سه شنبه, 01 ارديبهشت 1394 13:30

لیلاز: فصل اجماع در سیاست و اقتصاد

نوشته شده توسط

سعید لیلاز
قائم‌مقام حزب کارگزاران
افرادی که حافظه‌ای قوی دارند و سن‌شان قد می‌دهد که محتوای روزنامه‌های دهه 60 و 70 را به یاد آورند، خوب به خاطر دارند که اگر در آن سال‌ها صادرکننده‌ای محصولات با کیفیت خود را به خارج صادر می‌کرد مورد انتقاد شدید قرار می‌گرفت که چرا آن کالا را به حلقوم اجنبی می‌ریزد و جامعه ایران به‌ویژه قشر محرومان را از آن محروم می‌کند.
آن روزها درک این موضوع که صادرات کالای ایرانی تا چه اندازه مهم است، وجود نداشت و باید سال‌ها می‌گذشت تا این درک به وجود آید و اهمیت صادرات برای جامعه و سیاست‌گذاران به رسمیت شناخته شود. بررسی سیر توسعه اندیشه اقتصادی در ایران پس از انقلاب نشان می‌دهد که چگونه اقتصاد کشور از چپ به راست غلتیده و روز به روز از رفتارهای افراطی در آن کاسته شده است.
جامعه ایرانی در این سال‌ها با مشاهده سیاست‌گذاری‌های مختلف در عرصه اقتصاد و آزمودن انواع روش‌ها، به این نتیجه رسیده که بدون صادرات غیرنفتی به جایی نمی‌رسد و دیگر مانند دهه‌های 60 و 70 فریاد وااسفای منتقدان صادرات را نمی‌شنویم، بلکه در مسیری قرار گرفته‌ایم که این منتقدان امروز به یکی از مدافعان تولید صادرات‌گرا تبدیل شده‌اند و در رسانه‌هایشان آن را تبلیغ کرده و می‌ستایند.
این موضوع یکی از برکات کاهش وابستگی به درآمدهای غیر نفتی است. هم‌اکنون اقتصاد ایران در وضعیتی به سر می‌برد که نسبت به 40 سال گذشته در برخی شاخص‌ها تا این حد با مشکل مواجه نبوده است. تورم بسیار بالا در ابتدای سال 92، رکود منفی و بسیار عمیق در سال 91 و لشکر بیکارانی که در راهند کار را به جایی رسانده که برای حل این مسائل و مشکلات کم سابقه خود به خود اجماعی شکل گیرد و منافع اکثریت در آن لحاظ شود.
بدیهی است که در چنین شرایطی سیاسیون هم باید از آمال و آرزوهای خود بگذرند و با درک واقعیت‌های کشور، منافع ملی و عمومی را به منافع حزبی و فکری خود ترجیح دهند. اجماع سیاسی بر سر حل مسائل اساسی اقتصادی در کشور یکی از مهم‌ترین ابزارهای سیاست‌گذاران اقتصادی کشور است که می‌تواند بسیاری از مشکلات کنونی را که پشت سد تصمیم‌های سیاسی قرار گرفته است، مرتفع کند.
به نظر می‌رسد هم‌اکنون اجماع سیاسی در بین طیف‌های مختلف وجود ندارد و سیاسیون منتقد نه تنها از توفیق نیافتن اقتصاد کشور خم به ابرو نمی‌آورند، بلکه از آن برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره می‌برند. اجماع سیاسی در طول 35 سال گذشته در دوره جنگ به اوج خود رسید و تمام گروه‌های سیاسی، یک دل و یک صدا شدند و روی مدیریت جنگ، کانون گرفتند. حال به نظر می‌رسد اکنون که کشور در جنگی اقتصادی به سر می‌برد، بهتر است حداقل در خود کشور از فشارهای داخلی کاسته شود و جریان‌های مختلف بر سر رسیدن به شکوفایی اقتصادی کانون گیرند. تحلیل‌های جمعیت‌شناختی نشان می‌دهد که در طول سال‌های گذشته از شدت منازعات سیاسی و اجتماعی در ایران کاسته شده است چرا که هم از نرخ جمعیت فعال کاسته شده و هم اینکه مهاجرت روستاییان به شهر با کاهش شدیدی مواجه شده است. بررسی کیفی جمعیت ایران نشان می‌دهد که ورود نیروی کار به بازار حدودا نصف دهه 70 شده و از سوی دیگر تعداد ازدواج‌ها از 900 هزار در سال به 400 هزار کاهش یافته و روستاییان تمایل کمتری به شهرنشینی از خود نشان می‌دهند.
در واقع دو شرط لازم برای ایجاد این منازعات، دیگر وجود ندارد. اقتصاد کشور با کاهش شدید نیروی کار مواجه شده که این خود از ناآرامی‌های اجتماعی و سیاسی می‌کاهد و با توجه به روند کاهش جمعیت به نظر می‌رسد این روند تا چند سال آینده نیز ادامه داشته باشد. منبع اصلی ایجاد التهابات سیاسی و اجتماعی در کشور تا ابتدای دهه 90 ورود شدید نیروی کار به بازار و مهاجرت گسترده روستاییان به کشور بود که این دو عامل در به وجود آمدن تنش‌های سیاسی و اجتماعی بسیار نقش داشت. امروز کشور به نقطه‌ای رسیده که این دو عامل از نفس افتاده‌اند و دولت قبل آخرین دولتی بود که موج مهاجرت روستاییان به شهر را به راه انداخت و از آن طبقه اجتماعی به نفع خود بهره برد.
با این شرایط به نظر می‌رسد اجماع سیاسی با گذشت زمان بیشتر خواهد شد همان‌طور که امروز این اجماع قابل مقایسه با چهار سال پیش نیست. مطمئنا در چهار سال آینده نیز اجماع بیشتری بر سر حل مسائل اساسی کشور شکل خواهد گرفت چرا که موتور محرک منازعات از کار افتاده است.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۴۶۳

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: