي در كشور بروز مي‌كنند اما پس از مدتي از گردش قدرت خارج مي‌شوند. البته در اين بين برخي از اين افراد هميشه و در همه مقاطع داراي امضاهاي طلايي هستند. همين افراد هم هستند كه عامل اصلي بسياري از رانت‌هاي بزرگ در كشور هستند. اگر كسي قصد دارد با فساد اقتصادي مبارزه كند بايد در مرحله اول با امضاطلايي‌ها مبارزه كند و در مراحل ديگر به سراغ عوامل ديگر برود

منبع: آرمان - احسان انصاري

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: