دوشنبه, 11 فروردين 1399 13:00

علی دینی ترکمانی: چشم‌انداز جهان پس از کرونا

نوشته شده توسط

 

کمتر کسی (جز افرادی خاص همچون اولریش بِک  و منتقدان پست مدرن)،  گمان می‌کرد هستی در سطح جهانی،  در آینده نه چندان دور، می‌تواند به جایی برسد که مصداق عینی از استعاره‌ی آخرالزمان باشد.

 

واکنش به کرونا، چه در سطح فردی وچه در سطح دولت‌ها، در ابتدا، بی‌خیالی بود. اما، آرام آرام، نگرانی و بعد با شنیدن خبرهای ابتلا و فوت بیشتر، دلهره‌ی نفس‌کُش، جای آن را گرفت. دلهره‌‌ای با دو بعد. یکی،  ترس از ابتلای به درد شدید بیماری و در نهایت مرگ فجیع. دیگری،  ترس از به‌درازا کشیده شدن این موقعیت و اختلال جدی در زنجیره‌های تولید و  تامین کالاها و خدمات  و افزایش شدید بیکاری. یعنی، کاهش عرضه در سویی و ناتوانی بخش قابل توجهی از جمعیت در دسترسی به حداقل‌های زندگی در سوی دیگر. تحقق تصویر مالتوسی و نه مارکسی.

 

در تصویر مارکسی، زنجیره‌های تولید و تامین فعال‌اند ولی بدلیل کارکرد قانون انباشت و ارزش اضافی، مازادِ تولید ناشی از فقر انبوه، وجود دارد. در تصویر مالتوس، زنجیرها‌ بر اثر قحطی و بیماری‌هایی چون طاعون و وبا (و در اینجا کرونا) از کار می‌افتند و موجب مرگ و میر بخش قابل توجهی از جمعیت می‌شوند. 

 

البته، واقعیت دیگر، در کنار کرونا، توانمندی‌های فن‌آورانه است. همان چیزی که مالتوس نادیده می‌گرفت و مورد توجه مارکس بود. بی‌تردید، واکسن پیشگیری از ابتلاء و داروی درمانِ بعد از ابتلاء، در آینده نه چندان دور ارایه خواهد شد. حتی اگر آماده‌سازی واکسن پیشگیری (که آزمایش‌های اولیه آن بر روی انسان شروع شده) زمان ببرد، داروی درمانی قوی و دستگاه کیت سریع‌العمل در شناسایی، بزودی خواهد آمد و دلهره تا حد زیادی رفع خواهد شد.

 

اما، با عبور از این دوره، امکان این‌که جهان اندیشه‌ورزی و  نظام حکمرانی و سیاستگذاری جهانی، به‌روال سابق ادامه یابد وجود نخواهد داشت.

 

۱. تلاش‌ها برای دستیابی سریع به درمان، در قالب همکاری جهانی، به ریاست سازمان بهداشت جهانی، بسیار جدی شده است. شاید این اولین بار باشد که انسان معنای مشکل جهانی و راه‌کار جهانی را  در سطحی فراگیر درک می‌کند. از این پس، سرنوشت به هم پیوسته‌ی جامعه‌جهانی، بیش‌تر مورد توجه قرار خواهد گرفت. از همین منظر، می‌توان بر افزایش نقش سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن و سازمان‌هایی چون بهداشت جهانی اشاره کرد.

بنابراین، مفهوم حاکمیت ملی بدون پاسخگو، نه بدلیل سیطره‌ی سرمایه جهانی و قواعد اقتصادی آن، بلکه بخاطر افزایش اهمیت سلامت اجتماعی، تضعیف خواهد شد. تلاش برای پاسخ‌گو کردن کشورها در زمینه جان و سلامت افراد، بیش‌تر از قبل، خواهد شد.

 

۲. در همین راستا، موازنه قوا در عرصه‌ی تصمیم‌سازی و سیاستگذاری جهانی، به ضرر نهادهای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، تغییر خواهد کرد که تعریف‌شان از سیاست  اقتصادی در حداقل‌سازی مداخله دولت و آزادسازی‌های حداکثری بازارهای کالاها و خدمات خلاصه می‌شود.

 

۳. دیدگاه‌هایی که با رد هویت وجودی جامعه، در پی ابتنای کلان بر بنیان خُرد، هستند، در معرض نقد جدی قرار خواهند گرفت. فردریک فون هایک و میلتون فریدمن و به تاسی از آنان، مارگارت تاچر، معتقد بودند " جامعه چیزی جز جمع جبری افراد نیست".  کرونا نشان می‌دهد، تصور فرد بدون جامعه‌ی ایمن، چقدر نادرست و ابلهانه است. نشان می‌دهد که سرنوشت افراد چقدر به هم وابسته است. هیچ کسی در داخل کشوری، و هیچ کشوری در جامعه‌جهانی، نمی‌تواند بدون مشکل باشد، چنانچه دیگران در مشکل باشند.

 

۴. کرونا نشان می‌دهد که در غیاب ساماندهی صحیح نظام اجتماعی و اقتصادی، امکان بروز "شکست نظام‌مند" در مقیاس جهانی وجود دارد. شکستی متفاوت از شکست‌های بازاری که با ابزارهای انگیزشی مالی چون مالیات و یارانه قابل رفع است. وقتی شکست نظام‌مند پیش می‌آید گریزی از ابزاری چون قرنطینه‌سازی نیست. در عین حال، رفع این شکست، مستلزم  مداخله جدی دیگر دولت، از جمله تخصیص بودجه ۲ هزار میلیارد دلاری آمریکا و بودجه‌های دولتی دیگر است. 

 

۵. از این پس، مفهوم بازار اجتماعی‌گرا مورد توجه بیشتری قرار خواهد گرفت. این به معنای حذف بازار در عرصه زندگی اجتماعی نیست که امری است امکان ناپذیر. به معنای توجه بیشتر به مسائلی چون سرنوشت به هم پیوسته افراد و بنابراین ضرورت تامین زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی بهتر، توزیع عادلانه ثروت و درآمد، کنترل عملکرد بازارها از جمله بازار حیوانات و موادغذایی و غیره است. در عین حال، به معنای دموکراتیزه کردن حداکثری ساخت دولت  و قدرت از طریق میدان دادن به صداها و نهادهای اعتراضی و انتقادی چون سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری، نهادهای غیر دولتی زیست محیطی و جنبش‌های اجتماعی مساوات‌گراست.

منبع: https://t.me/alidinee

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: