پنج شنبه, 21 آذر 1398 07:49

فرشاد مومنی: تجویزهای راهگشا از دل معرفت تاریخی

نوشته شده توسط

 

به گزارش دارایان فرشاد مومنی در نشست راه طی شده اقتصاد ایران در دانشگاه فردوسی مشهد گفت: یکی از گرفتاری های بزرگ در ایران این است که ما به این نکته توجه نداریم که گرامی داشتن یک اندیشه ورز بزرگ به معنای مطلق کردن اندیشه های او نیست. اما از ترس مطلق کردن اندیشه های او حقوق مسلم او را نادیده گرفتن هم از نظر من یک اشکال بسیار بزرگ است که گریبان جامعه ی ما را گرفته و ما از این ناحیه بسیار لطمه می بینیم.

واقعیت این است که در عرصه ی علوم سرنوشت ساز در تمدن بشری هیچ بزرگی به بزرگی نرسیده و نخواهد رسید الا این که دستی در تاریخ داشته باشد و تاریخ مخزن الاسراری است که هرچقدر گستره و عمق شناخت ما درباره ی آن افزایش پیدا کند از خطاها و آزمون و خطاهای بی فرجام و پرهزینه و پرخسارت جلوگیری می کند و این مسئله هم در ساحت نظر و هم در ساحت عمل بسیار حیاطی است. شما میدانید که اندیشه و اسلوب اندیشه ورزی نیوتون چند صد سال بر همه ی ساحت های علوم سیطره داشته و وقتی که از خود نیوتون رمز موفقیتش را پرسیدند گفته بود رمز موفقیت من در این است که در هر زمینه ای که اقدام به پژوهش کردم ابتدا تلاش کردم که خود را برشانه های نسل های پیشین قرار بدهم. به نوعی آزموده های مجدد را آزمون نکند و آنچه را که کشف شده خودش از نوع کشف یا اختراع نکند.بنابراین ما در واکاوی تجربه تاریخی اقتصاد ایران هم با این مسئله رو به رو هستیم بخش بزرگی از گرفتاری هایی که ایران متحمل شده به ضعف بنیادی در معرفت تاریخی برمیگردد.

برآرودهای شخصی که من انجام داده ام این است که اگر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع ایران حتی تخصص اقتصادی هم نمیداشت اما قادر به فهم روشن و عالمانه ی درس های جدی پنجاه ساله ی اخیر می بود بیش از 85 درصد خطاهای سیاستی که خانمان سوزی میکند در ایران میتوانست رخ ندهد.

برای این که ببینید از زاویه ی غفلت از معرفت تاریخی ما چطور داریم چوب میخوریم شما نگاه کنید به این که از زمان بعثت پیامبر گرامی اسلام تا زمان رحلت ایشان کلا23 سال زمان برد. دربارهی این 23 سال چند صد هزار صفحه مطلب نوشته شده و این درحالی است که در 40 ساله گذشته ما تا امروز حتی یک کتاب نداریم که از منظر اندیشه ای طرز عمل اقتصاد ایران را مورد ارزیابی و تحلیل قرارداده باشد. حتی در توصیف ساده ی این 40 ساله هم همین کارهای بسیار اندکی که شده به طرز فاجعه آمیزی ناقص و نارسا است و بنابراین وقتی که میگوئیم اقتصاد ایران چرا اینقدر آشفتگی و گرفتاری دارد از زاویه ی طرز نگاهی که در نظام رسمی آموزشی و پژوهشی ما به منزلت تاریخ و منزلت تاریخی میشود ما میتوانیم بگوئیم که شما انتظار اتظار دارید ازاین کوزه چه چیزی بیرون درآید درحالی که جایگاهی که برای تاریخ اقتصادی در نظر گرفته شده تقریبا به صفر مطلق ریاضی خیلی نزدیک است حتی اگر نگوئیم که خودش است.

پس بنابراین ما متوجه میشویم که بخش اعظم خلع های معرفتی فاجعه ساز در ایران به غفلت از تاریخ اقتصادی مربوط میشود. ما در ایران یک گرفتاری خیلی بزرگ درباره ی معرفت تاریخی به طور کلی و معرفت اقتصادی به طور خاص داریم و آن هم این است که ما درباره ی عملکرد ایران چه اقتصادی چه سیاسی و چه اجتماعی در زمان t صفر یک نکته منفی اگر بخواهیم بگوئیم هزینه ی فرصت بسیار بالایی دارد و اکثریت صرف نظر میکنند از گفتن آن که درباره ی همان دوره  در زمان t یک نکته ی مثبت بگوئی ممکن است که سرت را از دست بدهی. بنابراین ما با یک دشواری خیلی بزرگ روبه رو هستیم در این زمینه و باید دقت های قابل اعتنایی در این زمینه داشته باشیم.

من میخواهم به شما بگویم که الان خیلی متداول است به اعتقاء طرز عملی که در این 40 ساله ی گذشته کمابیش مشاهده شده خیلی ها مقایسه ی بین رژیم ها میکنند. مثلا قاجاریه را باپهلوی، پهلوی را با جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی را باقبل تر های خودش و ازاین قبیل. من میخواهم خدمتتان عرض کنم که یک کلید برای ارزیابی منصفانه اقتصادی هر دوره برجسته کردن شرایطی است که در آستانه ی وقوع و شکل گیری آن دوره وجود داشته. یکی از یافته های من در همکاری هایی که با اساتید محترم رشته ی تاریخ داشته ام این بوده که ما در فهمی که از عملکرد دوره ی قاجاریه داریم به طرز فاجعه آمیزی پهلوی زده هستیم. یعنی در دوره ی پهلوی هرگز با ما درمورد این که قاجاریه چه شرایطی را تحویل گرفتند صحبت نکردند و اگر ما آن شرایط را در نظر بگیریم به کلی ممکن است دیدمان در مورد قاجاریه تغییر کند البته نه این که نقد ها و انتقاداتی که به آنها داریم منتفی شود بلکه ارزیابی هامان منصفانه تر میشود.

 

عین این مسئله درمورد پهلوی و بحث هایی که از رژیم پهلوی در دوره ی جمهوری اسلامی میشود هم موضوعیت دارد. اگر ما بخواهیم انصاف علمی را رعایت کنیم برای این که ببینید مثلا سهل انگاری هایی که در تاریخ اقتصادی ایران با دلایل موجه و ناموجه درباره ی ایجاد زیرساخت های فیزیکی برای توسعه شده آشنا شوید شاید برایتان شگفت آورباشد که در فاصله ی 1358 تا1367 با همه ی ماجراهایی که ایران در طی این دوره ی ده ساله داشته میزان زیر ساخت های فیزیکی ایجاد شده در دوران جمهوری اسلامی در جامعه روستایی 11.5 برابر آن چیزی بوده که از رژیم پهلوی تحویل گرفته بودیم. حالا یک بخشی از این قضیه آن انرژی غیر متعارفی است که از بحث انقلاب اسلامی آزاد شده ولی یک بخش دیگرش این است که یک سری کارهای ابتدایی یا اولیه که باید در طول سال ها صورت میگرفت انجام نشده است.

دقت داشته باشید که تجویز های راهگشا از دل توصیف ها و تحلیل های عالمانه و صادقانه در می آید. ما درایران در هر زمینه ی حیاطی وقتی که صحبت میکنیم وقتی بخشی از توصیف هارا میگوئیم وقت تمام میشود یعنی حتی به مرحله ی توصیف درست هم نمیرسیم. ما حتی جرعت روبه رو شدن با واقعیت در سطح توصیف راهم نداریم تا چه برسد به این که بخواهیم تحلیل کنیم. بنابراین با مطرح کردن این محدودیت ها که میتوان فهرستش را هم خیلی بسط داد شما ملاحظه میکنید که گوئی آمنیزه ای از جهل و منافع ضد توسعه ای وجود دارد که ایرانیان از بالا تا پایین با ابتدایی ترین اوصاف وضع موجودشان آشنا نباشند. شما یک مطالعه در ایران نمی بینید که مطرح کند در طی پنج دهه گذشته تحولات مربوط به حقوق مالکیت چه شده؟ ولی در هیچ جای دنیا در غیاب یک سطوح حداقلی از حقوق مالکیت امکان تمدن سازی وجود ندارد، شما به سمت انحطاط و قهقرا خواهید رفت و ما الان مثلا برنامه توسعه میریزیم و در یک دانه از اسناد این چند ساله هرگز گزارشی از اوضاع و احوال امنیت حقوق مالکیت ارائه نشده و اگر اوضاع و احوال اینی است که من میبینم هفتاد سال دیگر هم اوضاع همین است. ولی این ها سرنوشت محتوم نیست یعنی اگر ما یک فهم نظری قابل اعتنایی داشته باشیم میتوانیم بیرون بیاییم از این تنگناهای معرفتی که همیشه باعث میشود ما یک بخش کوچکی از واقعیت را ببینیم و براساس آن قاعده گذاری کنیم و منابع مادی و انسانی مان را تلف کنیم و زمان را هم از دست بدهیم.

نکته ی اول این است که به محض اینکه در تاریخ اقتصادی شما به سمت استفاده از داده های کمی حرکت میکنید در معرض یک آسیب بسیار بزرگ قرار میگیرید که بهش میگویند دام میانگین ها. وقتی که شما میانگین گیری میکنید درواقع نوسانات را نمی بینید درحالی که ایران به واسطه ی بحران ناامنی ریشه داری که دارد در آن نوسانات خیلی شدید است و طبیعتا عبرت هایی که در این نوسانات وجود دارد هم خیلی بزرگ است و مطالعات تاریخی به شما کمک میکند که از این دام خودتان را خارج کنید و این خیلی سرنوشت ساز است. ببینید طی این دوره ی 40 ساله دائم این نوسانات چه از نظر طرز نگاه و الگوی فکری قاعده گذاران اقتصادی و چه از نظر عملکرد ما درحال نوسان بودیم و بنابراین با ریز بینی و دقت میشود درس های خیلی بزرگ پیداکرد. در دام میانیگین ها که خدمتتان عرض کردم در ده ساله ی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود این که بی سابقه ترین فشارها و شوک های داخلی و خاجی در این دوره اتفاق افتاده تقریبا یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ اقتصادی صد ساله ی ایران محسوب میشود.

مدیریت اقتصادی به شرطی موفق میشود که سه کار انجام داده باشد. کار اول این است که هزینه ی فرصت مفت خوارگی را بالاببرد کاردوم مسئله ی شفاف سازی فرایند های تصمیم گیری و تخصیص منابع و بستر سازی برای مبارزه ی پیش گیرانه با فساد و مؤلفه ی سوم احتمام به شکل گیری بنیان های نهادی و ظرفیت های دانش ضمنی و ظرفیت های سازمانی برای تولید توسعه گرا است که تولید توسه گرا یعنی تولیدی که قتدر به رفع فقر در سطح فرد و خانوار و کاهش عقب ماندگی در استاندارد ملی باشد.

نکته دوم این که در 10 سال اول بعد از پیروزی انقلاب با وجود بی سابقه ترین فشارهای داخلی و خارجی که داشتیم تقریبا جزء درخشان ترین دوران طلایی توسعه اقتصادی ایران محسوب میشود.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: