شنبه, 11 مرداد 1399 11:11

پایان عصر نفتی کشورهای عرب؟

 

بر اساس شواهد به نظر می رسد که شرایط در خاورمیانه چه در کشورهای تولیدکننده ی نفت و چه در کشورهای غیرنفتی در حال تغییر است و تغییرات مهمی به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در این کشورها قابل پیش بینی است.

 

شواهد نشان می دهد که در حال حاضر بودجه ی کشورهای نفتی دیگر افزایش نمی یابد. الجزایر نیاز دارد که قیمت نفت خام برنت که معیار بین المللی نفت است، به 157 دلار در هر بشکه برسد تا بتواند اقتصادش را سر و سامان دهد. عمان به نفت 87 دلاری نیاز دارد. واقعیت این است که هیچ تولید کننده نفتی عربی، به جز قطر کوچک نمی تواند دخل و خرجش را با قیمت فعلی نفت که حدود 40 دلار است، هماهنگ کند.

 

در ادامه این مطلب آمده است: بنابراین برخی کشورهای نفتی در حال انجام اقدامات جدی هستند. به طور مثال، در ماه می، دولت الجزایر اعلام کرد که هزینه هایش را نصف می کند. نخست وزیر جدید عراق، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان نیز می خواهد کاهش دریافتی حقوق بگیران دولت را در دستور کار قرار دهد. پس از آنکه سازمان های رتبه بندی اعتبار، بدهی های خود را اعلام کردند، عمان تصمیم گرفته است که به استقراض روی بیاورد. کسری کویت می تواند به 40 درصد از تولید ناخالص داخلی اش برسد که بالاترین میزان در سطح جهان است.

 

گفتنی است، بر اثر شیوع کرونا ویروس قیمت نفت به پایین ترین سطح خود طی سال های گذشته رسیده است. البته با از سرگیری کسب و کارها، قیمت نفت دوباره افزایش یافته است اما امکان دارد رسیدن به اوج تقاضا سالها طول بکشد.

 

فریب نخورید، واقعیت این است که کشورها در حال فاصله گرفتن از سوخت های فسیلی هستند. تولید بسیار زیاد انرژی های پاک و رقابت در این عرصه، بدان معنی است که نفت ممکن است برای آینده قابل پیش بینی ارزان باقی بماند. چشم انداز آینده این طور به نظر می رسد که جهان وارد دوره ای از قیمت های پایین شده است و هیچ منطقه ای بیشتر از خاورمیانه و شمال آفریقا از این مسائل متأثر نخواهد شد.

 

رهبران عرب می دانستند که قیمت بالای نفت تا ابد دوام نخواهد داشت. به همین دلیل، چهار سال پیش، محمد بن سلمان، حاکم بالقوه عربستان سعودی، طرحی با عنوان چشم انداز 2030 تهیه کرد که هدف آن از بین بردن اقتصاد نفتی بود. بسیاری از همسایگان عربستان نیز برنامه های خاص خود را دارند. اما مشاور بن سلمان با توجه به شرایط موجود اعلام کرد که چشم انداز 2030 باید زودتر از موعد اجرایی شود و به چشم انداز 2020 تبدیل شود. زیرا درآمد نفتی 1 تریلیون دلاری در سال 2012 به 575 میلیارد دلار در سال 2019 کاهش یافته است و باید چاره ای اندیشید.

 

گفتنی است، این مشکلات را تولیدکنندگان غیرنفتی نیز احساس خواهد کرد. آنها مدت هاست که به همسایگان نفتی خود اعتماد کرده و شهروندانشان به  واسطه ی تولید نفت آنها، سر کار هستند. درآمد افرادیکه در کشورهای نفتی کار می کنند، حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی کشورهایشان بوده است. مهم اینکه، بر اثر درآمدهای نفتی، تجارت، جهانگردی و سرمایه گذاری در این منطقه افزایش یافته و تا حدی ثروت را در این منطقه گسترش داده است. با این وجود، خاورمیانه در مقایسه با سایر مناطق، یکی از بالاترین نرخ های جوانان بیکار در جهان را دارد. در واقع نفت عامل ورشکسته شدن اقتصادهای غیرمولدی است که به این طلای سیاه وابسته هستند. همچنین رژیم های ناخوشایندی را گسترش داده و مداخلات خارجی ناخواسته را ایجاد کرده است. بنابراین اگر کاهش قیمت نفت فعلی به اصلاحاتی منجر شود که اقتصادهایی پویاتر و دولتهای پاسخگو ایجاد کند، پایان این دوره فاجعه بار نخواهد بود.

 

مطمئناً در این راه مقاومت وجود دارد. به طور مثال، به ثروتمندترین تولیدکنندگان نفت منطقه توجه کنید که می توانند در کوتاه مدت با مشکلات قیمت های پایین کنار بیایند. مثلاً قطر و امارات متحده عربی ثروت فراوانی دارند و می توانند این دوره را پشت سر بگذارند. عربستان سعودی، بزرگترین اقتصاد منطقه نیز دارای ذخایر خارجی به ارزش 444 میلیارد دلار است که برای تأمین هزینه های دو ساله ی این کشور با نرخ فعلی کافی است.

 

اما باید توجه داشت که تمامی این کشورها به دلیل همه گیری و پایین بودن قیمت نفت بسیار ضربه خورده اند و مخارج بالایی دارند. گفتنی است، در ماه فوریه، قبل از شیوع کرونا ویروس در خلیج فارس، صندوق بین المللی پول پیش بینی کرد که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس شامل بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی تا سال 2034، 2 تریلیون دلار از ذخایر خود را صرف خواهند کرد. تا آن زمان، عربستان سعودی حداقل 45 میلیارد دلار از پول نقد خود را خرج کرده است.

 

جایی که نفت جریان ندارد

 

اعتراضات در لبنان دوباره از سر گرفته شده است، جایی که همه گیری به طور موقت ماهها تظاهرات مربوط به فساد و اقتصاد در حال فروپاشی را متوقف کرده بود. البته لبنان تولید کننده نفت نیست، اگرچه امیدوار است که روزی به یکی از تولیدکنندگان طلای سیاه تبدیل شود. به هر حال، بحران در این کشور می تواند در سال جاری بیش از 13 درصد از تولید ناخالص داخلی را کاهش دهد. این بحران ناشی از یک نظم اقتصادی پسا جنگی است که بیش از حد به خدمات و یک بخش مالی حجیم شده متکی است. اما رکود در خلیج فارس باعث بدتر شدن شرایط در این کشور شده است. کاهش طولانی مدت قیمت نفت حتی برای کشورهای عربی که تولید کننده نفت نیستند نیز مشکلات زیادی به همراه خواهد داشت.

 

نقل و انتقالات انرژی از کشورهای غنی منطقه در واقع یک راه نجات برای کل خاورمیانه به شمار می رود. به طور مثال، بیش از 2.5 میلیون مصری، تقریباً 3٪ از جمعیت این کشور در کشورهای عربی صادرکننده نفت کار می کنند. این میزان برای سایر کشورها بزرگتر است، مثلاً 5٪ از لبنانی ها  و اردنی ها و 9٪ از فلسطینی ها در کشورهای تولیدکننده نفت کار می کنند و پولی که به دست می آورند، بخش قابل توجهی از اقتصاد کشورشان را تشکیل می دهد. با کاهش درآمد نفتی، کار کمتری نیز برای خارجی ها وجود خواهد داشت، همچنین پرداختی به شاغلان نیز کمتر خواهد بود. 

 

البته حضور نیروی کار کشورهای مختلف در کشورهای تولیدکننده ی نفت مشکلاتی را برای کشورهای مبدا به وجود آورده است. در این ارتباط می توان به فرار مغزها اشاره کرد. مثلاً، لبنان سالانه 35 هزار فارغ التحصیل دانشگاهی دارد که فقط 5 هزار نفر از آنها در این کشور استخدام می شوند و درصد قابل توجهی از آنان برای پیدا کردن کار، چشم به کشورهای دیگر دوخته اند. در مثالی دیگر می توان گفت که مصر به خاطر کمبود پزشک اکنون در دوران همه گیری با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند.

 

با وجود فرصت های کمتر در کشورهای تولید کننده نفت، بسیاری از فارغ التحصیلان ممکن است دیگر مهاجرت نکنند. اما باید دقت داشت که کشورهای مبدا نیز نمی توانند برای آنها زندگی خوبی فراهم کنند. پزشکان در مصر تنها 3 هزار پوند یعنی 185 دلار در ماه درآمد دارند که بسیار کمتر از چیزی است که در عربستان سعودی یا کویت دریافت می کنند. بنابراین، عدم مهاجرت اقشار تحصیل کرده به سایر کشورها و یا بازگشت افراد از کشورهای تولیدکننده نفت، ممکن است مشکلاتی را به لحاظ اجتماعی برای کشورهای مبدا ایجاد کند.

 

از سوی دیگر، باید گفت که افراد در کشورهای دیگر معمولاً از خدمات خوب و شرایط اجتماعی بهتری نسبت به کشور خودشان برخوردارند، به همین دلیل نمی خواهند به کشورشان بازگردند. مثلاً بر اساس یک نظرسنجی که توسط گالوپ در ژانویه منتشر شد، فقط 10٪ از مهاجران مصری در مناطق غنی خلیج فارس می خواهند که به کشور خودشان برگردند.

 

در پایان باید خاطرنشان کرد، بر اساس شواهد به نظر می رسد که شرایط در خاورمیانه چه در کشورهای تولیدکننده ی نفت و چه در کشورهای غیرنفتی در حال تغییر است و تغییرات مهمی به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در این کشورها قابل پیش بینی است.

اکونومیست

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: