یکشنبه, 03 ارديبهشت 1396 10:54

مصطفی طهماسبی: جذابیت‌های نگاه کوتاه‌مدت در انتخابات

نوشته شده توسط

مصطفی طهماسبی

محقق مرکز تحقیقات گرونویل فرانسه

در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 4026 نوشت:

دو بعد حائز اهمیت در هر دولتی که عموما مورد توجه مردم نیز قرار دارد، مشتمل بر ابعاد سیاسی و اقتصادی جامعه است.بسیاری از رهبران کشورهای مختلف با توجه به عملکرد دولت‌ها در این دو بُعد در انظار جامعه جهانی مورد نقد قرار می‌گیرند. سوال‌هایی که در این میان مطرح می‌شود این است که این دو بُعد سیاسی و اقتصادی در کشورهای مختلف چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟ آیا می‌توان این دو بُعد را در راستای یکدیگر قرار داد و رابطه این دو برگرفته از یک رابطه علی و معلولی است؟ به این معنا که ضرورتا با بهبود یکی از این دو بُعد، بعد دیگر در راستای بهبود پیش خواهد رفت؟

 

سوال مهم دیگری که مطرح می‌شود، جایگاه برنامه‌های مشتمل بر این دو بُعد در کارزارهای انتخاباتی است. یکی از مهم‌ترین مسائل در مورد این دو بُعد، تعیین اهداف است و مساله مهم‌تر اینکه آیا اهداف تعیین‌شده در این دو بُعد از دولتی به دولت دیگر، نفع جامعه را به دنبال دارد؟ آیا بهتر این نیست که اهداف کلان این دو بُعد یا سیاست‌های اصلی فراتر از دیدگاه دولت‌ها تعیین شود و تنها مسیر رسیدن به این اهداف با توجه به دیدگاه دولت‌ها تغییر کند؟

در یک پاسخ کوتاه به موارد مطرح شده فوق باید اذعان کرد که آنچه در مورد برنامه‌های اقتصادی پیشنهادی در دوره‌های قبلی انتخاباتی به چشم می‌خورد، بیانگر این مطلب است که این برنامه‌ها بیشتر متاثر از بُعد سیاسی حاکم بر جامعه است و در بسیاری از موارد کاندیداها بدون توجه به دیگر مقوله‌ها به برنامه‌های خود پرداخته و به بیان اهداف اقتصاد کلان با نگرش سیاسی درون‌حزبی و گاهی نگرش سیاسی به جهان مبادرت می‌ورزند. علاوه بر این مورد، از دیگر مواردی که در برنامه‌های اقتصادی حائز اهمیت است می‌توان به این موارد اشاره کرد:

* برنامه‌ها عموما برنامه‌های آتی است که شاید بیشتر به شعارهای تبلیغاتی شباهت دارد تا عنوان برنامه. عنوان اینکه دولت بنده اقدام به کاهش بیکاری خواهد کرد، بیشتر یک هدف است که به‌نظر می‌رسد هدف هر دولتی باشد یا به‌عنوان نمونه دو برابر کردن درآمد کشور که به نظر می‌رسد از هیچ بعدی قابل درک نیست و حتی فراتر از یک شعار تبلیغاتی است. اما راهکار دستیابی به این اهداف موردی است که همیشه در برنامه‌ها مغفول می‌ماند.

* متاسفانه عموم مردم به سبب عدم‌تسلط به مسائل اقتصادی، متوجه برنامه‌های اقتصادی نیستند. به بیان دیگر این برنامه‌ها آنچنان که باید مورد قضاوت مردم قرار نگرفته و مردم بیشتر در راستای انتخابات رهبران مردمی و دیدگاه‌های آنها به نقد برنامه‌ها می‌پردازند.

* مردم عموما با مصادیق مستقیم و ملموس در خانواده یا جامعه خود به تحلیل وضعیت اقتصادی پرداخته و برنامه‌های اقتصادی که عموما تاثیر بلندمدت در معیشت افراد دارند، برای مردم درک درستی ایجاد نمی‌کنند؛ به‌عنوان نمونه مبحث افزایش یارانه برای مردم جذابیت بیشتری دارد تا یکسان‌سازی نرخ ارز، چراکه افزایش یارانه مردم به‌رغم افزایش تورم، در کوتاه‌مدت مطلوبیت بیشتری در خانواده ایجاد می‌کند تا سیاست درازمدتی مانند یکسان‌سازی نرخ ارز.

* متاسفانه دانش اقتصادی در جامعه بسیار اندک است و به‌واسطه همین، مردم درک درستی از مفاهیم اقتصادی مانند تورم، افزایش نقدینگی و... ندارند.

* درک مردم از اقتصاد تنها به ظواهر و مصادیق مستقیم، معطوف است و متاسفانه مردم به نقش خود در اقتصاد توجه ندارند. به‌عنوان نمونه خرید جنس ایرانی موردی است که در حال حاضر باید مورد توجه مردم قرار گیرد؛ اما آن‌چنان که باید این اتفاق نمی‌افتد؛ به بیان دیگر مردم منافع کوتاه‌مدت خود را به منافع درازمدت کشور و جامعه ترجیح می‌دهند.در مثال دیگر، در دیدگاه عموم مردم، دولت یارانه‌دهنده، دولت خوبی است و دولت قطع‌کننده یارانه، یزید زمان؛ حتی اگر دولت قطع‌کننده یارانه به سبب تنگنای بودجه به این عمل اقدام کند و دولت خوب (دهنده یارانه‌ها) با چاپ پول و بی‌ارزش کردن آن یارانه‌ها را تامین کند.* عموم مردم علاقه‌ای‌ به تحمل درد ناشی از خارج‌سازی غده‌ سرطانی از بدن خود ندارند؛ هرچند آگاهی داشته باشند که این غده سرطانی در حال از بین بردن کامل بدن است. متاسفانه برخی از مردم به درد خارج ساختن غده در دولت کنونی توجه نکرده و به کار کاذب ایجاد‌شده در دولت قبلی به سبب عدم‌ثبات اقتصاد اشاره داشته و حتی در قیاس این دو دولت، اشاره به رونق اقتصادی در دولت قبل می‌کنند.

در پاسخ به سوال ارتباط سیاست و اقتصاد در کشور ما باید به این مورد اشاره کرد که متاسفانه برخلاف بسیاری از کشورها که سیاست در راستای اقتصاد حرکت می‌کند و در راستای تامین منافع اقتصاد قدم برمی‌دارد، در ایران عزیز ما به سبب وجود درآمد نفتی است که در راستای پوشش اهداف سیاسی قدم برمی‌دارد یا حتی بهتر است به آن اشاره کنیم که این درآمد نفتی است که منفعت‌های سیاسی و ناکارآمدی اقتصادی را پوشش می‌دهد. متاسفانه دولت‌ها به‌رغم اعلام‌ها و شعارهای انتخاباتی خود، به سبب این درآمد نفتی توجهی به دیگر پتانسیل‌های کشور نداشته‌اند.به‌عنوان نمونه در تاریخ کشور دولتی با درآمد نفتی‌ای معادل نیمی از درآمد نفتی کل تاریخ کشور با رویکردهای عجیب خود، کشور را با رشد اقتصادی منفی به دولت بعدی تحویل داد و در همین حال دولتی با کمترین درآمد نفتی ممکن، رشد اقتصادی در کشور رقم زده که قابل تصور نیست.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: