×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 93
جمعه, 27 ارديبهشت 1398 22:40

علی دادپی؛ در باب اهمیت شروع کردن کسب و کار

نوشته شده توسط

چند روز پیش دوستی که می خواست شرکتی تاسیس کند لیست اقلام مورد تقاضای تیم مدیریتیش را برایم فرستاد و پرسید درباره آن چه فکر می کنم. به لیست نگاهی کردم: تجهیزات آبدارخانه ۲۵ میلیون تومان٬ غذای بین روز برای کارکنان ۳۰ میلیون تومان٬ ۳۲۰ میلیون تومان هزینه مبلمان اداری و بودجه برای چند دستگاه خودرو و تلویزیون و … . در واقع بدون آنکه شرکت حتی یک ریال درآمد داشته باشد تیم مدیریتی می خواست نزدیک به ۱.۵ میلیارد تومان خرج دفتر کند. وقتی به دوستم گفتم اینها برای خرج کردن خوب است نه برای شرکت زدن٬‌پاسخ داد «ولی اینجا همه اینطور فکر می کنند».

یاد کارآفرینانی افتادم که یا از نزدیک می شناسم یا درباره شان شنیده ام. پدر مرحومم بارها می گفت یک دفتر جاییست که یک میز و یک صندلی گذاشته باشی که بتوانی تلفنی وصل کنی و کارت را شروع کنی. بیشتر از یکبار از ساده ترین جاها٬ حتی یک انبار قدیمی٬ کارش را شروع کرد و شرکتی عظیم ساخت. یاد موسس انتشارات امیرکبیر افتادم که از فروش کتابهای دست دوم و دستفروشی کارش را شروع کرد و دهها کارآفرین ایرانی دیگر. بعد یاد رئیس سابقم راس لینک افتادم که در سال ۲۰۰۷ بعنوان مشاور با شرکت پیشتازش در مدلسازی مارکتینگ دیجیتال کار کرده بودم٬ شرکتی که سال ۲۰۱۰ به ۵۶ میلیون دلار فروخت. کارش را از خانه ای در یکی از فقیرترین محله های شیکاگو شروع کرده بود که در زمستان شیشه های هر دو طبقه ساختمان از سرمای دریاچه میشیگان یخ می زدند. طبقه اول زن و دخترش زندگی می کردند و در ۲ اتاق طبقه دوم سرورهایش را گذاشته بود و کد می نوشت و اتاق را با یک بخاری برقی گرم می کرد.

کنار این آدمها٬ آدمهای مشهوری هم هستند که همه درباره شان شنیده اند. ایلان ماسک که آماده می شود اولین سفر انسان به مریخ را محقق کند٬ ۲ سال در طبقه بالای ساختمانی فرسوده کار و زندگی می کرد و شبها روی مبل دفترش می خوابید و در ورزشگاه عمومی محل دوش می گرفت. والت دیسنی از یک انباری کارش را شروع کرد٬ استیو جابز از گاراژ خانه شان. این تفاوت هنوز هم در این شرکتها ملموس است. ایلان ماسک انتظار دارد میزهای مهندسان و مدیرانش در کنار خط تولید باشند و همه به همدیگر دسترسی داشته باشند. دفاتر گوگل یا فیس بوک زیبا و پیشرفته هستند ولی در آنها از تجمل خبری نیست. بلکه فضاها برای کار و همفکری ساخته شده اند. وقتی به لطف یکی از ایرانیان پیشرو در دنیای استارت آپ با گروهی از اقتصاددانان و دانشجویان اقتصاد ستاد فیس بوک را دیدم٬ برایم سادگی اتاق مدیرانی که درآمد سالیانه شان از چند ده میلیون دلار بیشتر بود جالب توجه بود. یک میز و یک مونیتور و چند جلد کتاب.

هنوز وقتی به یک ملاقات کاری در ایران می روم می دانم که قرار است پذیرایی در کار باشد٬ میوه بیاورند٬ چایی یا نسکافه سرو کنند و دور یک میز مجلل بنشینیم و حرف بزنیم. وکیلی که خرید اینستاگرام برای فیس بوک را محقق کرده بود بعد از ۴۸ ساعت گرسنگی و مذاکره مدام به زکلبرگ گفته بود شاید بد نباشد چند تا پیتزا سفارش بدهد تا آدمها نای حرف زدن داشته باشند. شاید تفاوت اینجا باشد و این واقعیت که هنوز حرف مرحوم فروغی صادق است. ما از غرب بلوارش را می خواهیم ولی این لابراتوار است که غرب را ساخته است. و البته ما لابراتوار را نمی خواهیم. اینقدر که روشنفکران عزیز درباره کافه های پاریس نوشته اند درباره کارخانه خودروسازی رنو در همان شهر ننوشته اند. شیک بودن و حرف زدن و اثاث داشتن لذت بخش است ولی کار نیست. ماشین و اثاث نتیجه فعالیت اقتصادی هستند و نه پیشنیاز آن.

این شروع کردن است که مهم است. بارها شده است که در صحبتهای دوستان جدید و قدیم حرفهایی می شنوم که ربطی به واقعیتهای دنیای کسب و کار ندارند. این که بخواهیم همه کار بکنیم طبیعیست ولی اینکه باور کنیم که با حرف زدن همه کار می توانیم بکنیم تنها نشانه بیخبریست. چاره ای نبود و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم جواب دوستم را با خنده بلندی دادم و گفتم تیم مدیریتیش اهل حال هستند ولی اهل کار نیستند. وگرنه لیستشان شامل کارهایی بود که در ۱۰۰ روز اول می کردند و تقاضایی که در سال اول پیش بینی می کردند نه ۲۵ میلیون تومان برای تجهیز آبدارخانه. یادمان باشد استیو جابز در گاراژ خانه
پدرش شرکت اپل را شروع کرد.

 

منبع: کانال تلگرامی دکتر دادپی

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: