چهارشنبه, 12 آذر 1393 08:56

رئیس دانا: سیاست‌های کلاسیک در کنترل بهای ارز جواب نمی‌دهد

نوشته شده توسط

فریبرز رئیس‌دانا

نوسان‌های نرخ ارز در ایران در طول سال‌ها حول یک محور صعودی بوده است. گر چه در طول سال‌ها گاهی اوقات نوسان شدید بوده و افت قیمت ارز داشتیم و مدتی طولانی هم این افت قیمت ارز در سطح پایینی بوده ولی به‌طور کلی روند صعودی داشته است. ابتدا بايد به شکل ساختاری به این موضوع نگاه شود؛ اقتصاد ایران در تولید کالاهای مصرفی و تولید کالاهای سرمایه‌ای که بتواند کالاهای مصرفی را تولید کند و کالاهای مصرفی در اختیار مصرف‌کنندگان قرار گیرد، در طول زمان موفق نبوده است. گرچه رشدهایی داشته‌ایم و آمارها نشان می‌دهد اما این رشدها نسبت به افزایش جمعیت و افزایش تقاضای طبقات مرفه کافی نبوده است. در نتیجه اقتصاد ایران بیشتر به سمت واردات و اتکای به کالاهای خارجی کشیده شده است. از طرف دیگر منابع اقتصادی هم به سمت معاملات پولی، مالی، و ارزی رفته است و این منابع نتوانسته‌اند برای تولید داخلی و افزایش کالاهای ساخته شده کار کنند. همین امر موجب شده است که تقاضا برای ارز، برای معاملات زیاد شود و اتکای هر چه بیشتر به ارز خارجی هم افزایش پیدا کند.

 به هر ترتیب این اتکای به ارزهای خارجی و وابسته شدن ارز به بازارهای خصوصی، بازارهای پولی، مالی و به‌اصطلاح آزاد و نبودن یک نظام برنامه‌ای منسجم برای توزیع ارز در رشته‌های موردنیاز جامعه، همه اینها روند صعودی را در عرصه خارجی موجب شده است و این نوسان‌ها به وجود می‌آید اما روند صعودی است. بررسی موضوع روند صعودی مهم‌تر است تا موضوع علت نوسان ارز یا بالا رفتن اخیر بهای ارز‌های خارجی. با وجود این بی‌اهمیت هم نیست بعد از اینکه دلایل ساختاری را دانستیم چه عواملی در کوتاه‌مدت یا در میان‌مدت به جز عوامل ساختاری موجب افزایش ناگهانی بهای ارز می‌شوند؟ زمانی که ساختار اقتصاد را نگاه کردیم روشن می‌شود که چشم‌انداز نسبت به آینده درآمدهای نفتی یکی از دلایلی است که موجب بالارفتن قیمت ارز می‌شود. اگر همگان در آینده فکر کنند که قیمت ارز بالا می‌رود یعنی همین امروز افزایش پیدا می‌کند چون همه می‌خواهند برای خریدن ارز پیش‌دستی کنند این یک واقعیت است. اما بعضی وعده‌های دولت‌ها می‌تواند روی تصمیم برخی از واسطه‌های ارزی که به دستگاه‌های دولت نزدیک هستند یا احتیاج دارند می‌تواند بر تصمیم آنها تاثیر گذار باشد ولی این تاثیر زیاد جدی نیست مثلا وزیر اقتصاد یا بانک مرکزی ممکن است بگوید نگرانی نیست، ارز وارد می‌شود که ابراز خوش‌بینی نسبت به آینده از نظر سیاسی و روانشناسی اجتماعی مقداری بالا رود و موجب می‌شود که تقاضاهای بیش از حد و غیرعادی کمی مهار شود. این اتفاق هم در چند روز اخیر در اقتصاد ایران افتاده است.

اما به‌طور کلی بازار نسبت به این پیشنهاد دولت خوش‌بین نیست. برای اینکه در طول زمان مثلا تا آنجا که به چشم‌انداز مذاکرات هسته‌ای مربوط می‌شود دانسته‌اند که تعویق پشت تعویق، بلاتکلیفی پشت بلاتکلیفی، نامعلوم بودن، این از یک طرف است و طرف دیگر می‌بینند که به‌رغم تصمیمات دولت یا ادعاهای دولتمردان یک ساخت توانمند در بازارجهانی وجود دارد که این ساخت توانمند مثلا خودش را در کاهش تقاضاها برای نفت نشان داده است. کاهش تقاضاها برای نفت به دلیل بحرانی که اقتصاد صنعتی سرمایه‌داری با آن روبه‌رو شده است. این کاهش متوجه همه کشورهای صادرکننده نفت می‌شود به‌ویژه ایران که تحت تحریم است و این تحریم در مذاکرات شکسته نشد و در اینجا بیشتر اثرگذاری می‌کند آن کاهش تقاضاهای جهانی. وقتی تقاضاهای جهانی، چشم‌انداز درآمدهای نفتی را تیره می‌کند که شاهد هستیم که قیمت جهانی نفت 33 درصد پایین آمده است به‌دلیل اینکه تقاضا وجود ندارد. وقتی درآمدهای ارزی آشکارا این چنین در معرض تهدید قرارمی گیرد، محدودیت‌های آینده خودش را به رقابت برای تقاضای فعلی تبدیل می‌کند و قیمت دلار به این شکل بالا می‌رود چون کاهش درآمدهای نفتی یعنی، کاهش درآمدهای دلاری.حالا در بازار جهانی به‌طور متوسط کاهش قیمت‌های نفت به منزله بالارفتن ارزش دلار و بالارفتن ارزش سهام در بورس‌های بین‌المللی است و این هم البته در اقتصاد ایران تاثیر داشته است. این تاثیر از ایجاد ناامیدی نسبت به آینده درآمدهای ارزی در اقتصاد ایران اثرگذاشته است . تا زمانی که نظام برنامه‌ریزی غایب است، این‌طور مسائل نوسان‌ساز است و این چنین ارزها در حوزه و در قلمرو معاملات نگرورزانه قرار می‌گیرد و اینچنین ساخت اقتصاد، ساخت غیرتولیدی، باقی می‌ماند، این نوسانات هم در راه خواهد بود. به‌طور کلی سیاست‌های کلاسیک در کنترل بهای ارز در اقتصاد ایران جواب نداده است و ما به تحول ساختاری احتیاج داریم.

منبع: آرمان

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: