یکشنبه, 29 ارديبهشت 1404 11:52

فرشاد مومنی: پرچم سرمایه‌گذاری بالا می‌رود، اما برق تولید قطع می‌شود

نوشته شده توسط

جامعه ای که پی در پی در معرض شوک قرار می گیرد، دچار سرگشتگی، تحیر، بلاتکلیفی و گم کردن جهت می شود. وقتی این گونه می شود، گفته می شود کسی که حیران است و کارهای غیرمتعارف می کند، دچار آنومی یا ناهنجاری و بی هنجاری می شود و مرحله بعد از آن هم خودتخریبی است. ببینید این رفتارهای آنومیک، چه در عرصه قاعده گذاری و چه در عرصه اجرا با ایران چه می کند! چقدر غم انگیز است که شما پرچم سرمایه گذاری در یک سالی دستتان می گیرید، بعد همزمان با قطع برق، مهلک ترین ضربه ها را به تولیدتان می زنید.

 دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان، در تبیین چشم‌انداز آینده اقتصاد ایران، ضمن تأکید بر لزوم بازاندیشی در مبانی فکری و دینی سیاست‌گذاری‌ها، به ریشه‌های بحران در حکمرانی اقتصادی و خطرات سیاست‌های شوک‌درمانی پرداخت و با هشدار درباره تبعات تداوم سیاست‌های رانتی و ضدتوسعه‌ای، از نهادینه شدن فساد در ساختار تصمیم‌گیری سخن گفت.

او خواستار بازگشت به عقلانیت اقتصادی و مبارزه جدی با فساد نهادی شد و گفت: در سالی که به نام کنترل تورم و رشد تولید نام‌گذاری شده، با تکرار سیاست‌هایی مواجهیم که طی دهه‌های اخیر بارها شکست خورده‌اند و پیامدهای مخربی برای تولید، عدالت و رفاه عمومی به همراه داشته‌اند.

فرشاد مومنی بخش مهمی از سخنان خود را به مسئله انرژی اختصاص داد و گفت در حالی که شرکت ملی نفت به‌طور رسمی ۱۴.۵ درصد از کل درآمدهای نفتی را به‌صورت مستقیم دریافت می‌کند، اما هیچ‌گونه پاسخ‌گویی ساختاریافته و منظمی در مورد نحوه هزینه‌کرد این سهم هنگفت وجود ندارد. 

این اقتصاددان با بیان اینکه در سایه شوک‌درمانی، سیاست واردات به ابزار اضمحلال بدل شده است، خاطرنشان کرد: فقط در دوره 1400 تا 1403، ما بی سابقه ترین و مشکوک ترین جهتگیریهای سیاستگذاری درباره واردات را شاهد هستیم. الگویی که در آن، مهلک ترین ضربه ها به رفاه مردم، بنیه تولید کشور و ظرفیتهای اشتغال زایی مولد کشور می خورد اما رونق بی سابقه ای برای مافیاها باز می کند. همه اینها می گویند آنچه که در سایه شوک درمانی کاشته اید، ما را به مسیر اضمحلال می برد. پیش بینی قدرت پیش گیری به ما می دهد و ما هنوز مجال داریم این ریل سیاستگذاری را تغییر دهیم، صمیمانه و خاضعانه به آنها که باید متوجه شوند و بشنوند می گویند اگر این خطاها استمرار داشته باشد، هم اصل بقای اکولوژیکی ایران بیش از گذشته تهدید می شود و هم اصل بقای جمعیت شناختی ما و هم تمامیت ارضی ما تهدید می شود. پیش بینی می کنیم تا قدرت پیشگیری به دست آوریم و انشالله قوه عاقله کشور ما این تذکرات مشفقانه را جدی بگیرد.

متن کامل این گزارش در ادامه می آید:

دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در همایش بررسی چشم انداز اقتصادی و سیاسی ایران در سال 1404 در سالن همایشهای بین المللی اتاق بازرگانی اصفهان سخن می گفت، با بیان اینکه شرایط کنونی ایران به گونه ای است که هم تعداد گرفتاری ها و مشکلات و بحرانها زیاد است و هم پیوندهای آنها دائما در حال افزایش است، اظهارداشت: طبیعتا در چنین شرایطی، هر میزان باب گفت وگو درباره منشاهای این گرفتاری ها و سازوکارهای برون رفت از آنها بیشتر می شود، امید اصلاح و بهبود افزایش می یابد. در مقام کوشش علمی در این مسیر، گفته می شود ما ابتدا به یک تصویر واقع بینانه نیاز داریم و پس از آن نیازمند تحلیلی واقع بینانه مبتنی بر یک نظم نظری هستیم که دقیقا به ما بگوید هر کدام از این گرفتاری ها، تابع چه متغیرهایی است و چه ارتباطی با متغیرهای دیگری ندارد. از درون این تحلیل است که، تجویزهای عالمانه و راهگشا استخراج می شود.

خو گرفته ایم که با تکرار انبوه گرفتاری ها، به گونه ای ذکر مصیبت کنیم

بدون تکیه بر علم، مسیر توسعه گم می‌شود

وی افزود: ما در شرایط کنونی، با کمال تاسف به گونه ای خو گرفته ایم که با تکرار انبوه گرفتاری ها، به گونه ای ذکر مصیبت کنیم، در حالی که اگر به قاعده علم تن در داده شود و در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، علم فصل الخطاب قرار داده شود، می توانیم بفهمیم که چرا به این روز افتاده ایم و هم می توانیم سازوکارهای برون رفت را پیدا کنیم. دراین مسیر، آنچه که حیاتی است، پیدا کردن مسیرهای درست است. متفکران بزرگ توسعه، می گویند نقطه عزیمت به بنیه اندیشه ورزی بر می گردد.

رقابت ملت‌ها، رقابت اندیشه‌هاست؛ راه نجات از بازنگری در مبانی فکری می‌گذرد

اندیشه‌های ناکارآمد، قاعده‌گذار وضع موجودند

این اقتصاددان با بیان اینکه رقابت میان کشورها و شرکتها، شکل تجسد یافته رقابت میان اندیشه ها است، ادامه داد: اندیشه توسعه به ما می گوید به جای اینکه مشکلات را تقصیر عوامل داخلی و خارجی بیندازید، از زاویه بنیه فکری آغاز کنید. در این زاویه، همان متفکران بزرگ، می گویند اگر بخواهید نجات پیدا کنید، ابتدا بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده وضع موجود را شناسایی کنید و بررسی کنید که ما با چه مبانی فکری و چه تصوراتی چه قاعده گذاری هایی کرده ایم که برآیند آن وضع موجود شده. محور دوم، بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده وضع مطلوب است. در این زمینه، برای ایران، شناسایی بنیان های اندیشه ای که به نام علم، سرنوشت ما را در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع همانقدر اهمیت دارد که بنیانهای اندیشه دینی مهم است.

وقتی عقل منزوی می‌شود، دین و علم به انحطاط می‌روند

قرائت‌های متفاوت از دین، مسیرهای متضاد برای جامعه می‌سازند

مومنی توضیح داد: اگر شما با طرز فهم امثال شهید بهشتی معرفت دینی کسب کنید، در یک مسیر قرار می گیرید و اگر در انتخاب الگوی اندیشه ای فهم دینی، به سمت رهبران طالبان، داعش و القاده بروید، طبیعتا کارنامه دیگری خواهید داشت. این یکی از شگفتی های جهان خلقت است که به تسخیر علم درآمده اما ما متاسفانه به اندازه اهمیتی که دارد به آن توجه نمی کنیم. سرنوشت علم و دین، به طرز حیرت انگیزی در تاریخ بشر یکسان بوده است. چه در ساحت علم، و چه در ساحت دین، هر گاه منزلت عقل تنزل پیدا کرده، ما به سمت انحطاط و سقوط حرکت کرده ایم وهر میزان در فهم علمی و دینی، عقل محور بوده، مسیر اعتلا طی شده است. اینها دستاوردهای بزرگ تاریخ بشر است و ما می توانیم از آنها استفاده کنیم.

وقتی از اندیشه بهشتی فاصله گرفتیم، روند قهقرا آغاز شد

از شهید بهشتی تا امروز؛ تغییر بنیان‌های دینی و پیامدهایش در اداره کشور

به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ حدود 10 سال پیش آیت الله محمد سروش محلاتی، که یکی از پژوهشگران بنام معرفت دینی است، در ریشه یابی اینکه از دریچه دین چگونه می توان توضیح داد که اوضاع و احوال ایران به این روز افتاده، کتابی منتشر کرد با عنوان «بازگشت از بهشتی، بازگشت به بهشتی» و در آنجا به جزئیات توضیح دادند که بنیانهای اندیشه دینی اداره کشور، وقتی از پایه های ایجاد شده توسط شهید بهشتی، به افراد دیگر که کم و بیش می شناسید واگذار شد، ما در تمام عرصه های حیات جمعی، روند افول، اضمحلال و قهقرا مشاهده کردیم. بنابراین دریچه ورود از دین هم همان اندازه می تواند برای ما راهگشایی داشته باشد که دریچه ورود از علم راهگشایی دارد.

روندهایی که سرنوشت کنونی ما را رقم زدند، روندهایی نیست که بتوان به سادگی از آنها عبور کرد

وی مشاهده روندها را مهم ترین ابزار مطالعه چشم انداز عنوان کرد و گفت: پرسش بزرگ این است که مهم ترین روندهایی که ما برای فهم چشم انداز نیازمند مطالعه آن هستیم، چیست!؟ پاسخ این است که برای یک کشور توسعه خواه، مهم ترین روندها، روندهای تحول کیفیت اشتغال، بنیه تولیدی، تجارت خارجی و سایر روندهای پولی و مالی است. وقتی از دریچه این روندها به واقعیتهای جامعه خود نگاه می کنیم، کاملا متوجه می شویم ما با یک سقوط بزرگ در بنیه یادگیری از تجربه ها روبرو هستیم. روندهایی که سرنوشت کنونی ما را رقم زدند، روندهایی نیست که بتوان به سادگی از آنها عبور کرد.

نهادهای نظارتی چرا نمی‌بینند و چرا برانگیخته نمی‌شوند؟

چرا درباره سقوط شاخص‌های کلیدی سکوت کرده‌اند؟

مومنی تاکید کرد: پرسش بزرگ این است که چرا در این کشور که ده ها نهاد نظارتی کوچک و بزرگ وجود دارد، و اینها از منابع بین نسلی و مشاع و همگانی مردم تغذیه می کنند، چرا قادر نیستند این روندها را ببینند و در آنجاها که اینها دیده و مطرح می شوند، چرا برانگیزاننده نیست!؟ اینها مسائل بسیار حیاتی است که باید به آنها توجه کرد.

علم به ما سه سلاح می‌دهد؛ پیشگیری، آمادگی و تاب‌آوری در برابر آینده

به گفته این اقتصاددان؛ وجه امید بخش مساله این است که اگر از دریچه علم، به مساله نگاه کنید، گفته می شود مطالعه آینده شناختی برای شما سه قابلیت ایجاد می کند که هر کدام از آنها، یکی از ارکان تمدن سازی است. مطالعه آینده شناختی برای ما امکان پیشگیری از آینده های محتمل و نامطلوب را فراهم می کند. کارکرد دوم آینده شناسی این است که گاه آینده های محتمل آتی، نامطلوب هستند، اما برون زا هستند و ما امکان کنترل آنها را نداریم. در این صورت آینده نگری کمک می کند آمادگی هایی برای مواجهه خرد ورزانه با آنها ایجاد کنید. مانند اینکه اکنون سالها است که متخصصان برجسته زمین شناسی می گویند وقوع زلزله بسیار بزرگ در تهران، دیر و زود دارد، اما اتفاق می افتد. بنابراین ما می توانیم از اکنون تمهیداتی داشته باشیم تا اگر چنین آینده نامطلوبی پدیدار شد، هزینه ها را به حداقل برسانیم.

وی امکان اعمال اراده برای مواجهه غیرتصادفی و ارادی با آینده را از دیگر کارکردهای آینده شناسی برشمرد و گفت: در این چارچوب ما می توانیم آینده مان را بسازیم. مسائل کنونی ایران، با مطالعه روندی، اگر با دقت، گستاخی و شجاعت صورت گیرد و مورد تحلیل واقع شوند، می توانیم با همین ذخیره دانایی موجود در کشور، مسیر را تغییر دهیم و رو به اصلاح و نجات برویم.

سقوط فاجعه‌آمیز ایران در تجارت جهانی؛ زنگ خطر رابطه مبادله

سهم ایران از اقتصاد جهانی به طرز تکان‌دهنده‌ای کاهش یافته است

مومنی ادامه داد: در تمام دنیا، گفته می شود شاخص «رابطه مبادله»، که نشان دهنده الگوی مشارکت یک کشور در اقتصاد جهانی است، توان رقابت و توان مقاومت اقتصاد ملی را نشان می دهد. از این دریچه، وقتی به صورت روندی به این شاخص نگاه می کنیم، بسیار تکان دهنده است. در 10 ساله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سهم ایران از تولید و تجارت جهانی بیش از سهم جمعیتی اش بوده است. این سهم در طی 35 ساله گذشته، به طرز فاجعه آمیزی سقوط کرده است. ما باید ریشه یابی کنیم که چرا این گونه شده است.

از مشارکت تا محو شدن؛ روند نزولی جایگاه ایران در اقتصاد جهانی

وی با یادآوری اینکه در 10 ساله اول بعد از پیروزی انقلاب، به دلایل متغیرهای برون زا که تحت کنترل ما نبوده، سالهای 65 تا 67 بدترین سالهای عملکرد اقتصادی ایران بوده ، افزود: وقتی فکری برای این متغیرهای برون زا شد، یعنی جنگ و کاهش شدید قیمت نفت شد، یک باره متغیرهای کلان اقتصادی ما، در سالهای 68 و 69 تکان بزرگی نشان دادند. در 35 سال گذشته، اندازه شاخص رابطه مبادله در سال 1389 یعنی حدود 21 سال بعد از پایان جنگ، 34 درصد نسبت به شاخص رابطه مبادله در 1367 که بدترین سال عملکرد دوره جنگ بوده، سقوط کرده است. این در حالی است که در این دوره، بزرگترین جهشها در درآمد نفتی را تجربه کردیم و هیچ منازعه تهدید کننده امنیت ملی با همسایگان هم نداشتیم. بی سابقه ترین جهش ها در تربیت نیروی انسانی ما اتفاق افتاده است. اما چون سیاست نابخردانه در اقتصاد در پیش گرفتیم، از نظر توان رقابت و توان مقاومت سقوط کردیم.

رابطه مبادله، آینه توان رقابت ملی؛ تصویر امروز ایران نگران‌کننده است

سقوط ۳۰ درصدی رابطه مبادله

این استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: همان شاخص رابطه مبادله ای که ما در سال 1389 داشتیم، در فاصله 1390 تا 1400 دوباره 30 درصد سقوط کرده است. هم اینها پیام دارد و به ما می گوید اگر شما سیاستهای نابخردانه اقتصادی در پیش بگیرید ، ولو اینکه جهش درآمد ارزی و جهش کیفیت سرمایه انسانی هم داشته باشید، سقوط می کنید. در سالهای 401، 402 و 403 هم این روند نزولی رابطه مبادله، همچنان جریان دارد.

وی گفت: این همه در این ایام، شعار توسعه و مقاومتی سر داده شد، چطور می شود نهادهای نظارتی ما درباره چنین سقوطی حتی حرفی هم نزدند. بنابراین اگر قرار باشد اوضاع کشور بهبود پیدا کند، این وجه امیدبخش وجود دارد که اینها در تسخیر علم قرار دارد. یعنی به جای اینکه در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، زور رانت و قبیله گرایی جای خود را به زور بیشتر علم بدهد، به خوبی اینها قابل حل و فصل است.

دریغ است ایران که ویران شود؛ سیاست شوک‌درمانی کمر کشور را شکست

مومنی با بیان اینکه امروز روز فردوسی است، روزی که باید همه ما با اراده و غیرتی این شعار را تکرار کنیم که دریغ است ایران با این همه ذخایر انسانی و مادی با کیفیت، ویران شود، « دریغ است ایران که ویران شود، کنام پلگان و شیران شود»، گفت: هدیه من به تمام علاقه مندان تمامیت ارضی و توسعه ایران این است که از دریچه تحلیلهای سطح توسعه، گفته می شود برای توضیح روندهای رو به اضمحلال در یک کشور، هیچ پدیده ای به اندازه سیاست شوک درمانی، قدرت توضیح دهندگی ندارد. پدیده شوک درمانی که سیاست غالب در دوره بعد از جنگ بوده، کمر ایران را شکسته است.

سیاست شوک‌درمانی، توان ایران را فرسوده و توسعه را منحرف کرد

شوک‌درمانی فقط اقتصاد را نابود نکرد، جامعه را هم حیران و آنومیک کرد

جامعه‌ای که مدام شوک می‌خورد، جهت خود را گم می‌کند

تکرار شوک‌ها، جامعه را به مرحله خودتخریبی می‌رساند

این اقتصاددان با یادآوری اینکه شوک درمانی از دریچه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اگر اوضاعی که شوک درمانی ایجاد کرده، بدتر از اقتصاد نباشد، بهتر هم نیست، اضافه کرد: در سطح نظری، در اندیشه توسعه، گفته می شود جامعه ای که پی در پی در معرض شوک قرار می گیرد، دچار سرگشتگی، تحیر، بلاتکلیفی و گم کردن جهت می شود. وقتی این گونه می شود، گفته می شود کسی که حیران است و کارهای غیرمتعارف می کند، دچار آنومی یا ناهنجاری و بی هنجاری می شود و مرحله بعد از آن هم خودتخریبی است. برای حفظ روحیه شما، وارد اینکه این رفتارهای آنومیک، چه در عرصه قاعده گذاری و چه در عرصه اجرا با ایران چه می کند نمی شوم، چقدر غم انگیز است که شما پرچم سرمایه گذاری در یک سالی دستتان می گیرید، بعد همزمان با قطع برق، مهلک ترین ضربه ها را به تولیدتان می زنید.

مجلس و جامعه تخصصی را از نظارت بر انرژی کنار زدند، بحران نتیجه‌اش است

بحران برق و گاز، از دل پنهان‌کاری و سلب شفافیت زاده شد

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه بحران برق و گاز ریشه در این رفتارهای آنومیک دارد، گفت: ببینید که بعد از جنگ، در چه سالی، طی چه فرایندهای فریب کارانه و رانت محور، امکان نظارت مجلس و نظارت متخصصان جامعه مدنی، از آنچه که در بخش انرژی ایران می گذرد سلب شد. مسیر رانتی و پنهان کارانه با عنوان اینکه مسائل حیطه انرژی بسیار پیچیده است، بنابراین نمایندگان مجلس که اکثریت قابل اعتنای آنها، در این زمینه هیچ صلاحیتی ندارند، وقتشان گرفته می شود. تحت عنوان این تمهید، از مسائل مربوط به انرژی که حیاتی ترین مسائل یک جامعه توسعه خواه است، شفافیت زدایی شد. گفتند ما سالی 14.5 درصد از عایدات ارزی را به شرکت نفت می دهیم و بعد آنها به ما تضمین می دهند که وقت مجلس و ملت را نمی گیرند و ما هم تعهد می دهیم که هیچ اختلالی در سرمایه گذاری های مورد نیاز و عرضه حاملهای انرژی اتفاق نیفتد و ما قادر باشیم به سرعت نیازهای رو به توسعه مان را هم به سهولت قائل باشیم. در دوره مرحوم رئیسی، وزیر وقت نفت گفت هشدار می دهم اگر ظرف 8 ساله آینده 240 میلیارد دلار در حیطه نفت و گاز سرمایه گذاری نشود، ما برای گذران امور داخلی خود در زمینه انرژی، نیازمند واردات خواهیم بود، صادراتمان هم منفی خواهد شد.

بحران انرژی از فریبکاری‌های رانتی تا سکوت 30 ساله

مومنی یادآورشد: مسئول صندوق توسعه ملی در گزارشی گفت وزارت نفت آن 14.5 درصد سالانه را هم گرفته اند و حدود 100 میلیارد دلار هم از صندوق توسعه توسط دولت وام گرفته اند و حالا هم می گویند 8 ساله، ما به 240 میلیارد دلار نیاز داریم. همه این ملاحظاتی که پشت این قضیه وجود دارد که ما با این همه منابع ارزی چه کردیم که این میزان به سرمایه گذاری نیاز داریم و امور روزمره مان را هم نمی توانیم بگذرانیم، تماما مسکوت است و اسم کل این ماجرای پیچیده پرفساد و پرعبرت را ناترازی گذاشته اند. ناترازی یعنی این که ما با دو رقم سروکار داریم، اصلا با جزئیات سروکار نداشته باش و متوجه نشده چرا به این روز افتادی! به صراحت می گویم هیچ عنصری در این زمینه به اندازه عنصر شوک درمانی به عنوان سیاست مسلط در بیش از 30 سال گذشته، قدرت توضیح دهندگی ندارد.

« ناترازی»، اسم رمز پنهان‌کاری و فساد در سیاست انرژی و بانکی است

وی با انتقاد از به کارگیری مفهوم ناترازی درباره نظام بانکی نیز گفت: مگر می خواهیم کشور را چرتکه ای اداره کنیم که اسم مسائل چندبعدی، پیچیده و سرنوشت ساز را ناترازی می گذاریم و همه هم و غممان این می شود که این عدد را چگونه به آن عدد برسانیم بدون اینکه بفهمیم چرا به این روز افتاده ایم! اگر علم و خرد ودانایی مبنای قاعده گذاری و اداره کشور باشد، به خوبی می توانیم بفهمیم از کجا خورده ایم که این همه بحرانهای متعدد داریم.

این اقتصاددان افزود: در ماجرای بحران انرژی می بینم وقتی شما رانتی ترین قسمت کسب درآمد حکومت را تحت عناوینی ظاهر فریب به محاق پنهان کاری می برید، هم مشروعیت سوز می شود، هم ساقط کننده بنیه تولیدی کشور شده و هم امنیت ملی ما را تهدید می کند. ما باید به مسیر شفافیت، خرد و دانایی برگردیم.

 قدرت خلق نقدینگی بانکهای خصوصی بیش از 6 برابر بانک مرکزی است

ماجرای گزارش تامل برانگیز کمیسیون اقتصادی مجلس درباره بانکهای خصوصی چه بود؟

مومنی با اشاره به گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس در اردیبهشت 1400 مبنی بر اینکه در ذیل دکترین شوک درمانی، ما با پدیده خصوصی سازی بانکی را هم تجربه کردیم و از 1380 تا 1399 یعنی در دوره 20 ساله ای که همه گرفتاریهای ساختاری، ریشه دار و نهادی در ایران وجود داشته اما سروکله بانک خصوصی در ایران پیدا شده، اندازه رشد تولید در اقتصاد ایران 36 درصد اندازه رشد نقدینگی 10 هزار و 250 درصد بوده است، گفت: ساعتها می توان صحبت کرد که کشوری که چنین وضعیتی دارد، در معرض چه ذلتهایی قرار می گیرد. اما مساله فقط این یکی نیست. آنها که برای پنهان کردن یک چیزهایی به ناترازی علاقه دارند، این مساله را هم ببینند. آنچه که اتفاق افتاده شکافی است میان بنیه تولید کشور و قدرت خلق تقاضا از هیچ توسط بانکهای خصوصی. در این گزارش می گوید قدرت خلق نقدینگی بانکهای خصوصی بیش از 6 برابر بانک مرکزی است. اما فرق این تقاضا با آنچه که بانک مرکزی انجام می دهد این است که بانک مرکزی تحت قیدهایی است اما بانکهای خصوصی قادر به خلق پول از هیچ هستند. از زمانی که بانکهای خصوصی در ایران فعال شدند، ما با بی سابقه ترین جهشهای در نرخ ارز و نرخ طلا و قیمت مسکن و اجاره مسکن و قیمت همه آنچه که کیفیت رفاه و معیشت ایرانی ها را تحت تاثیر قرار می دهد، روبرو بوده ایم.

از روزی که فهمیدید بانکهای خصوصی این همه فاجعه ایجادکردند، چه فرقی در رفتارتان ایجاد شد؟ 

وی به گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس اشاره کرد که عنوان می کند در سال 1402 در بعضی از ماه ها، رفتارهای ناهنجار فقط یک بانک خصوصی، 52 درصد از رشد پایه پولی سهم دارد و از طریق آن رشد بدون تناسب با بنیه تولیدی، تورم 85 میلیون ایرانی را تنبیه می کند. اینها بازی اقتصادی در ایران را از یک بازی معطوف به تولید به بازی مربوط به سوداگری بی رحمانه در عرصه حیاتی ترین نیازهای مردم و اقتصاد ملی متحول کرده اند. این گزارش یک حزب رادیکال خارج از کشور نیست و گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس است. اما پرسش این است که از آن روزی که شما فهمیدید این خطای سیاستی، یعنی میدان دادن به بانکهای خصوصی، این همه فاجعه برای کشور ایجاد شده، نسبت به زمانی که این را نمی دانستید چه فرقی در رفتارهایتان ایجاد شد؟ شوک درمانی، بنیه یادگیری نظام تصمیم گیریهای اساسی ایران را نابود کرده است. اگر ما این بیماری را به رسمیت بشناسیم به جای به کارگیری سیاستهای مخرب، برای آن چاره می کنیم.

مومنی با یادآوری اینکه به دو رئیس جمهور گفته ایم شاخه اقتصادی فرهنگستان علوم اعلام آمادگی می کند به صورت مجانی، سیاستهای کلیدی اقتصادی شما را قبل از اینکه عملیاتی شود، ارزیابی علمی کند و نهاد علم در کشور ما این میزان مظلوم و بی پناه است ، گفت: در ظاهر آقای رئیسی و پزشکیان به شدت از ما تشکر و استقبال کردند و گفتند ما صددرصد با آن موافقیم وتشکر هم می کنیم، اما بعد آن کار دیگر را انجام دادند.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: علائم و نشانه های نگران کننده ای داریم که اینها در حال عبور از مرحله رفتارهای آنومیک و حرکت به سمت رفتارهای خودتخریبی هستند. به صورت اشاره می گویم در حالی که از نظر اقتصاد سیاسی بین المللی، ما در حال تجربه پیچیده ترین شرایط هستیم، ببینید ما گرفتار چه شرایطی شده ایم!؟ آیا این عادی است که در کشور ما نگاه کردن به مسائل اقتصاد ایران بدون توجه به منطقه و مقیاس جهانی چه فاجعه هایی ایجاد کرده است!؟

در دور اول ریاست جمهوری، تمرکز اصلی توافقات ترامپ و عربستان، عقیم سازی تمام پتانسیلهای کسب درآمد ارزی در اقتصاد ایران بود

مومنی به رشوه میلیاردها دلاری عربستان به ترامپ در دور قبلی ریاست جمهوری وی برای اینکه اولین سفر خارجی اش به عربستان باشد اشاره کرد و با بیان اینکه ترامپ قرارداد 500 میلیارد دلاری با عربستان امضا کرد اما در ایران به 360 میلیارد دلاری که ابعاد غیرنظامی داشت و ضریب اهمیتش برای امنیت اقتصادی و سیاسی ایران به مراتب بیشتر بود پرداخته نشد، افزود: تمرکز اصلی این قراردادها، عقیم سازی تمام پتانسیلهای کسب درآمد ارزی در اقتصاد ایران بوده است. اما ما یک مقاله در این زمینه نداریم، به این دلیل که در آنومی ناشی از شوک درمانی، ما حیران هستیم. ذهنمان متوجه مسائلی که بقای ما را تهدید می کند نیست و قادر به تشخیص اولویتها چه در مناسبات داخلی و چه در مناسبات بین المللی مان نیستیم.

این اقتصاددان ادامه داد: در دور دوم حضور ترامپ، ولیعهد عربستان بعد از فرایندی گفت ما برای اینکه در این دوره هم اولین سفر خارجی ترامپ به منطقه باشد، آمادگی امضای 600 میلیارد دلار قرارداد جدید داریم. به فاصله دو هفته ترامپ بین صحبتهایش گفت پیشنهاد قرارداد زیر هزارمیلیارد دلار برای ما جذابیتی ندارد. اما ابعاد اهمیت این قراردادهایی که متوجه ایران هم هستند بررسی نمی شود.

استقرار آب برترین و آلوده کننده ترین رشته فعالیتهای صنعتی در کم آب ترین و خشک ترین مناطق ایران تصادفی نیست

مومنی، استقرار آب برترین و آلوده کننده ترین رشته فعالیتهای صنعتی در کم آب ترین و خشک ترین مناطق ایران را تصادفی ندانست و گفت: باید پرسید ما با خودمان چه می کنیم!؟ آنقدر مسائل تکان دهنده در این زمینه وجود دارد که حیرت می کنیم که اولویت را به کدام بدهیم، به این دلیل که ما دچار شوک، آنومی و خودتخریبی شده ایم. ما باید اینها را بفهمیم، جدی بگیریم و مسیر را از ادا درآوردن و شعارهای توخالی دادن و تلاش بی برنامه برای اداره کشور، تغییر دهیم.

این اقتصاددان تاکید کرد: روزنامه های مورخ یازده فروردین 1396، از قول وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت نوشتند ما در زنجیره تولید فولاد در کشور 110 میلیون تن مجوز راکد و 65 میلیون تن مجوز با سرنوشت نامعلوم داریم. فهمتان را از آنومی متنوع کنید. با وجود این تمام مسئولان نظام، با یک برادر سرمایه گذار پشت در معاون معدنی من نشسته اند تا باز هم مجوزهای جدید بگیرد. آیا یکی نباید بپرسد این چه کشت زاری است که این میزان مسابقه در آن وجود دارد!؟ چگونه است که این مسابقه که از آن فقر، فلاکت، اضمحلال و تهدید اصل بقا بیرون می آید، همچنان استمرار پیدا می کند!؟

قواعد حکمرانی بی‌اثر شده‌اند، مگر در خدمت مافیا

به گفته مومنی؛ از دریچه اقتصاد سیاسی، با شوک آغاز کردیم، دچار آنومی شدیم و اکنون وارد مرحله خودتخریبی شده ایم. یکی از نشانه های خودتخریبی، حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت است. عزیزان با همه ملاحظه ها در حسن نیت، به طرز غیرمتعارفی، از بازارهای پول، کالا، سرمایه، کار و ارز در ایران به دست خود، از خودشان حاکمیت زدایی می کنند. به دست خودشان کاری می کنند که قاعده گذاری هایی که می کنند، هیچ ترتیب اثر عملی نداشته باشد، مگر اینکه در خدمت مافیاها باشد.

وی افزود: گزارشهای رسمی می گوید 58 درصد بازار کار ایران، بازار غیررسمی است. بازاری که در آن قاعده گذاریهای حکومت، هیچ تاثیر و نفوذی ندارد. در این سرزمین گرامی، گزارشهای رسمی، همیشه بنا به تعریف، محافظه کارانه ترین و خوشبینانه ترین برآوردها را ارائه می دهد.  مطالعه های معتبر داخلی و بین المللی برآورد تا 85 درصد هم دارند. یعنی حاکمیت زدایی از حکومت به دست خودش! بعد عزیزان می گویند برویم پروژه نفوذ را پیگیری کنیم! می گویم شما با این شیرین کاریهایی که بلدی، اصلا به نفوذ نیازی ندارید.

به سمت پدیده درونی شدن وابستگی در حال حرکت هستیم

مومنی با بیان اینکه ما به سمت پدیده درونی شدن وابستگی در حال حرکت هستیم، ضمن تاکید بر ضرورت توجه به مسائل ایران در پیوند با اقتصاد سیاسی و اقتصاد سیاسی بین المللی، اظهارداشت: در حیطه اقتصاد در زمینه های کلیدی، تصمیم گیریهایی که اتخاذ می شود، ریشه تولید فناورانه و اشتغال فناورانه در ایران را می سوزاند و ایران را تبدیل به جولانگاه مافیای واردات کرده است. روندهای مشکوک وابستگی ذلت آور ایران به واردات، نتیجه قهری ضربه های مهلکی است که به بنیه تولی فناورانه به طور روزمره وارد می شود. در حالی که مطالعه های ما نشان می دهد برای نجات ایران، هیچ عنصری به اندازه عادلانه کردن توزیع قدرت و بازکردن راه برای مشارکت موثر مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان وجود ندارد.

یکدست شدن حکومت؛ نابرابرسازی ناموجه توزیع قدرت و بستن باب ورود شایستگان غیرخودی

وی ضمن انتقاد از ایجاد مفهومی با عنوان «یکدست شدن حکومت» در ایران، آن را به معنای نابرابرسازی ناموجه توزیع قدرت و بستن باب ورود شایستگان غیرخودی دانست و گفت: در هر دوره ای که ما در دو دهه گذشته بیشتر به سمت این مناسبات حرکت کردیم، مستند به گزارشهای رسمی، بی سابقه ترین سقوط در بنیه تولید ملی و شاخص رابطه مبادله و گسترده ترین و عمیق ترین فسادهای ملی و بی سابقه ترین نابرابریهای ناموجه و مهلک ترین ضربه ها به کیفیت محیط زیست ایران در این دو دوره اتفاق افتاده است.

راه نجات ایران، از ارتقای بنیه تولید فناورانه و افزایش ظرفیت اشتغال مولد می گذرد

مومنی ادامه داد: متداول ترین ابزار برای سنجش اقتصاد ایران، سند لایحه بودجه دولت است. راه نجات ایران، از ارتقای بنیه تولید فناورانه و افزایش ظرفیت اشتغال مولد می گذرد. در سند لایحه بودجه 1404، بر اساس گزارشهای رسمی پرشمار، به صراحت هیچ تمهیدی برای برطرف کردن هیچ یک از موانع موجود بر سر راه تولیدکنندگان مشاهده نمی شود، اما چندین خطای سیاستگذاری فاحش که ضربه های مهلک به توان تولیدی کشور می زند، دراین سند پیش بینی شده است.

 در سایه شوک‌درمانی، سیاست واردات به ابزار اضمحلال بدل شده است

 اگر نشنویم، هم بقاء سرزمینی تهدید می‌شود، هم جمعیتی

وی یادآورشد: فقط در دوره 1400 تا 1403، ما بی سابقه ترین و مشکوک ترین جهتگیریهای سیاستگذاری درباره واردات را شاهد هستیم. الگویی که در آن، مهلک ترین ضربه ها به رفاه مردم، بنیه تولید کشور و ظرفیتهای اشتغال زایی مولد کشور می خورد اما رونق بی سابقه ای برای مافیاها باز می کند. همه اینها می گویند آنچه که در سایه شوک درمانی کاشته اید، ما را به مسیر اضمحلال می برد. پیش بینی قدرت پیشگیری به ما می دهد و ما هنوز مجال داریم این ریل سیاستگذاری را تغییر دهیم، صمیمانه و خاضعانه به آنها که باید متوجه شوند و بشنوند می گویند اگر این خطاها استمرار داشته باشد، هم اصل بقای اکولوژیکی ایران بیش از گذشته تهدید می شود و هم اصل بقای جمعیت شناختی ما و هم تمامیت ارضی ما تهدید می شود. پیش بینی می کنیم تا قدرت پیشگیری به دست آوریم و انشالله قوه عاقله کشور ما این تذکرات مشفقانه را جدی بگیرد.

منبع: جماران

محتوای بیشتر در این بخش: « حسین عباسی: تخته‌سیاه اعداد و ارقام