سه شنبه, 03 شهریور 1394 13:11

ابراهیم یاوری: درس‌آموزی از تاریخ نفت

نوشته شده توسط

دکتر ابراهیم یاوری
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
نفت در خاورميانه براي اولين بار در کشور ما توليد شد. از آن زمان تاکنون بیش از یک قرن می‌گذرد و میلیاردها بشکه نفت خام از ميادين کشور توليد شده که بيشتر براي رفع نياز کشورهاي پيشرفته صنعتي و تامین درآمد برای کشور خودمان به خارج از کشور صادر شده است.


این روند از ابتدای بهره‌برداری از نفت تا به امروز وجود داشته و یکی از متغیر‌های اصلی آرامش تمامی دولت‌ها در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بوده است، چراکه به‌رغم شعارهای متعدد و پرهیاهوی خروج از وابستگی به درآمد نفت به جهت عدم درایت کافی و لازم، کشور و دولت‌ها همچنان به این طلای سیاه وابسته‌اند و به محض رویارویی با مشکل صادرات آن اعم از تولید، تحریم و... همه دچار نا امیدی و با رفع آن همه امیدوار و خوشحال می‌شوند. این موضوع برای ملت ایران امری طبیعی و قابل مشاهده بوده و هست. شرایط امروز ایران در صحنه بین‌المللی به‌رغم موفقیت‌های دیپلماتیک دولت، شرایط مناسبی نیست، بانک جهانی مي‌گويد که ايران از لحاظ درجه مساعد بودن محيط کسب‌و‌کار، در ميان 189 کشور مورد بررسی، در رديف صد و پنجاه و دوم قرار دارد. سازمان شفافيت بين‌المللی، ايران را از لحاظ فساد اداری و مالی در ميان 177کشور، در رده 144 جای مي‌دهد و اما از ديدگاه بنياد «هريتيج»، ايران از لحاظ آزادی‌های اقتصادی، در ميان 178 کشور مورد بررسی، جايگاهی بهتر از 173 ندارد.
این شرایط برای کشوری که می‌خواهد در دوران پسا تحریم تعامل خود را با بازار‌های بین‌المللی اصلاح کند و با استفاده از سرمایه و تکنولوژی دنیای پیشرفته شاخص‌های مغفول مانده خود مثل بهره‌وری، سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، اشتغال و... را به سطح قابل قبولی برساند کاری بس دشوار به نظر می‌رسد.

بخش نفت پس از تحریم
با یک نگاه مختصر به تاریخ نفت در جهان مشاهده می‌کنیم که اولين بار كشورهاي توليدكننده، خود استفاده سياسي از نفت را به ايالات متحده آموختند، آنجا كه توليدكنندگان نفت عرب، شيرهاي نفت را به روي آمريكا و متحدان اروپايي‌اش بستند و آنها را مشمول تحريم خود قرار دادند و همين كار، به يكباره قيمت نفت را بيش از 5 برابر افزايش داد.
در نيمه اول دهه 70 ميلادي، وقتي آمريكا در جنگ 6 روزه به حمايت از اسرائيل برخاست، كشورهاي عربي در واكنش به اين حمايت، متحدان اسرائيل از جمله آمريكا را تحريم نفتي كردند و هر چند با اين كار نحوه بهره‌برداري سياسي از نفت را به نمايش گذاشتند اما از سوي ديگر موجب پايه‌گذاري استراتژي جدیدی در آمريكا شدند كه پس از گذشت بیش از 40 سال، هر روز متحول‌تر و كامل‌تر مي‌شود. در واقع آمريكا با گذار از دوران تحريم نفتي اعراب، به سرعت تدوين برنامه جدید انرژی را در دستور كار خود قرار داد كه تضمين‌كننده امنيت عرضه انرژي (و به‌ويژه نفت) باشد.

در اين سياست‌گذاري جديد استراتژي انرژي آمريكا بر اين محورها استوار شده است:
-
تنوع‌بخشي به منابع انرژي
-
تنوع‌بخشي به منابع عرضه نفت خام
-
اجراي برنامه ذخيره‌سازي نفت خام و فرآورده
-
كنترل يا كاهش وابستگي توليد به انرژي استوار بود كه اين هدف هم با پيش‌بيني برخي راهكارها و وضع مقرراتي مثل اخذ ماليات از مصرف انرژي و... حاصل شد.
-
رونق بورس‌هاي نفتي به‌عنوان يكي از عوامل موثر بر تامين امنيت عرضه انرژي و ثبات بازار.
 
محور بسيار مهم دیگر از استراتژي انرژي آمريكا را ايجاد بانك مركزي نفت مي‌نامند.

آمريكا براي ايجاد بانك مركزي نفت به کشور یا منطقه‌ای با حجم ذخاير بالا و هزينه توليد بسيار پايين نياز داشت كه دولت یا دولت‌های حاکم در این منطقه درعين حال دارای ثبات سیاسی و همسو با غرب باشند.  اين کشور یا منطقه باید نقش خود را در توليد به صورتی ایفا کند که بتواند به‌عنوان نقش بانک مرکزی در سیاست‌گذاری پولی، به نوعي سوپاپ اطمينان و تنظيم‌كننده اصلي بازار نفت محسوب شود؛ کشور یا منطقه‌ای كه نبض بازار نفت را در اختيار داشته باشد و در راستاي منافع ايالات متحده و اقتصاد جهاني امنيت عرضه نفت را تضمين كند.

در بين كشورهاي توليدكننده نفت در مناطق مطرح و دارای اهمیت جهان، عربستان سعودي از همه جهان براي اهداف آمريكا، بهترين گزينه بود. اين كشور بالاترين ذخاير نفتي جهان را دارد.
طي اين سال‌ها، بازار تنها شاهد نوسانات قيمتي موقت بوده که این نوسانات نیز زاییده رقابت‌های اقتصادی و سیاسی ایالات متحده با کشورهای اروپایی و کشورهای شرق آسیا بوده است ولي امنيت عرضه آن مختل نشده است. از جنگ «ايران و عراق» و «كويت و عراق» به‌عنوان نمونه‌هايي ياد مي‌كنند كه در جريان آنها ، به‌رغم بروز درگيري بين توليدكنندگان موثر نفت، امنيت عرضه‌اي واقعي براي انرژي در دنيا به نمايش گذاشته شد.
به‌رغم همه برنامه‌ها و استراتژی‌های به کار گرفته شده آنچه امروز شاهد آن هستیم شرایطی بس متفاوت است، - ایالات متحده به‌رغم موفقیت‌های چشمگیرش در موضوع امنیت انرژی و توسعه انرژی‌های نو به استخراج از حوزه‌های نفتی خود اقدام کرده است که سال‌ها به دلایل محیط زیستی سراغ این حوزه‌ها نرفته بود. نفت سنگینی که هزینه‌های استخراج آن بسیار گران و غیرقابل مقایسه با هزینه‌های تولید مناطق نفت‌خیز حوزه خلیج فارس بوده و هست.

-
منطقه امن خاور میانه به منطقه ناامنی تبدیل شده است که کارشناسان نظامی و امنیتی برای بازگشت آرامش، جنگ
 20
ساله‌ای را با عوامل این ناامنی تخمین می‌زنند.
-
کشور عربستان و سایر کشورهای نفت‌خیز همجوار، دیگر حیاط خلوت و بانک مرکزی تامین انرژی برای غرب نیازمند محسوب نمی‌شوند.
-
علاوه بر بسیاری از کشور‌های جنوب شرق آسیا، غول چین و هند شکل گرفته‌اند و به‌عنوان رقبای جدی اقتصادی برای آمریکا و اردوی اروپایی شان محسوب می‌شوند.
-
جمهوری اسلامی به عنوان قدرت برتر نظامی در منطقه محسوب می‌شود.
-
و...

همه این علائم نشان‌دهنده تغییر استراتژی ایالات متحده در منطقه محسوب می‌شود، چراکه مجددا همه چیز در خلیج فارس خلاصه می‌شود. لذا به نظر مي‌رسد آمريكا بيش از آنكه تسلط بر ذخاير نفتي خليج فارس را براي تامين منابع انرژي مورد نياز خود را بخواهد، در پي كسب سلاح قدرتمندي است كه با آن مهار كشورهاي اروپايي، چين، هند، ژاپن و... و تمام دنيا به شدت آسان‌تر مي‌شود.  برای بررسی آنچه در گذشته و در اتفاقات مشابه روی داده است با نگاهی به تاریخ تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در این بخش می‌توانیم به زمانی که کشور ما جنگ عراق علیه خود را با درایت به اتمام رساند و شرایطی نسبتا مشابه با امروز را برای خود رقم زد، اشاره کنیم.  ايران در سال‌هاي پس از دفاع مقدس فرصت این را داشت که به راحتي ظرفيت توليد نفت خود را افزايش دهد بدون آنكه دغدغه تامين نيازهاي داخلي را داشته باشد. اما اكنون و بعد از تحریم‌های کمرشکن این مهم بسیار سخت و بدون سرمایه‌گذاری و تکنولوژی خارجی عملا غیرممکن شده است.

 
ايران پس از پايان جنگ فرصت آن را داشت كه به دنبال ظرفيت‌سازي برود. در آن دوران ایران تحت تحريم نبود و شركت‌هاي معتبر نفتي هم مايل به همكاري بودند. اما از زمان پايان جنگ تا ورود اولين شركت نفتي خارجی براي توسعه ميدان‌هاي نفتي ايران (در سال 1374) حدود 6 سال طول كشيد.  در اين 6 سال تصميم‌سازان صنعت نفت ايران به جاي كسب فناوري‌هاي روز، در پي آن بودند كه با فناوري‌هاي گذشته و قديمي، ميدان‌هاي نفتي را بازسازي كنند. نتيجه آنكه در اين 6 سال ظرفيت توليد نفت ايران از 2 ميليون و 800 هزار بشكه به 3 ميليون و 600 هزار بشكه رسيد. يعني در دوراني كه تمام دنيا آماده همكاري نفتي با ايران بود فقط سالي 150 هزار بشكه در روز به ظرفيت توليد كشور اضافه شد. اين در حالي است كه به گفته كارشناسان با استفاده از فرصت‌هاي موجود امكان افزايش ظرفيت سالانه توليد 500 هزار بشكه در روز بود. این وضعیت دقیقا امروز نیز ایجاد شده و امید است که اشتباهات گذشته تجربه‌ای باشد برای اجرای بهتر و تدبیر بیشتر در عدم تکرار اشتباهات گذشته.

نتیجه
حال با توجه به شرایط امروز ایران در منطقه پس از تحریم باید به سرعت نسبت به آسیب‌شناسی عدم موفقیت در گذشته اقدام کرده و راهکارهای پیشنهادی موجود را تدوین و اجرا کنیم.
-
اصلاح تفکر حاکم در کشور نسبت به سرمایه‌گذاری خارجی،
-
اصلاح قوانین و مقررات قراردادی برای ایجاد جاذبه اقتصادی و شفافیت برای جلوگیری از فساد‌های احتمالی،
-
ایجاد فضای رقابتی و عادلانه برای انتخاب بهینه شرکت‌های نفتی قدرتمند و صاحب تکنولوژی،
-
ایجاد فضای مناسب برای مشارکت پیمانکاران داخلی برای کسب تجربه و بین‌المللی شدن آنها،
-
پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان منطقه آزاد انرژی.
باید بدانیم که برای به دست آوردن نقش کشورمان در تعاملات جهانی و منطقه‌ای شانس و فرصت زیادی نداریم.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۵۶۲

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: