یکشنبه, 18 آبان 1393 12:57

زهرا کریمی: چالش‌های بازار کار

نوشته شده توسط

دکتر زهرا کریمی

عضو هیات علمی دانشگاه مازندران

برخی از کارشناسان بازار کار پیش‌بینی می‌کنند در سال‌های آینده، با ورود بیش از چهارمیلیون فارغ‌التحصیل دانشگاهی به بازار کار، مساله‌ای جدی به‌صورت افزایش شدید شمار بیکاران بروز خواهد کرد. ولی اگر به شاخص‌های جمعیت و جمعیت فعال دقت شود، مشخص می‌شود بازار کار ایران هم‌اکنون در شرایطی خاص قرار دارد ولی این مساله به دلایل مختلف، در نرخ بیکاری انعکاس نیافته ولی در سایر شاخص‌ها به وضوح نمایان است.

کاهش نرخ بیکاری در فاصله تابستان 1392 تا تابستان 1393: براساس نتایج طرح نمونه‌گیری اشتغال و بیکاری که در هر فصل از سوی مرکز آمار ایران انجام می‌شود، نرخ بیکاری در تابستان سال1393 نسبت به دوره مشابه سال قبل، حدود یک‌درصد کاهش یافته و از 4/10 به 5/9درصد رسیده و شمار بیکاران نیز از 6/2 به 3/2میلیون‌نفر تنزل پیدا کرده است. ظاهرا کاهش نرخ بیکاری علامت خوبی از بهبود شرایط بازار کار است؛ ولی بررسی دیگر آمارها و مشاهده سایر شاخص‌ها این خوشبینی را تایید نمی‌کند.

تحولات جمعیت فعال: وضعیت نامطلوب اقتصادی ایران از سال 1387 تاکنون، بیشترین تاثیر را در تحولات جمعیت فعال داشته است. با کاهش آهنگ رشد و بروز کسادی در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران، تقاضا برای نیروی کار از سال 1387 آهنگ نزولی به خود گرفته و نرخ بیکاری، به‌ویژه در میان جوانان و زنان، افزایش یافته است. شواهد تجربی نشان می‌دهد که در اکثر کشورهای صنعتی و در حال توسعه، زنان و جوانان، نیروی کار درجه دوم به حساب می‌آیند که در دوره‌های رونق، جذب می‌شوند و با بروز کسادی، به‌سرعت کار خود را از دست می‌دهند. در ایران نیز مشابه همین وضع وجود دارد. براساس باورهای فرهنگی، انتظار می‌رود مردان بزرگسال شاغل باشند ولی اشتغال زنان ضروری نیست. بنابراین زنان تحصیلکرده، اگر پس از مدتی جست‌وجو برای یافتن شغل ناامید شوند و در هفته منتهی به سرشماری در جست‌وجوی کار نبوده باشند، در زمره افراد غیرفعال و عموما خانه‌دار، به حساب می‌آیند.

بنابراین زنان تحصیلکرده غیرشاغلی که خواستار فرصت‌های شغلی هستند، چنانچه فعالانه در جست‌وجوی شغل نباشند، غیرفعال محسوب می‌شوند. در مورد دانش‌آموزان و دانشجویان نیز شرایط مشابهی وجود دارد. اگر به‌طور مثال در فصل تابستان بتوانند کار موقتی پیدا کنند، موقتا بر شمار جمعیت فعال افزوده می‌شوند وگرنه، در طرح نمونه‌گیری در زمره جمعیت غیرفعال، شاغل به تحصیل، به حساب می‌آیند.

همان‌گونه که در جدول شماره‌یک مشاهده خواهید کرد، در تابستان سال1392، 8/24میلیون‌نفر در بازار کار حضور داشته‌اند که در تابستان سال1393 از شمار جمعیت فعال، یک‌میلیون‌نفر کاسته شده و به 8/23میلیون‌نفر رسیده است.

 نظر به اینکه جمعیت بالای 10سال کشور در طول سال‌های 93-1392 بیش از 700هزارنفر افزایش یافته است، کاهش یک‌میلیون‌نفری جمعیت فعال با ساختار سنی جمعیت قطعا ارتباطی ندارد. هرچند بازنشستگی‌ها و بازخرید‌های زودتر از موعد، از علل کاهش جمعیت فعال است ولی نمی‌تواند کاهش شدید جمعیت فعال را کاملا توضیح دهد.  تابستان امسال فرصت شغلی برای جوانان و زنان به نحو چشمگیری کمتر از تابستان گذشته بوده و به همین دلیل شمار کثیری از زنان تحصیل‌کرده و دانش‌آموزان و دانشجویانی که علاقه‌مند بوده‌اند در تابستان کار کنند، در زمره افراد غیرفعال به حساب آمده‌اند؛ به عبارت دیگر، این گروه از شمار بیکاران آشکار، خارج شده و به جرگه بیکاران پنهان پیوسته‌اند. اگر فرصت‌های شغلی افزایش یابد، به سرعت جمعیت غیرفعال وارد بازار کار خواهد شد.

با توجه به سیال‌بودن بخش بزرگی از جمعیت بالقوه فعال بالای 10سال میان خانه‌دار، محصل و شاغل، به نظر می‌رسد یک‌میلیون‌نفری که در فاصله تابستان 1392 تا تابستان 1393 از بازار کار خارج شده، به دو گروه خانه‌دار و شاغل‌به‌تحصیل پیوسته است. به همین دلیل با وجود کاهش شمار شاغلان کشور، طی این دوره تعداد بیکاران و نرخ بیکاری نیز کاهش یافته است. کاهش نرخ مشارکت زنان در بازار کار، گواهی بر این مدعاست. طی دوره مورد بررسی، باوجود افزایش قابل‌توجه سطح تحصیلات زنان، نرخ مشارکت زنان حدود دودرصد کاهش یافته و از 13/6 به 11/7تنزل پیدا کرده و این در حالی است که نرخ مشارکت زنان در سال1384 بیش از 17درصد بوده است.

جمعیت شاغل

جدول شماره 2 به وضوح نشان می‌دهد که فرصت‌های شغلی در بخش‌های عمده اقتصاد کشور در فاصله تابستان 1392 تا تابستان 1393 به نحو چشمگیری کاهش یافته و در نتیجه، رشد اشتغال طی این دوره به منفی سه درصد رسیده استکاهش حدود 670هزار شغل در بنیان‌های مختلف اقتصادی، طی دوره مورد بررسی، به‌دلیل تداوم رکود در فعالیت‌های بنگاه‌های کوچک و متوسط بوده است. هرچند براساس گزارش بانک مرکزی ایران در سه ماهه نخست سال1393 اقتصاد از رکود خارج شده و رشدی معادل 4/6 درصد داشته، ولی این رشد عمدتا در اثر افزایش تولید در فعالیت‌های سرمایه‌بر، مانند نفت، پتروشیمی، فلزات اساسی و خودرو، و در بنگاه‌های بزرگ بخش عمومی حاصل شده است و کاهش ظرفیت‌های تولیدی در بنگاه‌های کوچک و متوسط بخش خصوصی، به‌ویژه در فعالیت‌های کاربر، از جمله محصولات چوبی، منسوجات، دخانیات و چرم در سه‌ماهه نخست سال1393 ادامه یافته است. بنابراین کاهش شمار شاغلان در بخش‌های کاربر صنعت کشور ادامه یافته است. رکود عمیق بخش مسکن نیز نقش مهمی در وضعیت نامطلوب بازار کار ایفا می‌کند.

نباید از نظر دور داشت که خروج از رکود، بلافاصله با افزایش فرصت‌های شغلی همراه نیست. تجربه کشورهای اروپایی و آمریکا در بحران مالی اخیر نشان می‌دهد که بنگاه‌ها پس از دوران کسادی و رکود،  محتاطانه عمل می‌کنند و در آغاز با افزایش ساعات کار شاغلان موجود در بنگاه‌ها میزان تولید را بالا می‌برند و در صورتی که چشم‌انداز رونق، روشن و قطعی باشد، در مراحل بعد به تدریج بر شمار نیروی کار خود می‌افزایند. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت رشد 4/6 درصدی اقتصاد در سه‌ماهه نخست سال1393، با رشد مثبت اشتغال در همین دوره همراه باشد.  از آنجا که در فاصله تابستان 1392 تا تابستان 1393 از شمار بیکاران نیز کاسته شده، می‌توان انتظار داشت بخش اعظم افرادی که شغل خود را از دست داده‌اند، از بازار کار خارج شده باشند. حدود 48درصد از 670هزار شغل ازدست‌رفته مربوط به زنان است. بخش بزرگی از این زنان، مدت طولانی در بازار کار باقی نمی‌مانند و به جمعیت غیرفعال «خانه‌دار» اضافه می‌شوند. 83هزارنفر از مجموع 319هزار زنی که شغل خود را طی دوره مورد بررسی از دست داده‌اند در بخش کشاورزی کار می‌کرده‌اند. این زنان یا بخشی از کارکنان خانگی بدون‌مزد هستند یا کارگران روزمزدی که در فصل تابستان برای چندهفته‌ای به جمعیت فعال می‌پیوندند. این گروه از زنان به سهولت به بازار کار وارد و از آن خارج می‌شوند. از میان 350هزار مردی که در این دوره شغل خود را از دست داده‌اند، بخشی در پی بازنشستگی یا بازخریدشدن به زمره جمعیت غیرفعال وارد شده‌اند ولی گروه بزرگی از آنها احتمالا دانش‌آموزان و دانشجویانی هستند که در صورت از دست دادن شغل، محصل محسوب شده و به جمعیت بیکار اضافه نمی‌شوند. قطعا بخشی از افرادی که کار خود را ازدست‌می‌دهند به جمع بیکاران در جست‌وجوی کار می‌پیوندند ولی آن‌گونه که آمارها نشان می‌دهند، سهم این گروه از کل جمعیتی که شغل خود را از دست داده‌اند، پایین است.

اگر تمامی کسانی که شغل خود را از دست داده‌اند (670هزارنفر) بیکار به حساب می‌آمدند و در فاصله تابستان1392 تا تابستان1393حدود 700هزارنفر (معادل رشد جمعیت بالای 10سال طی همین دوره) به جمعیت فعال کشور اضافه می‌شد، نرخ بیکاری به 14/6درصد افزایش می‌یافت. بنابراین کاهش نرخ بیکاری صرفا به‌دلیل افزایش‌نیافتن جمعیت فعال بوده و نه ایجاد فرصت‌های شغلی جدید.

سایر شاخص‌های بازار کار

هرچند نرخ بیکاری شاخص مهمی در شناخت وضعیت بازار کار است، ولی همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، مهم‌تر از نرخ بیکاری، رشد اشتغال در کشور است. نتایج حاصل از طرح آمارگیری نیروی کار، به روشنی بیانگر آن است که کاهش نرخ بیکاری در طول یک‌سال (تابستان 1392 تا تابستان1393)، با وجود کاهش شدید فرصت‌های شغلی، ناشی از تنزل جمعیت فعال و نرخ مشارکت بوده است.  دو شاخص مهم دیگری که تحولات بازار کار را منعکس می‌کند نرخ رشد مزد واقعی و زمان جست‌وجوی کار است. اگر رشد فرصت‌های شغلی از آهنگ افزایش جمعیت فعال، سریع‌تر باشد، مزد واقعی روندی صعودی پیدا می‌کند و از دوران جست‌وجوی کار کاسته می‌شود. گفتنی است هیچ‌یک از این دو شاخص، تحول مثبتی را در دوره مورد بررسی تجربه نکرده است. رشد حداقل و متوسط مزد واقعی کمتر از نرخ تورم است و دوران جست‌و‌جوی کار، به‌ویژه برای زنان و جوانان، همچنان بسیار طولانی است.

اوج‌گیری مشکلات در بازار کار

با توجه به شاخص‌های مختلف بازار کار، به وضوح روشن است که نرخ پایین بیکاری در ایران نشان‌دهنده این نیست که مردم در شرایط شغلی مناسبی به سر می‌برند. شمار کثیر زنان دارای تحصیلات دانشگاهی که ناامید از یافتن شغل از بازار کار خارج شده‌اند و میلیون‌ها خانواده‌ای که با نگرانی به روزهای پایان تحصیل فرزندان خود فکر می‌کنند از یک‌سو و بیکاری گسترده یا مشاغل نامطمئن جوانان، همه‌و‌همه نشان‌دهنده وجود بحران در بازار کار ایران است. بسیاری از شاغلان دارای مدرک کارشناسی‌ارشد، اگر خوش‌شانس باشند، مزدی حول‌وحوش حداقل قانونی دریافت می‌کنند و غالبا از بیمه تامین‌اجتماعی هم محرومند. بخش بزرگی از موسسات خصوصی و نیمه‌دولتی آموزش عالی با مزد و حقوقی کمتر از کارگران ساختمانی، از خدمات این نیروی کار تحصیلکرده، به‌صورت حق‌التدریس بهره‌مند می‌شوند.

بی‌تردید بحران در بازار کار، در افزایش نارضایتی، کاهش ازدواج، کاهش شمار فرزندان، افزایش خشونت، اعتیاد، خودکشی، طلاق و انواع مختلف آسیب‌های اجتماعی موثر بوده است. به‌گفته وزیر اقتصاد یوگسلاوی سابق: هرچند اقتصاددانان جامعه‌شناس نیستند، ولی آسیب‌های اجتماعی زنگ خطر را برای اقتصاددانان نیز به صدا درمی‌آورد.


منبع: شرق

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: