سه شنبه, 26 فروردين 1393 00:05

رزاقی: حماسه اقتصادی تقویت تولید است

نوشته شده توسط

تقویت تولید» در رأس نسخه‌ای قرار دارد که ابراهیم رزاقی کارشناس و استاد مو سپید دانشگاه برای حماسه‌سازی در اقتصاد ایران پیشنهاد می‌کند. وی تولید را نبض برنامه‌های اقتصادی عنوان می‌کند.

به گزارش جام جم، سال جاری در شرایطی آغاز شده که رهبر معظم انقلاب برای پنجمین‌بار متوالی عنوانی اقتصادی را برای سال انتخاب کرده و باز هم تکالیفی اقتصادی را در رأس وظایف مسئولان و مردم قرار داده‌اند؛ اما مروری بر اقدامات انجام شده در سال‌های« اصلاح الگوی مصرف»، «همت مضاعف، کار مضاعف»، «جهاد اقتصادی» و «حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی» نشان می‌دهد طی این سال‌ها به‌جای آن‌که به برنامه‌ریزی و فعالیت عملی در زمینه‌های تعیین شده پرداخته شود، مسئولان بیشتر به شعاردادن و انجام اقدامات نمایشی همت گمارده‌اند.

به اذعان کارشناسان این مساله نه تنها در بدنه اجرایی کشور مشاهده می‌شود، بلکه در بدنه قانونگذاری نیز به عنوان یک نقطه‌ضعف خودنمایی می‌کند؛ چه این‌که افزایش نیازهای وارداتی کشور و نبود سیاست‌های مناسب تجاری از یک سو و ضعف قوانین کارآمدی که کشور را در کوتاه‌ترین زمان ممکن در مسیر اعتلای اقتصادی قرار دهد سبب شده تا مشکلات اقتصادی باوجود تمام اتفاقات مثبت افزایش یابد.

بر همین اساس امسال همزمان با افزایش تحریم ها و مشکلات اقتصادی کشور، حماسه اقتصادی به‌عنوان یک برنامه راهبردی در دستور کار قرار گرفته است، اما در صورت ادامه نگرش سال‌های گذشته بیم آن می‌رود که این برنامه نیز در نهایت به نتایج مدنظر منتهی نشود.

در این رابطه «تقویت تولید» در رأس نسخه‌ای قرار دارد که دکتر ابراهیم رزاقی کارشناس و استاد مو سپید دانشگاه برای حماسه‌سازی در اقتصاد ایران پیشنهاد می‌کند. عضو سابق هیات علمی دانشگاه تهران، تولید را نبض برنامه‌های اقتصادی عنوان و تأکید می‌کند که تمام موج‌های بعدی تغییرات از جمله اصلاح سیاست‌های ارزی باید از این نقطه آغاز شود.

به گفته او دولت بعدی نقشی کلیدی در حل این مشکلات دارد و می‌تواند با اصلاح برخی برنامه‌ها و سیاست‌های نامناسب در عرصه اقتصادی، مسیر بلندمدت را برای رشد و شکوفایی کشور فراهم کند.

تصویری که شما از این روزهای اقتصاد ایران در ذهن دارید ، چگونه است و ریشه این مشکلات اقتصادی از کجا ناشی شده است.

واقعیت این است که اقتصاد ما جزء اقتصادهای وابسته بوده و هست و تقسیم کار بین‌المللی در آن کاملا جا افتاده است؛ یعنی از زمانی که کشورهای صنعتی، ماشین را در صنعت به کار گرفتند و سرمایه‌داری حالت تهاجمی به خود گرفت، وابستگی اقتصاد ایران هم کلید خورد. این مساله در کشور ما از زمان پهلوی اول شروع شد و تا سیاست‌های اقتصادی بعد از دوران دفاع مقدس ادامه پیدا کرد.

در این سال‌ها یک ساختاری در اقتصاد مانند اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا به‌وجود آمده است که براساس آن ایران به فروشنده عمده نفت‌خام یا مواد پتروشیمی به صورت نیمه خام تبدیل شده و این موارد بخش بزرگی از درآمدهای کشور را تشکیل می‌دهد.

محصولات کشاورزی صادراتی هم جنبه صنعتی ندارد. علت بروز این پدیده هم این است که بعد از سال‌های دفاع مقدس، سیاست‌های تعدیل اقتصادی در دستور کار دولت قرار گرفت که دقیقا یک سیاست تعدیل اقتصادی سرمایه‌داری آمریکایی بود؛ یعنی این سیاست ها همه چیز را به بازار واگذار می‌کند و بازار هم تابع حداکثر سود است. در این جریان دولت هم از دخالت باز داشته شد و از طرف دیگر نظارتی هم بر بخش خصوصی صورت نگرفت. این مسائل را در کنار ساختاری بگذارید که از دوران قبل از انقلاب برجا مانده بود؛ یعنی واردات نقش اصلی را در اقتصاد ایفا می‌کرده است.

بنابراین از لحاظ درآمدهای ارزی، نفت خام و دیگر فرآورده‌های نفتی در رأس قرار داشتند و از لحاظ واردات هم کالاهای مصرفی که چیزی حدود 80 درصد واردات را تشکیل می‌داد، اقتصاد کشور را مورد تهدید قرار داده بود. نیاز 80 تا 90 میلیارد دلاری به واردات در شرایط کنونی که درآمد نفتی هم کم شده است، نشان می‌دهد که این ساختار دقیقا بر خلاف قانون اساسی رشد کرده است. حال آن‌که در اصول مختلف قانون اساسی یا وصیت‌نامه امام خمینی(ره) بارها بر استقلال اقتصادی و این‌که مصرف داخلی باید در داخل تولید شود، تأکید شده است. در یک مقایسه دیگر می‌توان به مباحث جمعیتی و میزان وابستگی هم نگاه کرد.

در حال حاضر جمعیت کشور نسبت به اوایل انقلاب دو برابر شده، در صورتی که وابستگی درآمد کشور به خارج از لحاظ نیاز ارزی ده برابر شده است. این در شرایطی است که ایران از لحاظ استقلال سیاسی در جهان تبدیل به یک الگو شده، ولی از لحاظ استقلال اقتصادی نتوانسته مسیر خوبی را طی کند؛ البته در بسیاری زمینه‌ها پیشرفت‌های بسیار خوبی حاصل شده، اما نمی‌توان از آن به عنوان استقلال اقتصادی یاد کرد. به‌عنوان نمونه همین خودروی ملی در سال گذشته نشان داد که تا چه اندازه وابسته است؛ این هم به‌دلیل سیاست‌هایی است که دولت‌ها در پیش گرفتند و قطعات را با دلار ارزان از خارج وارد کردند.

از طرفی عمده سود فعالیت‌های اقتصادی هم در دلالی و توزیع و واردات است و دولت‌ها هم به دلیل تفکرات لیبرالی در این مساله دخالت نکرده‌اند؛ غافل از این‌که آن نظام لیبرالیسمی که مانع از دخالت دولت در اقتصاد می‌شود، بیشترین سود را در فعالیت‌های تولیدی قرار داده و می‌داند که در صورت آزادی فعالان اقتصادی بیشترین توجهات به سمت تولید معطوف خواهد شد. این آسیب‌ها در درجه اول آسیب‌هایی است که ناشی از دید مردم و مسئولان در اقتصاد است و رهبری هم بدرستی این ضربه‌پذیری را تشخیص دادند.

یعنی از نظر شما دلیل این نامگذاری‌ها معطوف به همین ریشه‌های نادرست اقتصاد ایران است؟ به عبارت دیگر آیا تحریم‌ها نقش ویژه‌ای در تغییر رویکرد راهبردهای اساسی نظام به سمت مسائل اقتصادی نداشته است؟

دقیقا ریشه‌های اقتصادی علت اصلی این مساله است. من فکر می‌کنم در درجه اول مسئولان اقتصادی و بعد هم مسئولان سیاسی که این اقتصادیون را دعوت به کار می‌کنند و همچنین نمایندگان مجلس که بودجه‌های سنواتی و دیگر قوانین اقتصادی را تدوین می‌کنند در سال‌های بعد از جنگ به الگوی اقتصادی قانون اساسی که همان استقلال اقتصادی است باور نداشته و این‌گونه تصور کرده‌اند که علم اقتصاد یعنی همان الگویی که صندوق بین‌المللی پول و بانـــک جهانی ارائه می‌کنند. در واقع می شود گفت که طی 24 سال گذشته در بسیاری مقاطع افرادی به اداره امور اقتصادی کشور منصوب شده اند که اصلا آشنایی با قانون اساسی نداشته‌اند و اعتقادی به آن ندارند و اصلا آن را علمی نمی‌دانند.

با این شرایطی که از اوضاع اقتصادی کشورترسیم کردید ، فکر می‌کنید برای حماسه اقتصادی چه کارهایی باید انجام شود؟

به نظر من اولین نکته همان آسیب‌شناسی است که به‌صورت مختصر گفته شد. نکته بعدی این است که وقتی از حماسه سخن به میان می‌آید منظور یک حرکت مانند فوران آتشفشان با یک قدرت عظیم انفجاری است. مثال بارز این مساله دوران دفاع مقدس است که بیشتر مردم برای دفاع از کشور بسیج شدند و از هیچ خطری حتی جانفشانی نهراسیدند؛ بنابراین بدون شرکت بیشتر مردم، این حماسه‌آفرینی امکان‌پذیر نیست. نکته بعد این است که وقتی حمله نظامی به ایران صورت گرفت همه مردم از این قضیه اطلاع پیدا کردند و دولت هم در این زمینه اطلاعات کافی به مردم می‌داد. همین مساله سبب شد تا مردم هم برای حماسه‌آفرینی آماده شوند؛ اما در حال حاضر متأسفانه میزان آگاهی که به مردم در زمینه تهاجمات اقتصادی دشمن داده می‌شود بسیار اندک است.

اگر درست عمل می‌کردیم باید مسئولان سیاسی و اقتصادی درستی شدت این تهاجم را با توجه به وضع اقتصادی ایران به مردم می‌گفتند و این‌که آیا این تهاجم کوتاه مدت است یا بلند مدت هم به مردم اطلاع داده می‌شد. حال آن‌که تاکنون فقط رهبری راجع به این مساله با مردم به صورت شفاف و واقعگرایانه صحبت کرده‌اند و مسئولان دولتی هیچ چیزی نگفته اند؛ مانند این‌که اتفاقی نیفتاده است. دائم از نبود مشکل در فروش نفت، ذخیره‌سازی انبوه کالاها و کاهش شدید قیمت دلار در آینده نزدیک سخن می‌گویند حال آن‌که اثرات مشکلات تحریم و تهاجم اقتصادی دشمن بر زندگی مردم بوضوح مشخص است. در کنار این مساله کماکان تبلیغات تجاری، مصرف‌زدگی، تجمل‌گرایی و مالیات نگرفتن از فعالیت‌های مخرب اقتصادی، اقتصاد را با تهدید مواجه کرده است؛ یعنی دقیقا همان سیاست‌هایی که به ایجاد این وضع آسیب‌پذیر منجر شده است باز هم ادامه دارد.

مواردی که اشاره کردید عمدتا اقداماتی است که در بُعد ایدئولوژیک و تئوری باید مورد توجه قرار بگیرد. در بعد عملی چه مسائلی حائز اهمیت است تا امکان تحقق ابعاد دقیق و چارچوب حماسه اقتصادی فراهم شود؟

در این زمینه اولین نکته این است که باید زمینه‌های حضور مردم فراهم شود. هر کس به سهم خودش باید حاضر شود. فعالیت‌های اقتصادی را به‌گونه‌ای انجام دهد که اگر سود آن کم بود، ناراحت نشود. برای این اتفاق هم مردم باید خطر را احساس کنند و این خطر باید به روشنی برای همه خانواده‌ها شناخته شده باشد.

نکته مهم در این میان این است تا زمانی که سیاست‌های فعلی ادامه دارد و سالانه هم 80 تا 90 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به واردات اختصاص داده می‌شود، مردم هر کاری هم که بکنند به موفقیت کشور منجر نخواهد شد. برای این‌که دولت در این 24 سال همواره برخلاف بایدها عمل کرده است.

ما فقط با تولید می‌توانیم حماسه آفرینی کرده و به استقلال اقتصادی دست پیدا کنیم. واردات که حماسه آفرینی نیست! برای رشد تولید هم در درجه اول نباید به تولید صدمه زد. این همان مقدمه‌ای است که رهبر معظم انقلاب در سال گذشته با نامگذاری سال حمایت از تولید ملی اعلام کردند، ولی درست در همین سالی که باید به تولید توجه می‌شد تولیدات صدمه دید و سهم آن از یارانه‌ها پرداخت نشد. در درجه دوم دلار ارزان قیمت نفتی صرف واردات کالاها و قطعاتی شد که با وجود واردات، نسبت به تولیدات داخلی ارزان‌تر شده است.

طبیعی است که در این شرایط تولیدکننده هم دست از تولید بکشد و به فکر واردات بیفتد. پس برای حماسه اقتصادی کار دیگری که باید انجام شود یک بازنگری در فرآیند تخصیص ارزهای نفتی به واردات است، یعنی این دلار باید به قیمتی فروخته شود که به نفع تولیدکننده داخلی باشد. ما هیچ راهی نداریم جز این‌که یارانه‌ای که به تولیدکنندگان خارجی می‌دهیم به فعالان اقتصادی داخلی در عرصه‌های مختلف تولیدی از جمله صنایع و کشاورزی بدهیم.

منظورتان از یارانه به تولیدکنندگان خارجی چیست؟ لطفا کمی مصداقی‌تر در این زمینه صحبت کنید.

دلار ارزان یعنی اعطای یارانه به تولیدکننده خارجی و حذف تولیدکننده داخلی از گردونه رقابت. در این میان توجهی به تورم داخلی نشده و تولیدکننده داخلی قربانی این تورم می‌شود؛ اما چون نرخ دلار ثابت مانده در واقع یارانه‌ای به تولیدکننده خارجی داده می‌شود که توان رقابتی او را در برابر فعالان داخلی افزایش می‌دهد. همین امر سبب شده تا بسیاری از تولیدکنندگان داخلی تبدیل به واردکننده شده‌اند و برخی هم قطعات خارجی را به اسم قطعات ایرانی به‌کار می‌گیرند.

در بخش کشاورزی هم وضع همین‌طور است. با دلار ارزان نفتی گندم وارد شده که قیمت تمام شده آن کیلویی 3000 تومان است، اما گندم تولیدی کشاورز داخلی کیلویی 500 تومان خریداری می‌شود. در مورد بسیاری از کالاها این‌گونه رفتار شده است. هر جایی هم که قدری جان گرفته کالای مشابه آن وارد شده و تولیدکننده داخلی ورشکست شده است.

این درست برخلاف مسیری است که به استقلال اقتصادی منتهی می‌شود. دقیقا در یک شرایط جنگ اقتصادی به‌گونه‌ای عمل شده که سربازان خارجی توان غلبه بر سربازان داخلی را پیدا کرده‌اند. در شرایط کنونی قهرمانان واقعی تولیدکنندگانی هستند که روی مرز بودن یا نبودن به فعالیت خود ادامه می‌دهند؛ بنابراین اگر سیاست‌های دولت تغییر کند، امیدی به ایجاد تغییر و حماسه در ایران وجود دارد.

ما بیکاران زیادی داریم که حاضر به کار کردن هستند و همین مساله نقطه قوتی برای رونق بخشیدن به تولیدات است چرا که ما نیامده‌ایم همان الگویی که در صنایع دفاعی افتخار آفریده در دیگر صنایع هم پیاده کنیم؟ دولت می‌تواند با سرعت صنایع و کارخانجاتی را به‌وجود بیاورد که ارتباط تنگاتنگی با بخش‌ های تحقیقاتی و سازنده‌های مواد اولیه داشته باشند تا کشور از واردات بی‌نیاز شود؛ بنابراین نقش اصلی برعهده دولت است که البته در کنار آن باید مراکز تحقیقاتی در بخش‌های مختلف اقتصادی اعم از علمی و عملی در زمینه‌های صنایع و کشاورزی فعال شوند. همه دولت‌های بعد از جنگ وعده داده اندکه نسبت به نفت بی‌نیاز خواهیم شد؛ اما در عمل وضع بدتر شده است. اگر این سیاست‌ها در دولت بعدی هم بخواهد ادامه پیدا کند، امیدی نیست که بخش خصوصی بتواند حماسه بیافریند. حتی وضع تولید ممکن است بدتر هم بشود.

از صحبت‌های شما این گونه بر می‌آید که دولت در مسیر حماسه اقتصادی مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کند. به این ترتیب پیشنهاد شما به دولت بعدی که در سال جاری روی کار خواهد آمد، چیست؟

ببینید؛ دولت با امکانات عظیم درآمد ارزی که دارد، می‌تواند زمینه‌های استقلال اقتصادی را فراهم کند؛ اما در این زمینه باید اولویتبندی‌هایی مدنظر قرار گیرد. در وهله اول دلار باید به قیمتی برسد که به نفع تولیدکننده داخلی باشد. دوم به تولیدکننده داخلی یارانه داده شود و سوم این‌که از ابزار مالیاتی به نحو کارآمدی استفاده شود. در این جریان باید موانع توسعه تولید از بین رفته یا حداقل کاهش یابد و تمام فعالیت‌هایی که سودهای بالا در غیرتولید می‌برند، فلج شوند. این کاری است که کشورهای صنعتی و سرمایه‌داری هم انجام داده‌اند، چه برسد به ما که قصد تبدیل شدن به یک کشور سرمایه داری و سودپرست را نداریم. فضاهای آموزشی و دانشگاهی و حتی فضاهای قضایی و تصمیم‌گیری هم باید تغییر کند.

بسیاری از بودجه‌های سالانه و برنامه‌های عمرانی با قانون اساسی مغایر است و نیاز به بررسی دقیق‌تر و جدی‌تر دارد. وقتی این فضا باشد مردم الگوهایی بر خلاف الان می‌گیرند که منطبق بر نمونه‌های جهاد اقتصادی و نمونه‌هایی که مسبب ارتقای انسان در جهت کمک به همنوع، ایجاد تعاون و قانع بودن به کمتر است. در چنین شرایطی با جنبشی روبه‌رو خواهیم شد که حماسه‌ای با حضور ده‌ها میلیون ایرانی منطبق بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب به‌وجود خواهد آمد. اگر هر کدام از آحاد جامعه یک مقدار از منافع شخصی خودشان کم کرده و کار با کیفیت‌تر انجام دهند این حماسه حاصل خواهد شد.

در صحبت‌های شما یک نکته نگران‌کننده وجود دارد و آن این‌که در سال‌های گذشته آن‌گونه که باید نامگذاری ها عملی نشده است؛ نه قانون اساسی جدی گرفته شده و نه فرمایشات رهبر معظم انقلاب، اما در سال جاری با وجود مشکلاتی که پیش‌روی اقتصاد کشور وجود دارد در صورت ادامه روند قبلی ممکن است تبعات جبران‌ناپذیری دامنگیر اقتصاد کشور شود. فکر می‌کنید برای جلوگیری از تکرار بی توجهی سالهای قبل به شعار امسال یعنی حماسه اقتصادی، در اولین قدم احتیاج به چه اقداماتی است؟ آیا قانونگذاری‌های جدید مشکل را حل می‌کند یا صرفا باید یک تغییر جدی در رفتار و عملکرد مردم و مسئولان ایجاد شود؟

به هر حال کسی که می‌خواهد خلاف کند هر قانونی هم که تصویب شود باز هم خلاف خودش را انجام می‌دهد. پس قانون خودش ضربه‌پذیر است، هرچند در بهترین شرایط تصویب شود که البته الان این را هم نداریم؛ اما نکته مهم این است که ما چیزی به اسم گناه می‌شناسیم و این باید در درون ما وجود داشته باشد. این وضع جزء ویژگی‌های فرهنگی ماست.

یک وزیر، نماینده مجلس یا رئیس جمهور باید ابتدا به الگوی اقتصادی در قانون اساسی اشراف داشته باشد که به طور کلی می‌توان آن را« استقلال اقتصادی» نامید. استقلال اقتصادی هم یک تعریف معلوم و مشخص دارد و آن این‌که برای مصرف خودمان، تولید داخلی داشته باشیم و این تولید هم به خارج وابسته نباشد. یعنی مجبور به فروش نفت خام برای واردات نیازهای مصرفی نباشیم. با سیاست‌های لیبرالی تحقق اهداف والای اقتصادی امکان‌پذیر نیست. ابزار اقتصادی هم مشخص است. این ابزار هم باید از لحاظ محتوایی با این اصول تطابق داده شود. مثلا یکی از این ابزارها بانک است که همان طور که می‌تواند عده ای را از راه‌های مختلف غیرمولد پولدار کند، این امکان را هم دارد که صرفا به تولیدکننده کمک کند و سپرده‌های مردم را به این سمت هدایت کند.

ابزار اقتصادی مانند بودجه، بانک و وزارتخانه‌های مختلف و ... همه ابزار هستند. محتوای اصلی، تولید است که باید از هر طریقی مورد توجه قرار گیرد. این امر هم احتیاج به مدیریت اقتصادی و استفاده درست از ظرفیت‌های بخش خصوصی، تعاونی و دولتی دارد. نیازها باید از داخل تأمین شود و محققان و دانشگاه‌ها هم در خدمت تولید قرار بگیرند.

به نظر می‌رسد که از نظر ایدئولوژیک و جهان‌بینی، شرایط برای حماسه اقتصادی کاملا مهیاست؛ اما باید وارد مرحله عمل شده و به عینیت تبدیل شود. اگر این فضا باشد، شرایطی به‌وجود خواهد آمد که تشکل‌های تولیدی رشد پیدا می‌کنند و بسرعت به سمت آنچه قرار است باشیم، نزدیک می‌شویم؛ یعنی رفع نیازهای حداقل و برقراری یک آرامش در جامعه که ضربه پذیری کشور را کم می‌کند. این مساله هم نیاز به سرعت بالاتر دارد تا ضایعات اقتصادی کمتر شده و آمادگی مردم هم برای ورود به این عرصه بیشتر شود.

منبع: جام جم، 24 فروردین

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: