شنبه, 13 آبان 1396 10:04

پاسخ سازمان لیگ به سرمقاله «فقر و فوتبال رانتی» و توضیح «شهروند»

شهروند نوشت: حجت‌اله بهمنی، مدیر روابط‌عمومی و امور فرهنگی سازمان لیگ در پی چاپ  مطلبی با عنوان فقر و فوتبال رانتی، در سرمقاله روزنامه شهروند، پاسخی را برای روزنامه فرستاده که متن کامل آن به شرح زیر است:
در شرایطی که اخبار گسترده پیرامون حذف تیم‌های پرطرفدار ایران از لیگ قهرمانان آسیا، موجی از نگرانی را در میان آحاد علاقه‌مندان به فوتبال به وجود آورده بود، پیگیری‌های فدراسیون فوتبال، حمایت‌های وزارت ورزش و جوانان و تدبیر دولتمردان، فوتبال ایران را از وقوع یک حادثه تلخ نجات داد. در این میان پرسش مهم این است که آیا در این شرایط قرار بود دست روی دست گذاشته شود و شاهد وداع تلخ نمایندگان کشورمان با آسیا می‌بودیم؟ اگر پاسخ مثبت است، نیاز به توضیح بیشتر نخواهد بود؛ اما در غیر این صورت ضروری است برای بقای باشگاه‌ها و درنهایت فوتبال ایران که شالوده موفقیت‌های ملی محسوب می‌شود، فکری عاجل شود. بدیهی است در صورتی که از منابع سطحی استفاده کرده و یا به کلی‌گویی بپردازیم، نمی‌توانیم قضاوت صحیحی نسبت به شرایط موجود داشته باشیم. نگارنده با وارد‌کردن اتهامات مختلف به دولت سعی داشته تا دغدغه خود را نسبت به مسائل مهم جامعه بیان کند؛ اما جا دارد نگاهی به آمار داشته باشیم:
پردرآمد‌ترین باشگاه‌های فوتبال در دنیا و تفکیک درآمدشان به ‌میلیون یورو بدین شرح است:
رئال مادرید: درآمد از راه تبلیغات ١٩٣,٦‌میلیون یورو- درآمد از پخش زنده ١٧٠.٧‌میلیون یورو- درآمد در روز بازی ٩٥.٢‌میلیون یورو، مجموع درآمد‌ها ٥٤٩.٤‌میلیون یورو
منچستریونایتد: درآمد از راه تبلیغات ١٨٩,٣‌میلیون یورو - درآمد از پخش زنده ١٣٥.٨‌میلیون یورو-  درآمد در روز بازی ١٠٨.١‌میلیون یورو، مجموع درآمد‌ها ٤٨٧.٥‌میلیون یورو
بایرن‌مونیخ: درآمد از راه تبلیغات ٢٤٤‌میلیون یورو - درآمد از پخش زنده ٩٠‌میلیون یورو- درآمد در روز بازی ١٠٨,١‌میلیون یورو، مجموع درآمد‌ها ٧٣.٦‌میلیون یورو
در فصل ٢٠١٦- ٢٠١٥ آماری جالب‌تر از جدول رده‌بندی باشگاه‌های پر درآمد منتشر شد:
منچستر‌یونایتد ٥١٥‌میلیون پوند- بارسلونا ٤٦٣‌میلیون پوند و رئال‌مادرید با ٤٣٦‌میلیون پوند سه باشگاه پردرآمد جهان لقب گرفتند که عمده درآمدشان از حق پخش، تبلیغات و فروش بلیت بوده است.
بررسی قرارداد سه باشگاه اروپایی با تولیدکنندگان پوشاک ورزشی نیز خالی از لطف نیست.
رئال مادرید به مدت ١٠‌سال و مبلغ دریافتی سالیانه ١٤٠میلیون یورو
منچستر‌یونایتد به مدت ١١‌سال و مبلغ دریافتی سالیانه ٩٨‌میلیون یورو
بایرن‌مونیخ به مدت ١٥‌سال و مبلغ دریافتی سالیانه ٨٠میلیون یورو
حال با اشاره به منابع درآمدی و میزان درآمد باشگاه‌های اروپایی به بررسی شرایط موجود در فوتبال ایران می‌پردازیم، اصولا در جوامع پیشرفته عمده یارانه پرداختی دولت‌ها در بخش آموزش و ورزش ارایه می‌شود تا با بالا رفتن سطح سواد و سلامت جامعه، پویایی و تحرک به وجود آید. در نظر داشته باشید کدام سرمایه‌گذاری می‌تواند ده‌ها ‌هزار تماشاگر را به ورزشگاه بکشاند و یا آنها را مجاب کند تا ٩٠ دقیقه پای گیرنده‌های خود بنشینند؟ کدام سرمایه‌گذاری می‌تواند شور و نشاط عمومی در یک جامعه را رقم بزند؟ اعتقاد داریم که فوتبال می‌تواند عامل وحدت، همدلی و انسجام در یک جامعه شود.
تردیدی نیست که در سال‌های گذشته برخی باشگاه‌ها در هزینه‌کرد خود دچار ضعف‌ها و ایراداتی بوده‌اند اما قطعا پاک‌کردن صورت‌مسأله راه چاره نیست. تا زمانی که ٧٠درصد از چالش‌های درآمدی باشگاه‌ها مرتفع نشود، مشکلات به قوت خود باقی خواهند ماند؛ زیرا دغدغه اصلی مدیران همه باشگاه‌ها پیدا‌کردن راه‌های کسب درآمد است که به علت عدم وجود قوانین روشن همواره با مشکل روبه‌رو بوده‌اند. هیچ‌کسی مخالف اجرای اصل ٤٤ قانون اساسی نمی‌باشد اما آیا باید زیرساخت‌های لازم برای واگذاری سهام دو باشگاهی که حدود ٤٠میلیون طرفدار دارند، فراهم باشد؟ باور داریم آنچه که ضرب‌الاجل کنفدراسیون فوتبال آسیا برای فوتبال ایران به همراه داشت عزمی راسخ و تلاشی مضاعف برای حل مشکلات بود. اما آیا نظر نویسنده محترم این است که درِ این فوتبال باید تخته شود؟ شکی نیست که موضوع اقتصاد همواره در سرفصل مطالبات مردمی و همین‌طور دولتمردان بوده است؛ اما همین مردم در سخت‌ترین شرایط وقتی پای شور و هیجان ملی به میان آمده حماسه آفریدند. نقد منصفانه سازنده است و همه ما از آن استقبال می‌نماییم اما به شرطی که با در نظر گرفتن جمیع جهات و عاری از هرگونه سیاه‌نمایی باشد.
در پایان عنوان می‌کنیم که آمادگی این را داریم تا چالش‌های موجود در راه خصوصی‌سازی فوتبال را با هم و درکنار هم بر طرف نماییم.
توضیحی بر پاسخ سازمان لیگ
به دنبال انتشار یادداشت فقر و فوتبال رانتی در روزنامه شهروند، از سوی روابط ‌عمومی سازمان لیگ پاسخ محترمانه‌ای داده شد که چاپ شده است. در خصوص این پاسخ ذکر چند نکته مفید است.
۱ـ بدون تردید پاسخگویی نهادهای دولتی و مرتبط با مردم به هر شکلی که باشد گام موثری در جهت شفافیت و روشن‌شدن واقعیت‌ها است؛ از این نظر باید از سازمان لیگ سپاسگزار بود که به یادداشت «شهروند» پاسخی درخور داده‌اند و همین پاسخ‌های متقابل است که به اصلاح امور و سیاست‌گذاری‌های مطلوب کمک خواهد کرد.
۲ـ ما نیز چون مسئولان محترم سازمان لیگ از این‌که وضع تیم‌های ایرانی در مسابقات باشگاهی آسیا در خطر قرار گرفته متأسف و ناراحت هستیم و معتقدیم که جایگاه باشگاه‌های فوتبال ایران در این مسابقات پایین‌تر از جایگاه واقعی فوتبال ایران و به‌ طور مشخص تیم‌ملی است و نه‌تنها باید این حضور حفظ شود، بلکه باید ارتقا یابد، ولی برخلاف دوستان سازمان لیگ معتقدیم که ضعف نظام باشگاهی ما به دلیل همین رانت‌های بی‌حساب و کتاب و به تبع آن فساد است. درواقع آنچه که از نظر سازمان لیگ راه‌حل است از نظر ما مسأله است که ابتدا باید همان حل شود. بنابراین اعتقاد نداریم که پرداخت این بدهی‌ها دردی را از باشگاه‌های کشور درمان می‌کند، این پرداخت‌ها حداکثر چون مُسکِّن یا مخدر عمل می‌کند و بروز آثار سوء بیماری را به عقب می‌اندازد. بنابراین اختلاف بنیادی در نوشته «شهروند» با پاسخ سازمان لیگ در مفروضات آن است؛ والا هر دو طرف خواهان بهبود جایگاه فوتبال به‌عنوان مردمی‌ترین ورزش کشور در آسیا و جهان هستند.
تفاوت جایگاه تیم‌ملی ایران در جهان و آسیا با جایگاه تیم‌های باشگاهی را فقط می‌توان از خلال ضعف‌ها و فسادهای جدی در نظام باشگاهی توضیح داد که این امر بیشتر از هر چیزی معلول وابستگی‌های آن به دولت و منابع نفتی و عمومی و مدیریت‌های برآمده از این وضع است. اگر امروز هم با گشاده‌دستی بدهی‌های این دو باشگاه از جیب مردم پرداخت می‌شود، برای این است که حذف آنها از جام باشگاه‌های آسیا به منزله نمره منفی برای پرداخت‌کنندگان محسوب خواهد شد و قطعا همان‌طور که مدیریت سازمان لیگ نوشته، مردم ناراحت خواهند شد ولی وظیفه روزنامه این نیست که با این امواج زیانبار همراهی کند، باید حق را گفت در غیر این صورت تا ده‌ها ‌سال دیگر هم همیشه توجیهاتی برای اهدای چنین کمک‌های کلانی به وجود می‌آید.
۳ـ نکته دیگری که بد نیست با دوستان سازمان لیگ طرح شود این است که این همه اختلافات و مراجعه به فیفا از سوی افراد ذیربط در ایران ریشه در چه وضعی دارد؟ چرا باشگاه‌های دولتی ایران و به‌طور مشخص دو باشگاه پرسپولیس و استقلال پیاپی و با ارقام قابل توجهی محکوم می‌شوند که متأثر از سوءمدیریت‌های دو تیم است؟ اگر قرار باشد که منچستریونایتد و رئال‌مادرید نیز به همین شکل زیان دهند که فوری ورشکست خواهند شد؟ آیا این مسأله نیز مربوط به نگرفتن حق پخش است؟
۴ـ نکته درست و منطقی پاسخ سازمان لیگ، موضوع نپرداختن حق پخش تلویزیونی به ‌عنوان یکی از منابع درآمدی باشگاه‌ها است. هر چند این درآمد فقط بخشی از کل درآمدهای باشگاه‌ها است؛ ولی چه خوب بود روشن می‌شد که درآمدها و هزینه‌های باشگاه‌های ایران و جزییات آن چقدر است؟ اگر سازمان لیگ از اجزای درآمدهای بارسلونا و بایرن‌مونیخ اطلاع دارد، آیا از جزییات درآمدهای باشگاه‌های ایران نیز می‌تواند بیلانی را ارایه دهد؟ مگر نه این‌که این باشگاه‌ها از بودجه عمومی مردم ارتزاق می‌کنند، پس آیا بهتر نبود ترکیب درآمدهای این باشگاه‌ها نیز به اطلاع مردم می‌رسید؟ تاکنون بارها و بارها درباره عدم شفافیت‌های مالی این باشگاه‌ها سخن گفته شده است، ولی در عمل اتفاق مهمی رخ نداده است. ظاهرا سازمان محترم لیگ نیز این اطلاعات را نداشته است تا آنها را با ترکیب درآمدهای تیم‌های اروپایی مقایسه کند، مگر این‌که بگوییم داشته و علاقه‌ای به انتشار آنها نداشته است.
۵ـ اگر چه عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی موجب تضییع حقوق باشگاه‌های کشور می‌شود و این مسأله در پاسخ سازمان لیگ نیز تصریح شده است، ولی راه‌حل آن این نیست که دولت مستقیما به این باشگاه‌ها پول بدهد. این دو مسأله از نظر ما ربطی به هم ندارند. اگر دولت بخواهد، می‌تواند بودجه صداوسیما را زیاد کند، مشروط به این‌که حق پخش تلویزیونی فوتبال را بدهند، نه آن‌که خودش به جای صداوسیما چنین پولی را بدهد! این امر اختلال در مصرف منابع است.
۶ـ وظیفه دولت در توسعه ورزش و آموزش امری بدیهی و مورد حمایت همه است؛ ولی این هیچ ربطی به دادن پول به یک باشگاه که بنگاه اقتصادی است، ندارد. دولت می‌تواند و باید زیرساخت‌های مشترک ورزش را گسترش دهد ولی چون بخش عمده‌ای از پول خود را صرف پر کردن این چاه خشک (باشگاهداری ایرانی) می‌کند، از توسعه زیرساخت‌ها نیز غافل می‌شود.
۷ـ به‌طور قطع نظر ما این نیست که درِ این فوتبال تخته شود؛ مگر این‌که مبارزه با فساد و باندبازی و وصل‌شدن به منابع رانتی را معادل این فوتبال بدانیم که در این صورت امروز تخته شود بهتر است از این‌که فردا چنین شود. مدیرانی که به این وضع عادت کرده‌اند و با سود آن همراه شده‌اند، طبعا علاقه‌ای به ایجاد تغییر ندارند، ولی روزنامه‌ها و مردمي که زیان آن را تجربه می‌کنند، دلیلی ندارد که از وضع موجود دفاع کنند.

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: