چهارشنبه, 18 اسفند 1395 16:39

پویا جبل عاملی: دشواری سیاست‌گذاری پولی

نوشته شده توسط

دکتر پویا جبل عاملی

در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 4002 نوشت:

در فضای آکادمیک، زمانی که صحبت از سیاست‌گذاری پولی می‌شود در یک مدل تعادل عمومی و با منطق مستحکمی که از ریاضیات برمی‌آید می‌توان به راحتی نشان داد که چرا سیاست پولی بر متغیرهای واقعی در بلندمدت اثرگذار نیست. اما انتقال این نتیجه علمی به فضای عمومی و آنجا که یک اقتصاددان پولی بر مسند سیاست‌گذاری می‌نشیند به غایت دشوار و سخت است.

وقتی شما با کسانی مواجه می‌شوید که معتقدند فلان بنگاه تولیدی تنها با میزانی خط اعتباری به راه می‌افتد و این یعنی تولید و اشتغال بیشتر، توجیه درسی که در فضای آکادمیک گرفته‌اید برای این افراد گویی ناممکن است، به‌خصوص زمانی که این افراد خود در گرفتن خط اعتباری ذی‌نفع باشند. چگونه می‌توان برای اینان همین امر ساده را توضیح داد که تغییر سیاست پولی با تغییر انتظارات باعث خنثی شدن اثر پول بر تولید و اشتغال می‌شود؟ و این یعنی تزریق نوسانات بالقوه به اقتصاد آن هم به بهانه اشتغال برای جوانان!

البته سعی بسیاری از اقتصادخوانده‌ها به‌خصوص این روزنامه آن بوده که چنین مفاهیم آکادمیکی را در جامعه و حداقل در میان تصمیم‌گیرندگان نشر دهد، اما به هر رو این امر نقشی دشوار است. در این میان سیاست‌گذار پولی باید هماره تلاش و جهد خود را در ترازوی دانش خویش قرار دهد و در یک رویکرد خودآزمون، بدین پرسش پاسخ دهد که چه میزان از قدم‌هایی که برمی‌دارد، ناشی از فشارهای بیرونی، فرآیندهای بوروکراتیک و دستوراتی است که فارغ از نظر کارشناسی وی باید حتما اجرایی شود و چه میزان ناشی از اراده وی برای اصلاح امور است؟ قدم‌هایی چون اصلاح ترازنامه بانک‌ها و فشار برای پذیرش استانداردهای جهانی در گزارش‌های حسابداری یا حرکت به سوی معیارهای FATF برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم. اما فراتر از این، قدم‌هایی می‌تواند نشان‌دهنده قدرت اختیار و شجاعت در تصمیم‌گیری باشد که مخالفانش در دل خود دولت و چه‌بسا مقامات بالاتر باشد. این گام‌ها هر چند کوچک باشد؛ اما بدون تردید در جهت حل مشکلات بلندمدتی است که اقتصاد ایران هنوز نتوانسته از آن رهایی یابد.

امروز می‌توان از تصمیم‌هایی نام برد که به‌واسطه مداخله در سیاست‌گذاری پولی رخ داده و نتیجه‌ای نیز به همراه نداشته است. به‌عنوان مثال از خود بپرسیم بسته خروج از رکود با تحریک تقاضا، چه میزان بر رشد اقتصادی امسال اثرگذار بود؟ آیا غیر از این بود که بسیاری توصیه کردند تا روز اجرای برجام صبر کنید و شاهد رشد ناشی از برداشته شدن تحریم‌ها باشید؟ آیا گزارشی هست که اثر مثبت بسته فوق را تایید کند؟ حتی گزارش کارشناسان صندوق بین‌المللی پول هم جایگاهی برای این بسته در رشد متصور نبود؟ آیا این بسته و کانال‌های اعتباری آن با رضایت سیاست‌گذار پولی ارائه شد یا با اجبار آن؟ آیا کل‌های پولی که امروز سطوح تورمی بالاتر را در آینده نشان می‌دهد بدون بسته، وضعیت بهتری نداشت؟ آیا طرفداران تحریک تقاضا واقعا می‌توانند ادعا کنند بدون آن بسته که تنها موجب نجات بنگاه‌های بزرگ ناکارآمد شد، رشد اقتصادی امروز به‌طور معناداری پایین‌تر می‌بود؟

سیاست‌گذاران پولی تا حافظه تصمیم‌گیرندگان یاری می‌کند باید این موارد و تجربه‌ها را یادآوری کنند شاید فضا برای سیاست‌گذاری و تطابق بیشتر آن با نتایج آکادمیک بهبود یابد.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: