سه شنبه, 30 بهمن 1397 19:12

جعفر خیرخواهان: کارکرد نهادهای سنتی

نوشته شده توسط
اقتصاددان
کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری» نوشته بندیکت کوهلر را باید کتابی درباره ریشه‌یابی ظهور و پیشرفت سریع اسلام و تمدن اسلامی در چند سده اولیه اسلام دانست. نویسنده کتاب که به دانش و ادبیات روز علم اقتصاد و به‌ویژه اقتصاد نهادگرا مجهز است با تأمل و غور در وقایع تاریخی در فاصله ۱۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش در گستره غرب آسیا و جنوب اروپا به نتایجی بسیار جالب و خواندنی می‌رسد که حتی برای مدیریت اقتصادی در عصر حاضر هم درس‌هایی ارزشمند دارد.
 

کتاب از همان صفحات آغازین و فصول اولیه که به سابقه شغلی و تاریخچه زندگی اجداد پیامبر اکرم مانند عبدمناف، هاشم و عبدالمطلب می‌پردازد تا فصول میانه که به اوج شکوفایی تمدن اسلامی اختصاص دارد و در انتهای کتاب درباره جنگ‌های صلیبی و افول تمدن اسلامی بحث می‌کند که جنوب اروپا و شهرها و بنادر مختلف دریای مدیترانه و ایتالیا (مانند جنوا، ونیز و فلورانس) مرکز دادوستد و تجارت جهان قدیم می‌شوند در همه‌جا بر اهمیت ایجاد و ترویج سنت‌ها و نهادهای خوب (اعتماد و سود متقابل، منافع اجتماعی و خیرعمومی) برای پیشرفت یک جامعه تجاری و ثروتمند تاکید دارد. این یکی از درس‌های کلیدی و پیام تاریخی کتاب است که متاسفانه در میان محافل روشنفکری و سیاستمداران ایران معاصر کاملا نادیده گرفته شده است. به بیان دقیق‌تر تاکید یکسویه تصمیم‌گیران بر تولید و اینکه باید به تولید توجه کرد، بدون توجه به امکان تجارت و فروش و مصرف راه به خطا می‌برد.

این کتاب تاریخی-تحلیلی با نگاه تیزبین و تقریبا بی‌طرفانه نویسنده آن به‌خوبی توانسته است عناصر و اجزای پازلی را که باعث شکوفایی و اوج‌گیری امپراتوری اسلامی در گستره‌ای عظیم از دنیای قدیم و تبدیل دمشق و بغداد به بزرگ‌ترین و ثروتمندترین شهرهای زمانه خود در زمان خلفای اموی و عباسیان شده معرفی و  از آن رمزگشایی کند. همانطور که اشاره شد مهم‌ترین نکته‌ای که کتاب بر آن انگشت می‌گذارد و در عصر حاضر هم برای رفاه و پیشرفت کشورها بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است، اهمیتی است که بندیکت کوهلر به عامل تجارت می‌دهد. از همان ابتدای کتاب که شهر مکه را شهره به بازارهای متعدد آن و نیز اجداد حضرت محمد(ص) و قریش را تاجران مشهوری معرفی می‌کند که حتی خداوند در قرآن کریم و سوره قریش به قبیله قریش به خاطر سفرهای زمستانه و تابستانه منت می‌گذارد تا صفحات پایانی در پانصد سال بعد به نقش تجارت بر توسعه و رفاه ملت‌ها تاکید دارد.  برای مثال نویسنده می‌نویسد پرستش در کعبه مهم‌ترین فعالیت در شهر مکه بود. قواعد رفتاری تعیین‌شده برای حرم بر همه عرصه‌های زندگی اجتماعی سایه می‌افکند. تامین نیازهای جمعیت زائرانی که به مکه می‌آمدند به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های اولیه و تدارک دیدن آذوقه نیاز داشت که هزینه آن بر دوش ثروتمندان مکه می‌افتاد. ثروتمندان برای برگشت سرمایه خود راه‌هایی می‌یافتند ازقبیل وضع قانونی که بر اساس آن، زائران برای طواف دور کعبه باید جامه‌هایی می‌پوشیدند که در مکه خریده باشند. رقابتی شدید برای تصدی مدیریت کعبه وجود داشت تا هرکس که رونق اقتصادی و منافع مادی بیشتری عاید می‌کند، سرپرستی کعبه را برعهده بگیرد. ساکنان منطقه حجاز که ابتدا اجتماعات پراکنده و بدون انسجام از قبایل مختلف بودند، هربار که به مراسم سالانه حج می‌آمدند، می‌دیدند چگونه با ترویج اعتماد و رونق تجارت، سطح زندگی‌شان ارتقا یافته است بنابراین حاضر شدند به ایجاد قوانینی تن بدهند که رونق و شکوفایی اقتصادی را به ارمغان آورد. مکه تحت رهبری قریش به سمت جامعه‌ای مشترک‌المنافع حرکت می‌کرد. بنابراین متولی کعبه بودن، همراه خود اقتدار و حق تعیین قواعد رفتاری غیررسمی را می‌آورد. به نحوی که بین اقتدار قریش در نقش خادمان و مراقبان کعبه، از نظر تحمیل قواعد رفتاری بر زائران و ساکنان مکه، تفاوت اندکی با یک دولترسمی وجود داشت.

 در خاندان محمد(ص) دیپلماسی و تجارت جزء ذات این خانواده بود و چندین نسل سابقه داشت. هاشم بن عبدمناف، پدر جد محمد(ص)، چنان شخصیت پرنفوذی بود که نام خاندانش یعنی بنی‌هاشم، از نام وی گرفته شده است. هاشم اصلاح‌گر اجتماعی و کارآفرین دوراندیشی بود و نخستین کسی بود که مالیات بر درآمد (مشهور به «۱۰۰ سکه طلای دوکات یونانی») را در مکه وضع کرد. این مالیات از واردات مواد غذایی از شام دریافت شده و بین مستمندان و زائران توزیع می‌شد. با چنین سیاست اقتصادی در واقع نخستین گام برای انتقال مسوولیت یاری‌رسانی به فقرا از دوش خانواده‌ها به کل جامعه برداشته ‌شد. هاشم رویه‌ها و سنت‌های کسب‌وکار را نیز اصلاح کرد. تا پیش از آن، هرکس در مکه توان پرداخت بدهی خویش را نداشت از شهر طرد و در صحرا رها می‌شد تا هلاک شود؛ هاشم همشهریانش را بابت این عمل سرزنش کرد و گفت «دور نیست این رسم هلاکتان کند» و به این رسم وحشتناک پایان داد. او برای اینکه پیوند و انسجام بین همه ساکنان مکه تقویت شود، سرمایه‌دارها و صاحبان کاروان‌ها را به فقرا پیوند داد و آنها را ملزم کرد اجازه دهند مستمندان به‌عنوان نیروی کار و خدمه سهمی در کاروان داشته باشند. چنین ترتیبات نهادی به نفع همه بخش‌های جامعه بود؛ کسی که توانایی مالی تهیه حتی یک شتر برای سفر نداشت، اکنون می‌توانست با ملحق شدن به سفر تجاری بزرگ‌تر، صاحب بازدهی و درآمد شود، کارآفرینان نیز با انباشتن سرمایه و مهارت‌ها، صرفه‌ مقیاس‌های بزرگتری به‌‌دست می‌آوردند. هاشم به فروشندگان کالاها فشار آورد شیوه بازاریابی خویش را تغییر دهند. بازرگانان را واداشت به‌جای عرضه کالای خود کنار جاده‌های پررفت و آمد و منتظر مشتریان گذری بودن، جرأت کنند و در خارج از سرزمین خود در جست‌وجوی بازارهای بزرگ باشند. او برای سهولت سفر به مکان‌های دوردست، با قبایل بادیه‌نشین مذاکره کرد تا امنیت مسیرهای کاروان‌رو تامین شود. به این عمل «ایلاف» می‌گفتند، که مقرر می‌ساخت کاروان‌ها هنگام حرکت به سمت خطوط مرزی که از میان صحراها می‌گذشت کالاهای بادیه‌نشینان را به رسم امانت تحویل بگیرند و پس از فروش آن‌ کالاها در نقطه مقصد خود، پول آنها را هنگام مراجعت همراه با سودشان به صاحبانشان بپردازند. این توافقات به حدی مهم بود که در قرآن نیز به آن اشاره می‌شود و از ایلاف تقدیر می‌کند که به قریش «در سفرهای تابستانی و زمستانی‌شان الفت و ایمنی داد.» (سوره قریش آیات یک و ۲). مسعودی اصطلاح ایلاف را «به معنای رفتار توأم با امنیت، اطمینان خاطر و ایمنی» تفسیر می‌کند. آلویس اسپنگر در توضیح اصطلاح ایلاف می‌گوید این اصطلاح ریشه‌های توراتی دارد: در کتاب سفر پیدایش از این اصطلاح برای توصیف فرآیندی که یک جامعه را به ‌وجود می‌آورد استفاده شده است‌ و در مورد قریش، هویت آنها با تجارت شکل گرفته بود. هاشم و برادرانش پیمان‌های تجاری با مقامات روم شرقی و حاکمان حبشه، پارس و یمن نیز امضا کردند. طبری در مورد این پیمان‌ها چنین گزارش می‌کند: «نخستین بار ضمانت‌های در امان بودن برای قریش فراهم شد که به آنها اجازه داد تا از منطقه حرم به دوردست‌ها سفر کنند.» ایلاف برای همه طرف‌های دخیل در تجارت منافعی داشت؛ بادیه‌نشین‌ها به بازارهای صادراتی دسترسی پیدا کردند و کاروان‌ها در برابر حملات غافلگیرانه محافظت شدند. درنتیجه، تجارت مکه از محدوده‌های حرم مکه به مناطق فرامرزی گسترش یافت. امنیت مسیرهای عبوری کمک کرد تا از تامین و تدارک منظم موادغذایی اطمینان حاصل شود، ریسک‌های ناامنی کاهش و گردش مالی و سود کاروان‌داری افزایش یابد. از زمان هاشم به بعد، کاروان‌های مکه در زمستان عازم حبشه و یمن و در تابستان به بازارهای شام روانه می‌شدند. هاشم نشان داد که می‌توان محدوده حرم را گسترش داد. ابتکار عمل‌های وی‌ـ ‌بهبود تامین اجتماعی، برقراری مالیات‌ها، تشویق به تجارت‌ـ ‌در بیشتر جنبه‌ها مقدمه‌ای شدند برای ابتکارات و نوآوری‌های نهادی که محمد(ص) به آنها دست زد. وی میراثی چشمگیر بر جای گذاشت؛ قریش در فاصله سه نسل، از جایگاه یکی از چند قبیله ساکن در دره بکه، به مرتبه نمایندگان رسمی مکه ارتقا یافتند.

بخشی از فصل چهارم کتاب با عنوان «مسجد، بازار و جنگ» به مدیریت اقتصادی پیامبر در شهر مدینه اختصاص دارد و چنین توضیح می‌دهد که ساکنان مدینه از خواسته محمد(ص) برای ساختن مسجد پشتیبانی کردند، اما هنگامی که ایشان قطب دوم زندگی جمعی یعنی بازار را برپا ساخت، با او مخالفت کردند. مدینه تا آن زمان چهار بازار داشت و نیازی به تشکیل بازار پنجم احساس نمی‌شد. هنگامی که محمد(ص) نخستین بازار اسلامی را داخل خیمه‌ای برپا کرد، کعب بن اشرف، رئیس جامعه یهودیان مدینه، طناب‌های خیمه را برید و آن را فرو انداخت. این اقدام باعث خشم محمد(ص) شد و وی در جست‌وجوی مکانی جدید برآمد. محمد(ص) چنان فضای باز و بزرگی انتخاب کرد که اگر جهاز شتری در وسط آن قرار می‌دادند، از حاشیه‌ بازار دیده نمی‌شد. روشن نیست که چرا محمد(ص) تصمیم گرفت مکانی با ابعادی بسیار بزرگ‌تر از یک خیمه انتخاب کند؛ یک دلیل آن شاید این بوده باشد که امکان مزاحمت و دخالت در بازار فضای رو باز وجود نداشته است؛ یا که شاید می‌خواسته است برنامه‌هایی که برای مرحله بعد در نظر گرفته بود جلو بیندازد. محمد(ص) بازار جدید را با گفتن این کلمات افتتاح کرد: «این بازار متعلق به شماست. بخش‌های مختلفی در آن به‌ وجود نیاورید و بر آن مالیات‌ وضع نکنید.» از این جمله محمد(ص) ‌ـ‌که تصریح کرد در بازار وی مالیات گرفته نمی‌شود‌ـ می‌توان نتیجه گرفت در بازارهای دیگر مالیات گرفته می‌شده و احتمالا به همین دلیل کعب بن اشرف با تشکیل آن مخالف بوده است زیرا مسیر تجارت را از بازارهای موجود به سمت خود تغییر می‌داد. محمد(ص) همچنین قواعد اخلاقی برای تنظیم تجارت وضع کرد. همه داد و ستدها باید در معرض دید عموم انجام می‌شد؛ هنگامی که مشاهده کرد خیمه‌ای در بازار برپا شده است آن را به آتش کشید. جانشینان محمد(ص) دستورهای او را موبه‌مو اجرا کردند: عمر مانع آهنگری شد که می‌خواست در بازار کوره نصب کند؛ علی (ع) به تجار اجازه نداد بساط خود را شب‌‌ها در آن‌جا نگه دارند؛ هر کس که صبح پیش از همه وارد بازار می‌شد می‌توانست هر جا که دوست داشت بساط‌ خود را پهن کند اما با تاریک‌شدن هوا باید آن را جمع می‌کرد. اما علی (ع) نیز این قاعده را اعلام کرد: «بازار برای مسلمانان همچون مکان عبادت است: هر که اول وارد می‌شود می‌تواند جای خود را تمام روز نگه دارد تا زمانی که محل را ترک کند.» محوطه باز بزرگ، برخلاف خیمه، جای کافی برای پذیرش کاروان‌ها داشت؛ برای مثال، عبدالرحمان، یکی از یاران محمد(ص)، به محض ورود به مدینه به بازار رفت و خیلی زود از راه تجارت به‌قدر کافی سرمایه اندوخت تا به‌عنوان بازرگان با کاروان‌های تجاری عازم سفر شود. سفرهای تجاری به فواصل دور به‌زودی از مدینه به راه افتاد. طلحه از یاران نزدیک محمد(ص)، دو سال بعد از زندگی در جامعه اسلامی یک ماموریت برای اعزام کاروان تجاری به شام را شروع کرد؛ عبدالرحمان در عرض چند سال سکونت در مدینه، مدیریت کاروان‌هایی شامل حدود ۷۰۰ شتر را به دست گرفت. کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری» به جز لذتی که از خواندن حکایت‌های تاریخی (از عصر پیامبر و خلفای راشدین و اموی و عباسی) نصیب خواننده می‌کند، درس‌های زیادی حتی برای حکمرانان کنونی جوامع اسلامی دارد. برای مثال تاکیدی که کتاب بر اهمیت ارزش‌هایی مانند تنوع و تکثر فرهنگی و فرهنگ یادگیری و استقبال از فرهنگ‌های دیگر دارد و توجه به جزئیات و ظرایف نهادسازی و سیاست‌های مناسب اقتصادی که از سوی حاکمان اسلامی در صدر اسلام اتخاذ شد و زمینه‌ساز ظهور و گسترش تمدن اسلامی شد ازجمله این درس‌های بسیار مهم هستند.

دنیای اقتصاد

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: