شنبه, 21 اسفند 1395 10:28

علی سرزعیم: بازهم در مورد بلیت حمل‏ و‏ نقل شهری

نوشته شده توسط

علی سرزعیم

در جهان صنعت نوشت: قرار است بلیت مترو و اتوبوس در تهران از نیمه فروردین افزایش یابد. این امر از هم‌اکنون دستمایه زمزمه‏های مخالفت و تبلیغات عوامگرایانه قرار گرفته است تا افکار عمومی را نسبت به این اقدام درست شهرداری تحریک کند. معمولا برای موفقیت در این امر، استدلال نماهایی نیز مطرح می‌شود تا پشتوانه رفتار مردم‌فریبانه شود. این وظیفه دانشگاهیان و کارشناسان است که نسبت به ضعف این شبه‌استدلال‌ها آگاهی دهند و بنیان سست آنها را روشن سازند. به نظر می‌رسد اولین و مهم‌ترین دلیلی که علیه افزایش قیمت بلیت حمل‌و‌نقل شهری مطرح شود، این است که این امر جذابیت سفر با حمل‌و‌نقل عمومی را در مقایسه با خودرو‌ شخصی کاهش می‌دهد و همین امر زمینه تشدید ترافیک و آلودگی را فراهم خواهد کرد. احتمالا در ادامه استدلال می‏شود که اگر سیاستگذار بخواهد مشکل ترافیک و آلودگی هوا حل شود باید با کاهش قیمت بلیت، انگیزه سفر با خودرو‌ شخصی را کم کند و انگیزه سفر با وسایل حمل‌و‌نقل عمومی را افزایش دهد.
در پاسخ به این دیدگاه باید گفت برای انتخاب وسیله حمل‌و‌نقل عمومی سه عامل تعیین‌کننده است: 1- هزینه رسیدن به نزدیک‌ترین ایستگاه وسیله عمومی نسبت به مبدا‌ 2- هزینه جابه‌جایی از اولین ایستگاه تا نزدیک‌ترین ایستگاه به مقصد، 3- هزینه رسیدن از زمان پیاده شدن از وسیله حمل‌و‌نقل عمومی تا مقصد. وقتی سخن از هزینه گفته می‌شود تنها هزینه پولی مطرح نیست بلکه هزینه غیرپولی مثل زمان صرف شده، سختی طی کردن مسافت با پای پیاده یا اموری از این دست نیز در نظر گرفته می‏شود. مقصود از متغیر اول این است که سهولت رسیدن یک فرد از در‌ خانه تا اولین ایستگاه حمل‌و‌نقل عمومی چقدر است. مقصود از متغیر دوم این است که با چه قیمت و طی چه زمانی این مسیر پیموده خواهد شد. مقصود از متغیر سوم این است که وقتی شخصی از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی پیاده می‌شود چقدر طول می‌کشد تا به مقصد خود برسد.
نفس این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد علاوه بر قیمت بلیت، یک عامل دیگر هم در تصمیم به استفاده از حمل‌و‌نقل عمومی اهمیت دارد که عبارت است از میزان گستردگی شبکه حمل‌و‌نقل. هرچه شبکه حمل‌و‌نقل گسترده‌تر باشد احتمال اینکه یک ایستگاه اتوبوس یا مترو در نزدیکی مبدا یا مقصد شهروندان وجود داشته باشد بیشتر می‌شود و این امر هزینه 1 و 3 را کاهش می‌دهد. گسترش شبکه حمل‌و‌نقل عمومی امری هزینه‌زاست و یک راه آن تامین مالی از طریق افزایش قیمت بلیت است. بنابراین افزایش قیمت بلیت اگرچه انگیزه استفاده از حمل‌و‌نقل عمومی را کاهش می‌دهد اما در عین حال به دلیل تاثیرگذاری بر متغیر اول و سوم، انگیزه استفاده از حمل‌و‌نقل عمومی را افزایش خواهد داد.
یک عامل دیگر هم که بر کاهش متغیر دوم تاثیرگذار است، ازدحام کم مسافران و راحتی استفاده است که این امر با افزایش تعداد ناوگان فعال در حمل‌و‌نقل ممکن می‏‌شود. باز هم این امر جز با تامین مالی حمل‌و‌نقل عمومی ممکن نیست. البته نگارنده اعتقاد ندارد که باید همه هزینه‏های تجهیز حمل‌و‌نقل عمومی روی بلیت سرشکن شود بلکه اعتقاد دارد که باید با افزایش قیمت بنزین بخش عمده این هزینه را تامین مالی کرد. حال اگر به هر دلیل تاسفباری، سیاستگذاران از انجام این کار درست طفره می‌روند، تنها گزینه باقی مانده سرشکن کردن هزینه‌ها روی قیمت بلیت خواهد بود. به اصطلاح فنی‌تر، وقتی سیاست «گزینه اول» (firsbest) ممکن نمی‏شود به ناگزیر باید به سیاست «دومین گزینه» (second best) متوسل شد. گزینه اول که همان افزایش قیمت بنزین است از رفاه بخش غنی جامعه می‌کاهد ولی دومین گزینه از رفاه بخش ضعیف جامعه خواهد کاست! تا‌کنون که نظام سیاستگذاری در همه سال‌ها اغنیا را بر فقرا ترجیح داده است.

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: