یکشنبه, 25 خرداد 1399 10:05

محمد ماشین‌چیان: بهانه‌ای برای توزیع رانت

نوشته شده توسط

اتفاقات بزرگ معمولا فرصت خوبی برای تایید پیش‌فرض‌های ما فراهم می‌کند. کرونا نیز از این قاعده مستثنی نبود. هرچند چیز جدیدی مطرح نشد، اما ایرادهای تکراری که سال‌هاست علیه لیبرالیسم اقامه می‌شود به مناسبت کرونا جانی تازه گرفت. رفقای کمونیست کرونا را به فال‌نیک گرفته و ضمن ستودن نظام درمانی برتر کوبا، به پایان آمدن نظام‌های لیبرال را به یکدیگر تبریک گفتند. وجدان آدمی قادر نیست ده‌ها سال ظلم و جور و کشتار و پایمال کردن روزمره بدیهی‌ترین حقوق‌بشر، نتیجه فاجعه‌بار کمونیسم را که فقر است و عقب‌ماندگی، گرسنگی و بی‌عدالتی در کوبا را ببیند و همچنان از آن دفاع کند. اما وقتی ذهن آدمی با امید تایید پیش‌فرض‌های ذهنی به‌دنبال شواهد می‌گردد، آن‌وقت است که برای اثبات موفقیت کمونیسم، یک کمپین مضحک تبلیغاتی ارسال پزشک به ایتالیا در مقابل کوهی از شواهد و مستندات مبنی بر شکست نظام کمونیستی در کوبا کفایت می‌کند.

بهانه‌ای برای توزیع رانت

 

مقامات حزب کمونیست چین فرصت را مغتنم شمرده و در سخنرانی‌های پرشکوه، با افتخار اعلام کردند که: «شیوع کرونا، یک‌بار دیگر برتری نظام کمونیستی چین را به اثبات رساند.» منظورشان از برتری این است که ما بهتر از حکومت‌های لیبرال می‌توانیم مردم را در خانه‌هایشان حبس کنیم. وقتی لازم شد عرضه‌اش را داریم که در خانه‌ها را جوش بدهیم تا کسی خارج نشود. در مواقعی که کسی خارج شد، او را مقابل دوربین تحقیر می‌کنیم و کتک می‌زنیم تا درس عبرتی شود برای سایر شهروندان و اینها برتری است.  البته آمارهای واقعی و شواهد و مستندات حکایت دیگری از موفقیت بگیر و ببند و فضیلت جبر در چین روایت می‌کند. مهم‌ترین عامل پایین ماندن آمار در چین، مشت آهنین و مدیریت و برنامه‌ریزی نبود، بلکه تنبیه و تعویض مقامات محلی خسته و مستاصلی بود که آمار بیش از حد تعیین‌شده اعلام می‌کردند. اما به هرحال حقیقتی در این ادعا هست؛ در ایالات‌متحده که نظام سیاسی لیبرال دارد، در اوج بحران مردم به خیابان‌ها ریختند و اعتراض و راهپیمایی کردند. در چین از این خبرها نبود.

 

برخی به درستی یادآوری می‌کنند که حتی در مکتب لیبرالیسم و دولت محدود، حراست از جان شهروندان در شرایط شیوع بیماری مرگبار جزئی از وظایف دولت است. البته این حرف‌ها در ابتدای شیوع کرونا با هیجان و اغراق بسیار مطرح می‌شد و بهانه‌ای بود برای زیرسوال بردن اصول لیبرالیسم و پیچیدن نسخه‌های ضدلیبرال. با ادامه یافتن کرونا و در عین حال بازگشتن تدریجی جوامع به زندگی عادی، نادرستی این ادعاها اثبات شد.  در شرایطی که هنوز ضرورت استفاده از ماسک مسلم نبود، عده‌ای تحت‌تاثیر جو و ترس معتقد بودند که واکنش بازار به کمبود ماسک و محصولات ضدعفونی‌کننده به اندازه کافی سریع نخواهد بود و لازم است دولت بلافاصله به موضوع وارد شده و تولید آنها را قبضه کند. شاید معروف‌ترین نمونه شهردار چپ نیویورک بود که معتقد بود صنایع مربوطه باید بلافاصله ملی شوند. تخمین‌ها نشان می‌داد که واکنش بازار ممکن است از چهار روز تا دو هفته طول بکشد. برخی از صاحب‌نظران چنین زمانی را غیرقابل قبول می‌دانستند. امروز می‌دانیم که این واکنش‌ها غلط بوده. در نهایت ثابت شد که واکنش دولت به مراتب کندتر از واکنش بازار است.  شاید بزرگ‌ترین کج‌فهمی ضدلیبرال در تاریخ، این باور باستانی است که نفع شخصی در تقابل با خیر عمومی است. هرچند اقتصاد مدرن با فهمیدن این اصل برپا شده که افراد با تعقیب نفع شخصی به جامعه خیر می‌رسانند، اما هنوز بسیارند افرادی که تصور می‌کنند بازار و تجارت آزاد یک بازی برد- باخت است و سرمایه‌دار برنده و دیگران بازنده آن هستند. آمدن کرونا این باور را نیز تقویت کرد. در نتیجه دخالت دولت در بازار را مطالبه می‌کردند.

در عمل اما شاهد بودیم که کسب‌وکارهای تجاری داوطلبانه

 

(و نه فقط برای نفع مادی) تلاش‌های بسیاری کردند و حماسه‌ها آفریدند. خطوط تولید چند برابر شد. در مواردی خطوط تولید متناسب با محصولات مورد نیاز تغییر کرد. مثلا خط تولید لوازم خواب به تولید ماسک و خط تولید مواد پاک‌کننده به تولید محصولات ضدعفونی تبدیل شدند. حتی شرکت‌هایی که در صنایع غیرمرتبط فعالیت می‌کردند راهی برای کمک کردن پیدا کردند. مثلا دایسون، تولیدکننده معظم جاروبرقی، به طراحی و تولید دستگاه‌های تنفسی و شارپ، تولیدکننده بزرگ وسایل الکترونیکی به تولید ماسک روی آورد. اپل که بزرگ‌ترین کمپانی نوفناوری‌های دنیاست هم ماسک طراحی کرد و هم ۱۰ میلیون ماسک اهدا کرد. این در حالی بود که معلوم شد در اوج نیاز، ۵/ ۱ میلیون ماسک در انبارهای دولت فدرال خاک خورده و منقضی شده است.

 

حتی وقتی که کار برای نفع مادی بود بازار برنده بیرون آمد. در آلمان و کره‌جنوبی شرکت‌های خصوصی به تولید انبوه تست‌های ارزان کرونا مشغول شدند در‌حالی‌که در آمریکا سازمان دولتی غذا و دارو (FDA) که رگولاتور و متولی این حوزه است، واردات و توزیع کیت‌های تست کرونا از کشورهای دیگر را ممنوع اعلام کرد و مجوز انحصاری تولید کیت تست کرونا را به مرکز دولتی پیشگیری و کنترل بیماری‌های مسری (CDC) اعطا کرد. بعدا معلوم شد که کیت‌های تولید شده در این سازمان ایراد داشته و قابل استفاده نیستند. بگذریم که هزینه تولید این کیت‌ها از انواع مشابه گران‌تر بود و تمام این آزمون و خطا از جیب مالیات‌دهنده دور ریخته شد. این وضعیت تا اول مارس ادامه پیدا کرد تا اینکه بالاخره سازمان غذا و دارو مجبور شد به کیت‌های غیرآمریکایی اجازه واردات و توزیع بدهد. توضیح دیوانسالار آمریکایی این بود: «فکر نمی‌کردیم به [تست‌های] دیگران نیازی داشته باشیم.» مضحک آنکه مخالفان بازار، گرانی و نایابی کیت تست کرونا در آمریکا را نشانه شکست بازار در قلب لیبرالیسم تلقی می‌کردند بدون اینکه بدانند با یک نمونه درجه یک شکست دولت طرف هستند، دقیقا در همان نقطه‌ای که لیبرال‌نماهای مترقی آن را نقطه ضعف بازار دانسته و مداخله فزاینده دولت را طلب می‌کردند؛ بهداشت و درمان. همان‌جایی که نظام سیاسی لیبرال آمریکا بازار را به نفع انحصار دولتی کنار گذاشته است. مقررات سنگین دولتی برای پژوهش و تست‌گرفتن و جمع‌آوری نمونه به ابتلا و مرگ هزاران نفر منجر شد. کاغذبازی در سازمان غذا و دارو میلیون‌ها دلار سرمایه و هفته‌ها زمان باارزش را به غیربهینه‌ترین حالت ممکن بر باد داد و جان میلیون‌ها نفر را به خطر انداخت. همه این نمونه‌ها در کشورهای جهان سوم نیز با شدت بیشتری جریان داشت. کرونا محصول آبروداری حکومتی کمونیسم بود. شکست دولت‌ها آن را به بحران تبدیل کرد. تمرکز بر مداخله در بازار، دولت‌ها را از اجرای وظایف اصلی بازداشت و خیلی اوقات مردم را نیز از مشارکت داوطلبانه برای پیدا کردن راه‌حل منع کرد. با این حال معجزه‌های تکنولوژی که محصول لیبرالیسم باشد، زندگی در این دوره را ممکن و آسان کرد. کرونا ثابت کرد که در فقدان نظام لیبرال، دولت‌ها دروغ خواهند گفت و اولویت‌های سیاسی را بر جان شهروندان مقدم خواهند دانست که در فقدان نظام لیبرال، بحران بهانه‌ای است برای توزیع رانت. کرونا ثابت کرد که برنامه‌ریزی دولتی کند و غیربهینه است. کرونا ثابت کرد که کسب‌وکارهای انتفاعی سریع‌تر و بهتر واکنش نشان می‌دهند و منعطف‌ترند. ثابت کرد کماکان بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین انحصارها برای جان و مال شهروندان انحصارهای دولت‌ساخته هستند و ارزان‌ترین و بهینه‌ترین راه‌حل‌ها از بازار آزاد بیرون می‌آید. لیبرالیسم همچنان، بهترین، بلکه تنها پاسخ عاقلانه در دنیای پساکروناست. آن چیزی که باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد، پیش‌فرض‌های ذهنی غلط و تاریخ‌گذشته ماست.

دنیای اقتصاد

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: