جمعه, 07 شهریور 1393 13:07

تعامل چين و اقتصاد جهان

مینكی لی

استاد اقتصاد دانشگاه یوتا و نویسنده کتاب «خیز چین و اقتصاد جهان کاپیتالیست»

یک نگرانی فعالان اقتصاد جهان کاهش تولید در چین است. شکی نیست که رشد اقتصاد چین در حال کم شدن است و کاهش تقاضا برای مواد خام، جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.  اکنون مهم دانستن چگونگی و چرایی این کاهش رشد است. یکی از شاخص‌هایی که می‌توان به آن اشاره کرد شاخص خرید مدیران بانک HSBC است که برای بخش تولید چین اعلام می‌شود. داده‌هایی که آنها در هفته نخست ماه آگوست اعلام کرده‌اند، نشان می‌دهد شاخص خرید مدیران بخش تولید چین با کاهش به زیر رقم 50 واحد رسیده است. رقم اعلام شده 6/49 واحد است و می‌دانیم که رقم پایین‌تر از 50 در این شاخص نشانه کوچک شدن است.

پس نگرانی بازار این است که نه تنها رشد بخش تولید چین در حال کند شدن است، بلکه علاوه بر این کل این بخش نیز در حال کوچک شدن است. این می‌تواند نمادی از آینده‌ای نه چندان شکوفا برای اقتصاد جهان باشد. برخی می‌گویند که چین با جذب بیش از حد اعتبار در حوزه زیرساخت‌ها، رشد اقتصاد این کشور را سریع تر از آنچه هست نشان داده است. واقعیت این است که اقتصاد چین از مشکل جذب خارج از ظرفیت اعتبار رنج می‌برد که عمدتا ناشی از سرمایه‌گذاری بیش از اندازه بوده است. میزان سرمایه‌گذاری‌ها برابر با نیمی از تولید ناخالص داخلی این کشور است. اما با آنکه بر سر عدم توازن شدید اقتصاد چین و در نتیجه نیاز آن به اصلاحات در آینده توافق وجود دارد، بحث درباره اینکه این اصلاحات چه هنگام  عملی خواهد شد، ادامه دارد. درباره شاخص بخش تولید این را باید مورد تاکید قرار داد که در واقع دو شاخص وجود دارد که عموما مورد توجه سرمایه‌گذاران است. یکی شاخص HSBC است و دیگری شاخص رسمی بخش تولید. شاخص رسمی که دولت چین آن را اعلام می‌کند تقلیدی از شاخص خرید مدیران بخش تولید ایالات متحده آمریکا است؛ اما شاخص آمریکا کامل‌تر  و بر اساس تجربیاتی قدیمی‌تر است و از این رو قابل اعتمادتر به شمار مي‌رود. شاخص چین به این میزان قابل اعتماد نیست، پس برای داوری درباره جهت‌گیری اقتصاد چین باید به داده‌های بیشتری توجه کرد. نکته دیگر اثر سیاست‌های فدرال رزرو، بانک مرکزی آمریکا بر اقتصادهای نوظهور مانند چین است. باید گفت که گمانه‌زنی‌ها درباره نرخ‌های سود آمریکا، هنوز اثر بزرگی بر اقتصاد چین نداشته است. صحبت از تاثیر سیاست «تسهیل مقداري» است که پس از بحران سال‌های 2008-2009 اتخاذ شده است. اکنون فدرال رزرو بر این باور است که اقتصاد آمریکا در حال قوت گرفتن است و در نتیجه سیاست‌های تسهیل مقداري تعدیل شده‌اند؛ ولی مشکل اینجا است که در طول این دوره اعمال سیاست تسهیل مقداري، جریان عظیمی از  دلار به جهان سرازیر شد و درنتیجه در اقتصادهای نوظهور حباب ایجاد شد. بنابراین اگر فدرال رزرو به برنامه‌های تسهیل مقداري پایان دهد، جریان دلار دوباره می‌تواند معکوس شود. این امر می‌تواند باعث آسیب‌پذیری چند اقتصاد نوظهور شود؛ ولی در مورد چین، نفع زیادی متوجه اقتصاد این کشور نیست. در مقطع فعلی اقتصاد چین تقریبا به طور کامل با سرمایه‌گذاری اداره می‌شود. بنابراین چین به خروج سرمایه نیاز دارد، چیزی که همچنان مورد بحث است. بنابراین با پیش‌بینی عدم خروج سرمایه از چین، تاثیر تعدیل سیاست‌ها در فدرال رزرو بر اقتصاد چین دست کم در کوتاه‌مدت محدود خواهد ماند.

اما با وجود همه این مشکلات و با وجود احتمال اثرگذاري کندی رشد اقتصادی چین بر اقتصاد جهان، هنوز برای صحبت از یک دوره رکود دیگر زود است. باید دید اقتصاد چین در سال‌های پیش رو چه کار خواهد کرد. من گمان می‌کنم برای صحبت از بحرانی جدی در چین باید چند سال دیگر صبر کرد. در این میان یک مساله مهم دیگر رویکرد آمریکا درباره افزایش تولید نفت شیل است. تولید نفت آمریکا هم اکنون 8 میلیون بشکه در روز است که نشان‌دهنده افزایشی قابل توجه نسبت به سال 2008 است. این مساله به ثبات نسبی بهای نفت کمک کرده، با وجود این برخی معتقدند که این وضعیت دو یا سه سال بیشتر دوام نخواهد داشت. باید دانست که در صورت تغییر این وضعیت، اقتصاد جهان ممکن است با نقطه عطف تازه‌ای روبه‌رو شود.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۲۸۲

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: