سه شنبه, 28 دی 1395 18:50

حسین صدرایی: انتظارات برجای مانده از برجام

نوشته شده توسط

حسین صدرایی
کارشناس بازار سرمایه

در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3960 نوشت:

در یک سال اخیر پس از نهایی شدن برنامه اقدام جامع مشترک، اتفاقات زیادی در اقتصاد ایران افتاده است. برخی از این وقایع تاثیرات بنیادی بر اقتصاد داشته و برخی آثار روانی. بازار سرمایه نیز جزئی از اقتصاد ایران است. آثار برجام در بازار سرمایه نیز در همین دسته‌بندی قابل تفسیر است. افزایش شاخص بازار سرمایه در روزهای پس از نهایی شدن توافق هسته‌ای البته با مشوق امکان افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها در برخی صنایع، اثر روانی برجام بود. اثر بنیادی اما، به زمان بیشتری نیاز دارد. در کشور ایران به دلیل وقفه‌های تصمیم‌گیری و اجرا و مشکلات ساختاری در فرآیند اجرا، این اثر دیرهنگام خود را نشان خواهد داد. من در این نوشتار قصد ندارم به ریز درخصوص آنچه در بازار سرمایه به واسطه برجام اتفاق افتاده، قلمی بزنم، چه آنکه مواردی متعدد نظیر افزایش 782 درصدی سرمایه‌گذاری خارجی نسبت به سال 1392 یکی از اینها است (رجوع شود به مصاحبه دکتر فلاحپور در 17 دی ماه، عضو هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار)، هدف از این نوشتار بیشتر آشنایی خواننده با نقاطی است که به احتمال زیاد از قلم تحلیلگران دیگر جا می‌ماند.

 

هزینه‌هایی که کم شد و فروشی که میسر شد

مهم‌ترین اثر بنیادی برجام برای صنعت ایران کاهش هزینه‌های مبادلاتی در خرید مواد اولیه و در فروش محصولات است. هزینه‌های دیگری چون کاهش هزینه‌های بیمه نقل و انتقال، هزینه‌های حمل و نقل و... نیز در این طبقه‌بندی قرار دارد. این هزینه‌ها شاید در کوتاه‌مدت ناچیز باشند، در زمانی که حجم مبادلات تجاری بین‌المللی رفته‌رفته افزایش یابد این حجم از هزینه‌هایی که دیگر وجود ندارد خود را بیشتر نمایان می‌سازد. در عین حال برجام فرصت دستیابی به بازارهای بین‌المللی را برای شرکت‌های صادرات‌محور و دانش‌بنیان ما ایجاد کرده است. در بلندمدت تولیدکنندگان صادرات‌محور این مزیت برجام را بیشتر درک خواهند کرد. از نظر من بلندمدت زمانی است که ایران‌هراسی و جریمه‌های اقتصادی ایالات متحده در شرکت‌ها، بانک‌ها، نهادهای سرمایه‌گذار و... دنیا به حداقل ممکن رسد. این اثر در شرکت‌های بورسی صادرات‌محور در بازار سرمایه بیش از پیش نقش ایفا می‌کند.

 

بازارهای جدید، بازاریابان کجایند؟

برجام، گستره‌ای از بازارهای جدید اروپایی، آسیای جنوب شرق و آسیای دور و آمریکای شمالی را برای تولیدکنندگان ایرانی ایجاد کرده است. این امکان تا پیش از برجام یا نبود یا با هزینه‌های مبادلاتی و استفاده از کشورهای واسطه میسر می‌شد. یک مشکل حیاتی و ساختاری در ایران نبود بازاریاب حرفه‌ای در جذب مشتری برای تولیدات ایرانی است. در حالی که رایزن‌های اقتصادی در سایر کشورهای دنیا از ابزارهای نوین در مارکتینگ بهره می‌برند، رایزنان تجاری و اقتصادی ایران چندان شایسته عمل نمی‌کنند. مقایسه کنید حضور عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری یک وزارتخانه (وزیر نروژی) در یکی از بازارهای بزرگ تهران به جهت بازاریابی فروش ماهی سالمون! شرکت‌های صادرات محور بورس، با سرمایه‌گذاری در این حوزه قادر خواهند بود، جریان مستمر فروش در بازارهای جهانی برای خود ایجاد کنند. اثر این سرمایه‌گذاری در فرآیند بازاریابی، قطعا به سود سهامداران است.

 

دگر‌تحریمی رفت خود‌تحریمی ماند!

برجام شاکله تحریم‌های ظالمانه کشورهای غربی را از هم پاشید، خود تحریمی داخلی را چه چیزی باید از هم بگسلد؟ خودتحریمی داخلی فقط در ساختار دولت و حاکمیت نیست، از نظر من بهره‌وری پایین سرمایه انسانی یک خودتحریمی ملی است. پایین بودن ضریب نفوذ دانش در تجاری‌سازی محصولات تولیدی، خودتحریمی ما است و نه دولت و نهادهای تصمیم‌گیر. نگاه به دولت در قالب ماشین کارآفرین و اشتغال ساز، خود تحریمی است. دولت در هیچ جای دنیا مسوول شغل‌سازی نیست. مسوول نظارت بر حسن اجرای فرآیندهایی است که اشتغال ایجاد می‌کند. در این معنا، دولت اگر حسن نظارت ندارد، ما دچار خودتحریمی هستیم. تولیدکننده‌ای که به دنبال حمایت دولتی است نیز دچار خودتحریمی است. تا خودتحریمی داخلی باشد، اقتصاد ایران همین است و فرجام نیکی ندارد.

 

فناوری تولید، دیگر نمی‌کشد!

تکنولوژی و بهره بردن از آن یکی از عواملی است که حتی می‌تواند منجر به ایجاد انحصار طبیعی در بنگاه‌های تولیدی شود. تولیدکننده ایرانی از آنجا که از محل افزایش قیمت‌ها (تورم سالانه) در فروش خود، گویی یارانه کاذب دریافت می‌کرده، هرگز به فکر ارتقای تکنولوژی تولیدی خود نرفته است. این یارانه‌های کاذب ناشی از تورم را بگذاریم در کنار یارانه‌های آشکار در قیمت تمام شده برق، گاز و نفت و... برای تولیدکنندگان داخلی. امروز که تورم تک‌رقمی شده و دریچه بهره بردن تولیدکننده از رانت تورم تنگ شده و دولت اصرار بر آزادسازی قیمت‌های حامل‌های انرژی دارد، صدای تولیدکنندگان در استعانت از حاکمیت به منظور باز نکردن درب‌های تجارت بین‌المللی بلندتر شده است. این مساله در شرکت‌های بورسی نیز نمود دارد. به خاطر دارم شرکتی تولیدی که در حوزه استخراج معدن و کانی‌های فلزی کار می‌کرد، در سال 93 تازه به فکر بهره‌گیری از فناوری تولیدی افتاده بود که گویا رقبای خارجی‌اش بیش از دو دهه پیش از آن بهره برده‌اند. برجام اگر هیچ نداشته باشد و فقط یک چیز داشته باشد و آن امکان بهره‌گیری و خرید و بومی‌سازی تکنولوژی روز دنیا، امروز و فردای ایران و مصرف‌کننده و تولیدکننده ایرانی را بس است. شرکت‌های بورسی و سهامداران آن بیشتر مخاطب اینجانب در این فراز هستند... تا فرصت هست باید تکنولوژی آورد، فراگرفت، بومی کرد و ساخت...

 

انتظاراتی که مریض شد، فعالانی که فراموشکار!

شهد برجام با افزایش ممتد شاخص بورس بر کام فعالان بازار سرمایه بیشتر شیرین می‌نمایاند. این همان اثر روانی بود. بازار که ریخت، تحلیل‌ها بالا گرفت که برجام بر اقتصاد ایران هیچ تاثیری نشاید و از خود رَدی بر اقتصاد ملی نگذارد. فعالان حرفه‌ای بازار سرمایه که سکوت کرده‌اند و فعالان تازه‌وارد نیز زبان به طعنه گرفته‌اند که این چه بازاری است؟ در اوایل دهه 90، سوبسید افزایش دلار و بعد از آن تورم، منجر به افزایش نسبت قیمت به سود در کل بازار سرمایه شد. در طول سال‌های 90، 91 و 92، بی‌ثباتی اقتصاد ایران خود را در بازار سرمایه بیشتر نشان داد. فعالان در این سه سال، در هر خرید خود حتی بدون تحلیل، بازده‌های بالایی اکتساب کردند. استمرار این شرایط به عقیده من، انتظارات و برداشت‌های فعالان حرفه‌ای را دچار بیماری کرده است. دوستان ما یادشان رفته که بازار سرمایه ایران همواره رفتار هموار داشته و مطابق شواهد به جای تامین سودهای مقطعی، بازدهی به مراتب بالاتر از سایر بازارها در دوره‌های البته بلندمدت ایجاد کرده است.

لذا چون فعالان از منظر روانی، بازار را در همین سه سال مذکور در ذهن خود دارند، تاب دیدن فرودهای بازار و درجا زدن‌های آن را ندارند. بنابراین این درجا زدن‌ها را به بی‌تاثیری برجام بر فضای کسب و کار و بازار سرمایه، مرتبط می‌کنند. بلندمدت در پیش ما است. با قیل و قال هیچ تولیدی اضافه نمی‌شود و هیچ کیفیتی بهبود نمی‌یابد، همچنین هیچ سود مازادی در شرکت‌ها ایجاد نخواهد شد. صبر کنیم تا اقتصاد آرام آرام به نقطه پرتاب نزدیک شود. در این مسیر، اقتصاد ایران، مشکلات ساختاری دارد. نفع ما در گرو نفع ملی است. بگذاریم اقتصادی که تاکنون به ما سوبسید داده، این بار از سوبسید ما بهره برد. برجام همان یارانه ما به اقتصاد است. در حفظ آن در کلام و عمل بکوشیم.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: