سه شنبه, 13 بهمن 1394 10:28

فاجعه‏ای به نام پژوهش در صنعت نفت

محمد خردمند

کارشناس انرژی

پیشرفت سریع فناوری و تحولات بی‏سابقه در توسعه ارتباطات بین‏المللی در فرایند جهانی‏شدن، رویارویی جوامع بشری را از برخوردهای نظامی به رقابت‏های فناوری و تکنولوژی تبدیل کرده است. در قرن حاضر یکی از شاخص‏های توسعه‏یافتگی، واحدهای تحقیق و توسعه و نیز بودجه پژوهشی تخصیص‌داده‌شده به امر پژوهش بوده و این عامل باعث تمایز کشورهای غنی از کشورهای فقیر است.
در مناسبات بین‏المللی، اقتصاد نقش برجسته‏ای دارد و انرژی نیز از مهم‌ترین ارکان و عوامل تولید در اقتصاد است. دراین‌میان، نفت و گاز از جمله مهم‌ترین کالاهای راهبردی هستند که نقشی اساسی در تأمین نیازهای انرژی بشر ایفا می‌کنند و همواره از نظر اقتصادی، تجاری و سیاسی مورد توجه بوده‏اند. بنابراین مقوله اقتصادِ انرژی برای کشوری که مالک ذخایر هیدروکربنی است و در مرکز بیضی انرژی جهان نیز قرار گرفته، از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. در اقتصاد ایران، رشد و توسعه‌ بخش نفت، امکان شکوفایی اقتصاد را فراهم می‌کند، بنابراین نقش مطالعه و پژوهش در دستیابی به اهداف متعالی در صنعت نفت، انکارناپذیر خواهد بود.
در نیمه‌ دوم دهه٦٠ خورشیدی، قیمت جهانی نفت سقوط کرد و موضوع تحریم‏های یک‏جانبه ایالات‏متحده نیز سبب شد تا خریداران نفت کشور محدود شوند. این مسائل، مشکلات عدیده‏ای در بازاریابی نفت ایران به ‏وجود آورد. مدیران وقت صنعت نفت به این نتیجه رسیدند که بدون بهره‏گیری از دیدگاه‌های اقتصادی و تجاری و رصد مداوم تحولات بازارهای بین‏المللی انرژی، نمی‌توان به‏دنبال حفظ و ارتقای نقش ایران در بازارهای جهانی انرژی بود. در این چارچوب، انجام مطالعات و پیگیری تحولات بازارهای انرژی، نیازمند فرایند مستقلی تشخیص داده شد که باید خارج از واحدهای اجرائی انجام شود. بنابراین، مقرر شد مؤسسه‏ای تأسیس شود که با فراغ‌بال و جدا از مسائل اجرائی و سیاسی، به مطالعات و پژوهش‌های بازار انرژی به‌ویژه نفت و گاز همت گمارد. بنابراین هیأت‌مدیره شرکت ملی نفت ایران در شهریور١٣٧٠ با تشکیل مؤسسه مطالعات‏ بین‏المللی انرژی موافقت کرد. براین‌اساس مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی به‌منظور انجام مطالعات و پیگیری تحولات بازارهای نفت و گاز و همچنین ارتقای سطح کیفی مطالعات مربوط به انرژی تأسیس شد. مأموریت اصلی این مؤسسه، ارائه تجزیه و تحلیل‏های کارشناسی از مسائل عمده انرژی و سیاست‌های نفت و گاز به مسئولان به‌خصوص مسئولان وزارت نفت و بسط و انتشار دانش اقتصاد انرژی تعیین شد. با گذشت نزدیک به ربع قرن از شکل‏گیری و فعالیت مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی، این انتظار وجود دارد که این مؤسسه، به‏عنوان بازوی مطالعاتی صنعت نفت کشور، بتواند جایگاه ممتازی را در تصمیم‏گیری‏های کلان و راهبردی کشور به دست آورد و با برگزاری نشست‏ها و کنفرانس‏ها و نیز دوره‌های آموزشی قوی، دانش انباشته خود را در اختیار صنعت نفت کشور، مدیران کلان و میانی، استادان دانشگاه و دانشجویان و پژوهشگران مشتاق قرار دهد، اما شرایط کنونی این مؤسسه، حکایت دیگری دارد. با مطالعه گزارش «نگاهی به دو دهه تلاش در عرصه مطالعات انرژی» که به مناسبت ٢٠‏سالگی مؤسسه منتشر شده و فایل آن نیز روی سایت مؤسسه قابل‌دریافت است، درمی‏یابیم که از هفت رئیس تعیین‌شده برای مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی تاکنون، عملا شش‌نفر ایشان هیچ آشنایی قبلی‌ای با صنعت نفت و بازارهای جهانی انرژی نداشته‏اند و صرفا سومین رئیس مؤسسه، قبل از انتصاب در این سمت، مدتی به‌عنوان رئیس دفتر وزیر نفت وقت و نیز مدیر امور اداری شرکت ملی نفت ایران، انجام وظیفه کرده است.  بیان نقاط قوت و ضعف مدیران قبلی مؤسسه، در این فرصت شاید چندان قابل‌بحث نباشد، اما نگاهی گذرا به آن، گویای ضعف پایبندی تصمیم‏سازان صنعت نفت در استفاده بهینه از امکانات موجود باشد به‌نحوی‌که این مشکل امروز به جایی رسیده که صنعت نفت کشور را از بهره‏مندی مناسب از امکانات و زیرساخت‏هایی که طی سال‌ها و با صرف بیت‏المال ایجاد شده، محروم کند. برای روشن‏ترشدن وضعیت موجود این مؤسسه لازم است در مورد شرایطی که عملا با حکم جناب سیدمسعود میرکاظمی، وزیر وقت نفت، در تاریخ ٢٨ اردیبهشت ١٣٨٩ و انتصاب رئیس فعلی بر مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی حاکم شد، مطالبی ارائه شودایشان تا پایان دولت هشتم فاقد هرگونه سابقه اجرائی بوده و با انتصاب جناب میرکاظمی به‌عنوان وزیر بازرگانی، به‌همراه ایشان به این وزارتخانه رفته و به‌عنوان معاون پژوهشی مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، منصوب می‌شوند و پس از اخذ رأی‌اعتماد جناب میرکاظمی به‌عنوان وزیر نفت، از اردیبهشت ١٣٨٩ تاکنون ریاست مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی را در اختیار می‏گیرندشاید بتوان با مقادیر قابل‌توجهی اغماض گفت که انتخاب رئیس یک مؤسسه مطالعاتی، انتخابی سیاسی است و نیاز به تجربه و تخصص ندارد و صرف تعهد (در اینجا منظور تعهد به مدیر مافوق) کافی است و ایشان می‌تواند از بدنه کارشناسی موجود و تجارب انباشته‌شده در مؤسسه، برای پیشبرد اهداف سازمان بهره گیرد.
 
اما نگاهی به تیم معاونان و مدیران ارشد مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی طی این شش‌سال، نشان می‌دهد که تنها عامل انتصاب و ابقا در این سمت‏ها، تعهد و آن‌هم با تعریف فوق‏الذکر است. برای بیان روشن‏تر مطلب، باید در این موضوع با تعمق بیشتری بحث کرد.
-
معاونان امور بین‏الملل مؤسسه، لیسانس دریانوردی و فوق‌لیسانس مدیریت هستند و قبلا معاون مرحوم کردان در سازمان فنی و حرفه‏ای کشور بوده و با آمدن کردان به وزارت نفت، ایشان نیز به مؤسسه اسباب‌کشی کرده و مقیم می‌شوند. یکی از وظایف معاونت بین‏الملل مؤسسه، برگزاری همایش‏ بین‏المللی مؤسسه است که به صورت سالانه برگزار می‌شد و یکی از همایش‏های معتبر منطقه خاورمیانه بود که آخرین آن یعنی چهاردهمین همایش بین‏المللی مؤسسه در ٢٨ دی‏ماه ١٣٨٨، برگزار شد و تنها کنفرانس برگزارشده در دوره ریاست فعلی مؤسسه، همایش بهره‏وری و تعالی در صنعت نفت بود که عملا همایش داخل صنعت حساب می‌شد. در مورد ارتباط با دیگر مراکز پژوهشی دنیا یا حتی داخلی هم سخن‌گفتن، فقط تأسف و تأثری است که دامن مؤسسه را گرفته است.
-
زمانی مؤسسه به‌عنوان مرکزی پیشرو در زمینه آموزش مباحث به‏روز انرژی شناخته می‌شد و استادان مبرز و مجرب داخلی و خارجی، به ارائه آخرین دستاوردهای مرتبط می‏پرداختند، اما درحال‌حاضر، فضای آموزشی مؤسسه در اختیار سایر ادارات نفتی و غیرنفتی قرار می‏گیرد تا دوره‌های خودشان را در این فضا برگزار کنند.
-
طی کمتر از شش‌سال تصدی ریاست کنونی مؤسسه، ٩ فرد مختلف، تصدی معاونت پژوهش مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی را در اختیار داشته‏اند. درحال‌حاضر معاون پژوهش مؤسسه، معاون سابق مالی- اداری بوده که با مدرک کارشناسی‌ارشد صنایع، تقریبا شش‌سال در آن سمت قرار داشته است. یک سؤال: اگر ایشان در آن سمت، موفق عمل کرده، چرا جابه‌جا شده و اگر عملکرد نامناسبی داشته، چرا به سمت معاونت پژوهش گمارده شده است؟
-
مدتی پیش، یک مهندس متالورژ به این سمت منصوب شد و با توجه به دانش بسیار اندک در این حوزه، ایشان قائم‏مقامی نیز برای خود از خارج مؤسسه انتخاب کردند که از قضای روزگار، این معاون و قائم‏مقام هر دو شاگرد رئیس مؤسسه در «مؤسسه پژوهش در مدیریت و برنامه‏ریزی انرژی دانشگاه تهران» (که رئیس مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی هم‌زمان معاون پژوهشی آن مؤسسه نیز هستند) به‌عنوان دانشجوی دکترا در حال اخذ مدرک هستند.
شاید بتوان مشکلات و مسائل اصلی مؤسسه را به صورت ذیل دسته‏بندی کرد:
١. بی‌توجهی به اهداف ذاتی مؤسسه و نیازهای مطالعاتی وزارت نفت و عدم ایجاد ارتباط مناسب با بدنه صنعت نفت و ازدست‌رفتن تجارب انباشته مؤسسه طی سالیان دراز
٢. عدم توجه مناسب به نیروی انسانی متخصص و عملا دفع نیروهای زبده و خبره و جذب افراد غیرمرتبط و معکوس‏شدن هرم نیروی انسانی مؤسسه (از حدود ١٨٠ نفر کارکنان مؤسسه فقط حدود ٤٠نفر پژوهشگر هستند)
٣. انتصاب افراد غیرمرتبط و ناآشنا با صنعت نفت و حوزه‌های کاری مؤسسه در پست‏های مدیریتی و مشاوره و بعضا حضور پاره‌وقت مدیران ارشد مؤسسه در داخل سازمان و نیز اعطای پست مشاور به مدیران سابق صنعت نفت و انتصاب مدیران بدون توجه به قوانین داخلی وزارت نفت
٤. بی‏ثباتی شدید مدیریتی
٥. عدم ارتباط با مجامع بین‏المللی علمی و تخصصی و نیز با دانشگاه‌ها و متخصصان داخلی مرتبط
٦. دادن سمت هیأت علمی به افراد خارج از مؤسسه بدون درنظرگرفتن نیازهای مؤسسه و عدم حضور این افراد در مؤسسه
٧. ایجاد فضای به‌شدت ضدانگیزشی در میان کارکنان
همان‌گونه که مؤسسان مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی هدف از تشکیل مؤسسه را تحقیق در زمینه‌های مختلف انرژی، به‌منظور تسهیل فعالیت تصمیم‏گیران در زمینه تدوین استراتژی و خط‏‏مشی‏های انرژی کشور در صحنه داخلی و در عرصه بین‏المللی و در چارچوب برنامه‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور از طریق انجام وظایف محوله اعلام کرده‌اند، این انتظار وجود دارد که وزیر محترم نفت به‌عنوان یکی از کهنه‏کارترین وزرای جمهوری اسلامی ایران، نگاه ویژه‏ای به مراکز مطالعاتی وزارت متبوع خود و به‏خصوص به مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی داشته و با اصلاح ساختار مدیریتی آن، بتواند از تجارب انباشته در مؤسسه مطالعات بین‏المللی انرژی (که متأسفانه به‌شدت در حال تحلیل‌رفتن است) استفاده کند و در این بازار متلاطم، چراغ راهنمایی برای سیاست‏گذاری و تصمیم‏سازی در صنعت نفت، برافروزد و شاید بتوان گفت که شیخ‏الوزرای دولت تدبیر را نشاید به‌جز تدبیر.

منبع: شرق

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: