یکشنبه, 20 ارديبهشت 1394 17:00

مهدی علی نژاد: عدالت در برخورد با مودیان مالیاتی

نوشته شده توسط

دکتر مهدی علی‌نژاد
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز
آیا درآمدهای مالیاتی کشور ظرفیت 4 برابر شدن میزان فعلی را دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید توجه کرد که  یکی از نکات مهم در رفع هر مشکلی تشخیص صحیح مشکل است و نکته مهم‌تر که باید به آن توجه کرد این است که هیچ وقت راهکارهای موضعی جوابگو نیستند یا به عبارت دیگر همیشه محل درد، محل درمان نمی‌تواند باشد.
با یک مثال ساده می‌توان این مفهوم را تشریح کرد: فرض کنید به مطب پزشکی مراجعه می‌کنید و از سردرد مداوم خود گلایه می‌کنید... اکنون پزشک دو راهکار می‌تواند برای شما داشته باشد:1- درمان موضعی و ارائه یکسری از مسکن‌هایی که صرفا در کوتاه‌مدت حال شما را بهبود می‌بخشد و 2- بررسی ریشه‌ای مشکل و ریشه‌کن کردن بیماری اصلی و دلیل سردرد. در نتیجه می‌توان با این مثال ساده دریافت که مهم‌ترین وظیفه پزشک تشخیص صحیح است نه درمان!
در حل تمام مسائل موجود در جامعه از جمله مشکل مالیات نیز وضع به این‌گونه است. یعنی باید ریشه تمام مشکلات را به طور دقیق بررسی کرد. نه اینکه با سطحی‌نگری صرفا به پاک کردن صورت مساله اقدام کرد. یکی از مشکلات دولت در دهه‌های اخیر تشخیص صحیح و کامل مالیات و اخذ به موقع  و تمام و کمال آن است.
مشکل اساسی این حوزه را می‌توان از دو منظر تقسیم‌بندی کرد:
 
الف)تشخیص: که خود به دو بخش تقسیم می‌شود: 1-تشخیص صحیح و به موقع مالیات و 2- شناسایی مودیان واقعی (کسانی که واقعا باید مالیات بپردازند). سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا از تمام افراد جامعه باید مالیات گرفت؟ و سوال دوم این است که آیا باید به نسبت برابر گرفت یا اینکه نسبت به ثروت آنها مالیات دریافت کرد؟
 
ب) دریافت: در این قسمت نیز بحث به این صورت مطرح می‌شود که چگونه باید مالیات را دریافت کرد؟ آیا با سختگیری‌های روزافزون میزان درآمد مالیاتی دولت افزایش پیدا می‌کند؟
برای پاسخگویی به این سوالات باید ابتدا به فلسفه مفهوم مالیات برگردیم و ببینیم اصولا چرا باید مالیات دریافت کرد؟ حقیقت مالیات، توزیع عادلانه ثروت بین افراد جامعه است. بنابراین با درک این مفهوم می‌توان به سوالات زیر پاسخ داد. در واقع هنگامی که از تمامی اقشار جامعه با هر سطح درآمدی، مالیات برابری دریافت می‌شود، عدالت مالیاتی کمی با ابهام مواجه خواهد شد چراکه در این صورت اختلاف طبقاتی بیشتر مشهود می‌شود. به همین دلیل مشکل اساسی دولت در حقیقت تشخیص صحیح و کامل میزان مالیات و مودیان واقعی است. به همین خاطر بهتر است با برقراری نظام مالیاتی مبتنی بر اصول علمی و به کارگیری افراد متخصص این حوزه در این دو مقوله (میزان مالیات و مودیان واقعی) تشخیص درستی انجام شود. چه بسا خیلی از افراد نباید مالیات دهند در عوض برخی افراد باید مالیات بیشتری بپردازند. در واقع اگر بخواهیم درست محاسبه کنیم، خیلی از افراد با ثروت‌‌های بسیار زیاد و درآمدهای بالا تقریبا مالیات برابری با سایر افراد می‌پردازند چراکه نرخ مالیات برابر است. در حالی که شاید بدین سان درست نباشد. البته این کار باید به صورت کاملا علمی و صحیح انجام شود.
برای پاسخگویی به سوال دوم نیز مجددا باید به فلسفه مالیات نگاه بیندازیم. در حقیقت در اینجا باید برای مردم و مودیان واقعی دلایل اصلی پرداخت مالیات و نحوه هزینه آن به طور ملموس بیان شود و مردم باید نمود واقعی مالیات‌های پرداخت شده خود را در جامعه و در اطراف خود مشاهده کنند. اگر این اتفاق بیفتد دیگر نیاز چندانی به افزایش سختگیری برای دریافت مالیات نیست. یکی دیگر از اقدامات ضروری متولیان این امر، برخورد عادلانه با مودیان است. به این معنا که تمامی کسانی که مالیات خود را به موقع و کامل پرداخت می‌کنند باید به طور عینی ببینند افرادی که مالیات خود را پرداخت نکردند مورد پیگیری قرار گرفتند. نه اینکه صرفا حقوق بگیران با درآمد نه چندان بالای خود، از حقوق‌شان به طور کامل مالیات پرداخت کنند در عوض بسیاری از افراد با درآمدهای آنچنانی و مشاغل آزاد حتی نیمی از آن را هم پرداخت نکنند.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۴۷۸

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: